"تلفن را بیرون بیاورید، لطفا": چطور و چرا کنترل فرودگاه تشدید شد

Anonim

تا زمانی که سفر به غیر معلول در ارتباط با پاندمی، هزاران نفر و هزاران نفر از طریق فرودگاه ها هر روز برگزار شود. اینها تقریبا شرایط ایده آل برای انجام یک حمله تروریستی هستند، زیرا در یک مکان تعداد زیادی از مردم می روند. به همین ترتیب، غلظت بالا افراد در هواپیماهای بزرگ، میزان مرگ و میر بالقوه بالا را در هنگام حمله به هواپیما افزایش می دهد و توانایی استفاده از یک هواپیمای خفیف به عنوان یک سلاح مرگبار می تواند یک هدف وسوسه انگیز برای جنایتکاران باشد. به همین دلیل کنترل ایمنی در فرودگاه ها بسیار سخت است. اما همیشه اینطور نبود، و ما به شما خواهیم گفت که چگونه امنیت در مکان های انباشت توده مردم برنامه ریزی برای رفتن به پرواز.

ریشه های مشکل

در دوره ماه مه سال 1961، در پایان سال 1972، 159 درمان هواپیما در فضای هوایی ایالات متحده ساخته شد. این دوره اغلب عصر طلایی ربودن هواپیما نامیده می شود. به زودی پس از انقلاب کوبایی سال 1959، مهاجمان شروع به درخواست کردند که خلبانان هواپیما را به کوبا پرواز کنند، که تنها 1518 مایل از ساحل ایالات متحده بود. اکثر آنها معتقد بودند که آنها به عنوان قهرمانان انقلاب ملاقات خواهند کرد، فیدل کاسترو آنها را تحت دفاع خود قرار می دهد و مجازات نخواهد شد.

درخواست ها خیلی مکرر شده اند که عبارت "من را به کوبا ببر!" فلاش در طرح های مونتی پایتون. اما فیدل عجله نکرد تا فراریان را بگیرد و این فرصت را برای تحقیر دولت ایالات متحده، ارائه داد تا هواپیمای هواپیمایی را برای 7500 دلار بازگرداند.

چه باید بکنید؟

دولت ایالات متحده تصمیم گرفت که زمان تصمیم گیری را تعیین کند، زیرا وضعیت شروع به نگاه کردن به کمیک کرد. حتی یک ایده برای ساخت یک نسخه جعلی فرودگاه هاوانا در جنوب فلوریدا وجود داشت، به طوری که هواپیماهای به سرقت رفته در آنجا فرود آمد. اما این پروژه خیلی گران بود، به علاوه اسلحه ها نمی توانست به طور کامل احمقانه و متمایز توسط کوبا از ایالات متحده باشد.

ایده برای یک برنامه موفق تر از نظام نظامی و زندان آمریکایی قرض گرفته شد. ماهیت آن استفاده از آشکارسازهای فلزی یا دستگاه های اشعه ایکس برای بازرسی تمام مسافرین بود. این فن آوری های نسبتا جدید در حال حاضر با موفقیت در چندین زندان سختگیرانه رژیم و تاسیسات نظامی مخفی استفاده شده است. اما اداره هواپیمایی فدرال (FAA) این ایده را رد کرد، زیرا به نظر آنها، چنین اقداماتی تأثیر روانی فقیر بر مسافران داشت.

اولین اقدامات انجام شده است

اولا، هواپیمایی تصمیم گرفت که درست باشد که با تمام خواسته های hijackers مطابقت داشته باشد تا پس از تشنج هواپیما به حداقل برسد. هدف این بود که ربودن به سرعت و بدون درد و بدون درد، اما هیچ اثر مثبتی وجود نداشت.

FAA سپس تصمیم گرفت تا به یک ایده جایگزین تبدیل شود - رفتار و ظاهر انسانی را ارزیابی کند. روانشناسان شروع به رتبه دادن به مسافران بر اساس ویژگی هایی مانند رشد، عدم توانایی حفظ تماس بصری، و همچنین اضطراب در مورد چمدان آنها. هنگامی که یک فرد به طرز عجیب رفتار کرد، او به یک اتاق جداگانه برای بازرسی همراه بود و با یک آشکارساز فلزی بررسی شد.

این روش به نظر نمی رسد بسیار قابل اعتماد نیست، اما بیهوده. در سال 1986، امکان محاسبه "بمب زنده" مری-ان مورفی را محاسبه کرد، که مواد منفجره را در هیئت مدیره حمل می کرد. دختر به تجزیه و تحلیل کلیشه ای تروریست ها نرسید. اما یک ایرلند سفید باردار سفید، کمی پرشده بود، پاسخ به سوال در مورد چمدان و خدمات امنیتی توانست تهدید را تشخیص دهد.

جالب توجه است، مسافران خودشان چنین اقداماتی را پشتیبانی کردند و به ندرت به یک چک اضافی اعتراض کردند. هنگامی که آنها بعدا مورد نظر قرار گرفتند، اکثریت پاسخ دادند که آنها به سادگی خوشحال بودند تا متوجه شوند که او در نهایت برای جلوگیری از ربودن انجام شد. با این حال، در طول زمان، توجه به جزئیات ضعیف شده، و این اندازه گیری به عنوان تنها منبع امنیت کافی نبود.

سفت کردن سیستم بازرسی

لازم بود که یک تصمیم موثرتر را مطرح کنیم، و سپس هر کس در مورد گزینه با یک آشکارساز فلزی و دستگاه اشعه ایکس به یاد می آورد. در 17 ژوئیه 1970، فرودگاه بین المللی نیواورلئان در لوئیزیانا اولین فرودگاه بود که از Magnetometers شروع به شناسایی سلاح های سلاح یا اشیاء فلزی همراه با بررسی معمول مسافران شد.

از 5 ژانویه 1973، بازرسی جهانی مسافران معرفی شد و هر کدام باید از طریق آشکارسازهای فلزی عبور کنند، و همچنین یک کیسه برای بازرسی را فراهم می کنند. بعدها، یک سال بعد قانون مناسب امنیت حمل و نقل هوایی را منتشر کرد. ربودن هواپیما بسیار خطرناک تر از 50 سال پیش بود. اقدامات ایمنی به طور قابل توجهی تعداد چنین جنایاتی را کاهش داد، اما، افسوس، خطر را به طور کامل از بین نمی برد.

بیشتر "پیچاندن آجیل"

پس از تراژدی وحشتناک بیش از قفل در سال 1988، زمانی که حمله تروریستی 270 نفر کاهش یافت، توجه ویژه به چمدان مسافران پرداخت می شد. واقعیت این است که بمب در بوئینگ 747 سقوط کرد بیش از اسکاتلند در چمدان، که از طریق اشعه ایکس عبور کرد! اما غفلت جنایی و عدم توجه به خدمات امنیتی منجر به تراژدی شد.

پس از حمله تروریستی در 11 سپتامبر، سیاست درهای بسته در کابین خلبانان شروع به فعالانه انجام داد، و ممنوعیت موارد تیز در لخت دست ساخته شده نیز شدید شد. و حتی بعدا، پس از تلاش ناموفق برای تضعیف هواپیما با مواد منفجره مایع، محدودیت های سیم مایع در کابین معرفی شد.

سازمان های کنترل بسیار ساده تر هستند تا همه چیز را ممنوع کند که حتی به لحاظ هیپوتیک ممکن است خطرناک باشد تا زمان زیادی را صرف یک بررسی کامل از همه چیز و همه چیز باشد. خطوط هوایی نیز می توانند درک شوند، به ویژه از آنجا که علاوه بر امنیت، آنها به دنبال کاهش صف ها و زمان گذراندن تمام چک ها هستند.

همیشه یک مسئله حاد برای صرفه جویی در تعادل بین انطباق با اقدامات امنیتی و ناراحتی برای مسافران و حفظ زندگی خصوصی خود وجود دارد. اغلب مردم مجبور به ساعت ها در اتاق های انتظار می شوند تا امیدوار باشند که آنها به کشور وارد شوند یا ببینند که چگونه آنها در چیزهای شخصی خود رشد می کنند. یک روش بسیار تحقیر آمیز، اما در چنین شرایطی تقریبا هیچ چیز وجود ندارد. به ویژه ناامید کننده است که تمام این اقدامات به عنوان اقدامات امنیتی لازم ارائه شده است. اما همه ما باید با آنچه اتفاق می افتد قرار دهیم، زیرا کنترل کامل است که هواپیما را امن ترین حالت حمل و نقل در جهان می کند.

ادامه مطلب