اگر شما در مورد احساسات خود صحبت نکنید - شما خود را در یک رابطه نیست

Anonim

اگر شما در مورد احساسات خود صحبت نکنید - شما خود را در یک رابطه نیست 372_1

به هر حال یکی از مشتری های من به داستان گفت که چگونه او نمی خواست احساسات خود را با شریک زندگی خود به اشتراک بگذارد.

آنها تاریخ داشتند روابط چندین سال طول می کشد و زن شریک زندگی خود را به خوبی یاد گرفت. او می داند که غیرممکن است که "آن را با احساسات خود حمل کند" زیرا شروع به عصبانی شدن می کند و رابطه آن خراب شده است.

... قبل از یک تاریخ، زن روز کار سختی داشت - او با مشتریان کار می کند و بسیاری از مذاکرات را صرف می کند.

مشتریان، به عنوان تخلیه، با درخواست، خواستار شدند. یکی از آنها حتی به جنگ رفت و خواستار بهبود شرایطی شد که نمی توانست تغییر کند.

زیر شب، زن خسته است و Exhaled. اما تاریخ هنوز لغو نشد

این بار او متوجه شد که او به مردش چسبیده است. همانطور که می گویند، "ترول". به نظر می رسد که آن را به شدت به نظر نمی رسد، اما .... تجاوز در این "چسبیده" بسیار است.

"چرا شما می خواهید او را لمس کنید؟"

"از آنجا که من خسته شدم، اما در مورد آن صحبت کردم، مهم نیست که چگونه غیر ممکن است. او نمی خواهد بداند که چه چیزی در زندگی من بدون او اتفاق می افتد."

"این است که شما نمی توانید در مورد احساسات خود بگویید؟ ما نمی توانیم دولت واقعی خود را تعیین کنیم؟ شما آن را برای پنهان کردن، اما به نظر می رسد که تجاوز هنوز آغاز شده است؟"

"به نظر می رسد که آن را از بین می برد ... به شکل تجاوز منفعل."

"احساسات هنوز نتوانسته اند پنهان شوند، و آنها" بیرون آمدند "سمی."

"شکست خورد ... بسیاری از شرایط مشابه را در زندگی من تحلیل کردم. این همیشه به عنوان یک اسکریپت توسعه یافته اتفاق می افتد.

اگر من نمی توانم در مورد احساساتم صحبت کنم، من شروع به "ادغام" و ترول می کنم "

... احساسات چیست؟ این چیزی است که ما در حال حاضر تجربه می کنیم، یعنی ما در حال حاضر هستیم. اگر ما نمی توانیم بگوییم که ما احساس می کنیم، خودمان را سرکوب می کنیم، و این به روابط سود نمی برد.

معنی آن چیست - احساسات خود را در رابطه ایجاد کنید؟ بنابراین - به اشتراک بگذارید. در مورد آنچه اتفاق افتاده صحبت کنید. پاسخ و پشتیبانی دریافت کنید

در واقع، این یک رابطه است. رابطه در هر لحظه از زمان واقعی است.

... به تازگی من در پذیرش دندانپزشک بودم. هر بار که من صادقانه به او می گویم که من تمام این روش ها را دوست ندارم، و من از آنها می ترسم. دکتر فوق العاده من می خندد و مرا تشویق می کند.

این بار متوجه شدم که او عمیقا آهی دارد. من پرسیدم که شاید او خسته بود؟

دکتر پاسخ داد که او فقط در رژیم غذایی نشسته بود و به شدت می خواست! من پاسخ دادم که بسیار شجاع بود - در رژیم غذایی نشسته ام! دکتر دوباره لبخند زد

با بسته شدن، در دفاع، مردم، دشوار است که صادقانه باشد، بنابراین، پس از حفاظت، رد شد، من رد کردم.

هنگامی که ما خود را در رابطه قرار می دهیم، ما وجود دارد. اگر ما نمیتوانیم خودمان را در رابطه بگیریم، ما افسردگی را تجربه می کنیم. در بعضی موارد، ما ناپدید می شویم، ما، به عنوان اگر نه.

... دوستان، با خوشحالی، تجربه خود را از جدایی در دوره من "جدایی و رستگاری از اعتیاد" به اشتراک می گذارم

مشترک شدن در Instagram من

منبع

ادامه مطلب