چه مادربزرگ را در قلب می پوشاند؟ قسمت 1

Anonim
چه مادربزرگ را در قلب می پوشاند؟ قسمت 1 9867_1
چه مادربزرگ را در قلب می پوشاند؟ قسمت 1 عکس: depositfotos

stas گاهی اوقات valerik را غافلگیر کرد. نه به این دلیل که خانه همیشه دارای نان نرم یا کیک های گرم با تمام انواع پر شدن بود. و در همه، نه به این دلیل که او چند گونه از توت فرنگی در باغ داشت، که می تواند آنجا باشد تا آنجا که می خواهید. و به این دلیل که همسایگی والرک، توسط استانداردهای STAS، مادربزرگ بسیار خوبی بود.

در حقیقت، آنها تنها برای زمان تعطیلات تابستانی، به همسایگان تبدیل شدند، هر کدام به "مادربزرگ و پدربزرگش" او "شدند. اما STAS بسیار مورد استفاده قرار می گیرد تا بزرگترین بخش زمان را در خانه انجام دهد، یعنی والرکا، که او مدتها "او" مورد توجه قرار گرفته است. بر روی او، حتی سگ های چوپان به نام مستعار خود توجه نکردند، زمانی که او به آرامی توسط غرفه خود گذشت. سپس، در امتداد خورشید گرم با مراحل چوبی، STAS صندل های خاکستری نیمه متوقف شد و در بعضی از جوراب ها به خانه رفتند، جایی که او به طور مداوم با چیزی خوشمزه درمان می شد.

اگر آكتینا سرگئیوینا به نام مادربزرگ و والرا است - او در خانه بود، او مطمئن بود که در یک جلسه به او لبخند بزند و Stas را بر روی موهای پالم گرم نرم، به دقت پرسید که چگونه او را انجام داد، چگونه او را در شب خوابید و این که آیا او چای را با تمشک تمشک و نان با کشمش نمی خواهد.

اگر مادربزرگ نبود، والریک، به عنوان یک قانون، "میزبانی شد" در خانه به تنهایی، چرا که پدربزرگش همیشه به جنگل ناپدید شده است، پس ماهیگیری. هنگامی که STAS در خانه ظاهر شد، آنها قبلا پذیرفته شدند تا آن را با هم میزند، و سپس آلتنا Sergeyevna بازگشت به چنین تاراموس را تماشا کرد، که تنها با حملات دسته بندگان طلایی یا نبرد الکساندر نروسکی در کلیسای دریاچه قابل مقایسه بود. در عین حال، خواستار "در شوالیه ها" و قرار دادن در طول میان و سر و صدا که آنها را با دو "شمشیر" جایگزین کرد، STAS با والرک، اغلب، حتی متوجه نشدند، اما تنها ماندند هنگامی که آلتنائن سرگئیوینا هر دو نوشیدنی نوشیدنی از شیر روستایی نامیده می شود.

گاهی اوقات، با این حال، این اتفاق افتاد که شیر در شیشه گاو نبود، اما بز. سپس Valerik بلافاصله برگشت و به اتاق یا طبقه دوم فرار کرد و گفت که او آن را برای هر چیزی نوشیدم. استاسی مانند شیر بز دوست داشت. این سفید تر از معمول، گاو بود و، به نظر می رسید کمی شیرین بود. او نمی دانست که چقدر شگفت انگیز و مهمتر از همه - یک شیر خوشمزه نیست. و او اغلب دومین کوزه دوم را به جای والرک، که از جایی به بالا فریاد زد، این شیر "واقعی نیست".

سپس Alexina Sergeyevna، لبخند زدن به آرامی، شیر "سبیل" را با یک دستمال مرطوب نرم پاک کرد و بچه ها را در باغ دعوت کرد، در همان زمان گفت: "آیا دوست دارید، بچه ها، انواع توت ها. نگاه کنید، به نظر می رسید که توت فرنگی برای شما دیده شده است. "

و تا کنون، STAS و Valerik به طور مستقیم از بوته های یک توت شیرین بزرگ اشاره می کنند، و در عین حال دیگر توت ها، که در خورشید اتفاق می افتد "به عنوان اگر برای آنها دو"، آلتنا Sergeyevna به سرعت به سرعت به این ترتیب که پسران پراکنده در طول بازی های جنگی آنها. در عین حال، من هرگز Valera را ندیده بودم، اما او به STAS اعمال کرد، به طوری که او گاهی اوقات در نوه بومی خود شگفت زده شد و حتی زمانی که او بی سر و صدا از والری پرسید:

- شما یک مادربزرگ را به طور کلی دارید، یا هرگز از دست ندهید؟

- U-Y، - سر خود را ویران کرد، زیرا او نمیتواند دهان را نشان دهد، که حداقل دو توت سنگ زنی را نشان می دهد. و سپس، بلعیدن آنها، توضیح داد: "او قسم نمی خورد، زیرا او نمی داند چگونه."

"این به شما خوش شانس است،" STAS این را با یک آه پاسخ داد، زیرا او یک مادربزرگ کمی کمی متفاوت داشت.

نه، مادربزرگش خیلی خوب بود، او همچنین Stasik را دوست داشت، همانطور که او را صدا زد. و حتی مجاز به نگاه به تلویزیون "ستیزه جویان"، که در آن مادر همیشه اعتراض کرد. و برای رفتن به رختخواب، استاس حداقل حداقل در یازده ساعت، حداقل دوازده، نه این واقعیت است که در شهر که در آن درس - و بلافاصله مارس در رختخواب!

اما طبق استانداردهای همان مادربزرگ، که به تابستان آمد، نوه باید حداقل یک ساعت در روز کار کند تا در باغ کار کند، جایی که، مانند هر کس دیگری، دلفریب، جعفری، خیار و سبزیجات دیگر رشد کرد . در عین حال، مادربزرگ اغلب گفت که "در بازار همه این هزینه ها پول، و در باغ همه چیز می تواند کاملا کاملا رایگان است."

به منظور به دست آوردن این همه، مادربزرگان مجبور شدند STAS را مجبور به انجام برخی لازم انجام دهند (هرچند، STAS فکر کرد که لازم نیست، بلکه به شدت خسته کننده بود). اغلب او یک رگه از باغ از علف های هرز دریافت کرد، و او آه، به عنوان این اشغال دوست نداشت!

اول، پاها بسیار سریع از موقعیت ناراحت کننده نشان داده شد. ثانیا، گاهی اوقات از زمین خارج شد و یا خم شدن کاهو، یا کمتری، و یا بدتر - کوچک، زمان برای به دست آوردن آب و نیروها، هویج را نداشت. اگر مادربزرگ چنین اختلال را متوجه شد یا، همانطور که او گفت: "نگرش غفلت به کسب و کار"، او به Scold Stas منتقل شد، در همان زمان شگفت زده شد، زیرا او هنوز آموخته بود که علف های هرز از گیاهان نجیب را تشخیص دهد.

به گفته مادربزرگ، در همه گناه، "زندگی شهری" وجود داشت که از آن جوانان تنها منفی بودند ". هنگامی که یک زن سریع سریع به طور یکنواخت، نوه غریب گزنه را خیره کرد، پس از آن STAS، تندرستی از تعجب، پس از آن یک محل طولانی برای مدت طولانی، که "کمی" یک گیاه بد است.

پدر Stas که به آخر هفته وارد نشدند، به نظر او، به مادربزرگش احترام گذاشت. اما پدر خندید، پسرش را بر روی یک ویجام روشن آواز خواند و گفت که گزنه واقعا بسیار مفید است. و این واقعیت که stas یک دوز کوچک از "دارو از گزنه" دریافت کرد - هیچ چیز وحشتناک در این وجود نداشت.

- و همچنین، - اضافه شده پدر، - اگر آن را برای اهداف دارویی مورد استفاده قرار می گیرد، شما می توانید با موفقیت از مرحله اولیه رادیکولیت، و همچنین درد در زانوها و دیگر مفاصل خلاص شوید.

نیمی از کلمات مانند مرحله اولیه رادیکولیت و برخی دیگر نیز برای ادراک بسیار دشوار هستند، البته، البته، درک نمی کنند. و پس از آن که پدر به پسر خود در مورد این واقعیت گفت که از این بسیار گزنه بیرون می آید سوپ بسیار خوب، پرسید:

- پس چگونه این است، اگر آن را یک زبان کامل در بسیاری؟

پدر به اطراف نگاه کرد، "هیچ چیز من خیلی زیاد است،"، پدر به اطراف نگاه کرد، از شک و تردید STAS شگفت زده شد، که در آب جوش آب جوش خواص سوختگی خود را از دست می دهد.

stas سر خود را به طرز ناراضی تکان داد، به طوری که به پایان رسید و اعتقاد نداشت که گزنهای پخته شده در همه جا نگران نباشند و حتی اگر شما به پدر گوش دهید - و بسیار مفید است.

دیدن پنجره که مادربزرگ به خانه نزدیک می شود، او بلافاصله شروع به کشیدن پدرش کرد و از او بخواهد تا به رودخانه برود تا به رودخانه برود، زیرا او می دانست: اگر مادربزرگ و پدرم شام را شروع کنند، قطعا برخی از آنها را هدایت خواهند کرد مکالمه طولانی و بی معنی است که در آن STAS معمولا مشارکت را قبول نمی کند.

پدر وعده داده است که به رودخانه برود، اما نزدیک به شب است. در عین حال، او خیلی زخمی شد و به تخت قدیمی که در دیوار ایستاده بود ایستاده در دیوار با دیوار با مش مش، که واقعا به این نکته اشاره کرد، واقعا معتقد بود که در شب واقعا به شنا و شیرجه رفتن، از هیچ چیز برای انجام دادن آمد به والرک

او در یک اتاق با یک قاشق در نزدیکی دهان نشسته و یک نگاه، به تلویزیون زنجیر شد. بر روی صفحه نمایش، Lyhaya Connite به دشمن با چنین فشار دیوانه ای عجله کرد که بدون شک وجود داشت: دشمن کوچکتر و گسترش از قلمرو، که در آن Redarmeys مسلح بود.

آیفنا سرگئیوینا به غذا و غیره پیشنهاد داد، اما او، به جای تلاش برای حمام خانگی داغ، رد شد و به طور غیر منتظره پرسید:

- آیا این درست است که با گزنه می تواند سوپ را بخورد؟

- درست است، - خندید در پاسخ alevtina sergeyevna، - بله، که سوپ فوق العاده است آن را بیرون می آید! معجزه ساده است، نه سوپ! او اطمینان داد که Stas، صاف کردن یک کوزنکا در پشت سر رفته است.

- چرا پس از آن از زمین بیرون بکشید، اگر این سوپ مفید آن باشد؟ - صمیمانه گیج شده، از STAS خواسته شد.

"بنابراین سوپ آشپزی از میتل می شود، و در حیاط - شما نگاه می کنید،" Laskovo همچنان به توضیح مادربزرگ والرا، "پایان ماه ژوئن" ادامه داد. این گزنه برای سوپ مناسب نیست، عزیزم.

"اما مناسب برای من مجازات او است و پس از آن من تمام روز را برای تمام روز راه می رفتم،" STAS فکر کرد. اما با صدای بلند، او وقت نداشت تا چیزی بگوید، زیرا آیفنا سرگئیوینا قبلا او را یک فنجان چای گیاهی شگفت انگیز ریخت و یک نان بزرگ را بر روی یک بشقاب قرار داد.

در برابر چنین رفتارهایی، STAS نمیتواند مقاومت کند، زیرا تولید کیک، نان و بنز، مادربزرگ والریک یک مقام نامشخص بود. بنابراین، او بلافاصله در میز نشسته بود راضی، استدلال کرد که حمام ضعیف به طور کامل جایگزین نان شیرین و چای بود که در آن گیاهان مختلف اضافه شد.

بوی چای از چای خیلی شگفت انگیز بود که به نظر می رسید که این چای نبود. اما آنچه در آن است - در اینجا برای انتخاب کلمه مناسب STAS نمی تواند، چرا که نه دانش، و نه فانتزی او فقط فاقد آن.

ادامه دارد…

نویسنده - Magdalina Gross

منبع - springzhizni.ru.

ادامه مطلب