چگونه سزاوار جشن تولد یک دوست خوب ؟: دوچرخه دانشجویی

Anonim
چگونه سزاوار جشن تولد یک دوست خوب ؟: دوچرخه دانشجویی 7700_1
Vasya Lojkin، "شرکت سال نو 1" (قطعه)، 2014 عکس:

تمام دندان های آنها یک عدد صحیح بود. آنها فقط برای اجرای گرانیت علم بودند. یا از دست دادن در جنگ های تجاری سخت از کسانی که زیبا ترین در احساس غیر قابل توصیف آزادی دهه 90 هستند، که امروزه به دلایلی "Lidi" نامیده می شود. به طور کلی، ما جوان، بی رحمانه بودیم، قبل از پیشرفته ترین جامعه به طور خاص و تمام بشریت پیشرونده به طور کلی، با خانواده و سایر تعهدات قبر به کار نمی رفتیم.

بنابراین، احتمالا هیچ چیز تعجب آور در این واقعیت وجود دارد که به نوعی در پایان زمستان مردم جمع شده اند تا به اندازه کافی جشن تولد یک دوست خوب یکی از همکلاسی های سابق من را جشن بگیرند. جمعیت دانشجویان، ده نفر را به دست آوردند. بنابراین، یک گزینه با یک جمعی، جایی که همکلاسی من دیمکا و زندگی من از جادوگر مدرسه - قرمز، و دوستش سانیا، و دوستش سانیا، و دوستش سانیا ...

به طور کلی، گزینه ای با جمعی سقوط کرد. بسیاری از مردم به سادگی در آن جا نیستند. و سپس مجرم جشن پیشنهاد شد که به روستای کشور نزدیک پلت فرم راه آهن Martushkino موج کند، جایی که یک خانه از آشنایانش وجود داشت. زودتر از انجام نبود.

پریدن به نزدیکترین غذا و خرید همه چیز شما نیاز دارید تا به طور کامل جشن تولد دوست خود را جشن بگیرید، ما کل شرکت صادقانه را به سمت ایستگاه بالتیک منتقل کردیم، سود از جمعی در یکی از خانه های قدیمی در زمین های قدیمی Fontanka تا کنون نبود.

بلیط، البته، هیچ کس خرید بلیط. به محض این که تعداد تعداد ایستاده در پرارون را دیدند - "آه، در Lomonosov! ما !! " - بلافاصله، کل جمعیت، دوستانه به سمت واگن در جایی در وسط ترکیب پرید.

- بیشترین نقطه عطفی مهم نیست، کنترل کننده ها در سر و یا در دم ترکیبی قرار می گیرند. به محض اینکه خرگوش اجرا شود، من بلافاصله هر جا که باید بلند شویم، بفهمم - در کنار من، کسی از تجربه، که به Martushkino و قبل از آن عجله کرد.

جاده تحت حقوق بازنشستگی دائمی مانند: "خوب، Gamadrilino شما (Makakino، Orangantangovo) کجاست؟ a، sanya؟! طولانی چیز دیگری؟ ودکا، Vaughn، در حال حاضر شروع به خاموش کردن، "- به سرعت پرواز کرد. طولانی تر از پلت فرم به تعاونی وجود داشت، و سپس زانو عمیق در برف ساخته شده از طریق خیابان های گیج کننده خود را، به دنبال خانه مورد نظر بود.

در حالی که سانیا جایی در پشت کلید ها نقل مکان کرد، آنها اولین بار باز شدند و او را در یک دایره، یک میان وعده جوجه از خاکستری خاکستری بگذارید: "برای Sugrev!" و از صلح آمیز جلوگیری نکرد. آب و هوا هنوز زمستان بود، یخ زده، اگرچه کوچک بود، اما احساس کرد. بله، و نسیم از خلیج گرما و راحتی را اضافه نکرد.

بنابراین، هنگامی که کلیدهای Sanya بازگشت، درب جلو و همه چیز را باز کردند، جمعیت را به خانه انداختند، در آنجا، بدون از بین بردن کت ها و کلاه ها، در کنار میز، از دست دادن ضیافت، من قرمز را برای تنه گذاشتم و با او به ساختمان های اقتصادی رفت، جایی که در خطوط، هرچند که توسط برف ذکر شده بود، اما پیشگام حدس زد.

هیزم خام، حتی اگر من در یک راکین نازک احمقانه هستم، نمی خواستم به مدت طولانی بجنگم. مزایای روزنامه های قدیمی در خانه به اندازه کافی بود، بنابراین از طریق نوعی مداوم!) زمان در کوره هنوز آتش گرفت. درست است، علیرغم دیدگاه باز، دود به دلایلی به لوله رفت، اما ابتدا در آشپزخانه، سپس در اتاق که در آن جشنواره در حال حاضر در حال چرخش بود.

من مجبور شدم به طور فوری و مجرمان جشن، و همه مهمانانش به خیابان تخلیه شدند. و ما دیمکا، سرفه و لعنتی، همچنان درک می کنیم که چرا اجاق گاز به طوری که عجیب و غریب رفتار می کند، به نظر می رسد همه چیز به درستی انجام می شود، و دود - هر دو در درب، و در پنجره، و ... اما در لوله، اگر به حیاط بروید و هیچکس را ببینید ... نه، به دلایلی من نمی خواستم دود را به لوله بکشم. به هیچ وجه. اما تا زمانی که متوجه شدیم، در لوله به طور ناگهانی به نحوی به طرز عجیب و غریبی است، پس با صدای بلند و ... و آتش بیرون رفت.

وقتی درب را باز کردم، همه چیز در داخل کوره به دست آمد. ظاهرا، برای زمستان آن را در لوله بود، "من نمی توانم آن را انجام دهم." او دروغ می گوید، در مقایسه و دود را به بیرون نمی آورد. اما آتش و گرما هنوز کار خود را انجام دادند، لوله گرم شد، برف، مجاور دیوار او، دهم بود و بهمن رفت.

همانطور که می گوید: هیچ هوموس بدون خوب وجود ندارد. اگر چه آتش در کوره و بیرون رفت، اما لوله از برف پاک شد. بنابراین، باید یک محرک وجود داشته باشد. و هیزم ... و هیزم از ساراکا و من به اندازه کافی کافی بود. دو یا سه نشانک باید کافی باشند. به طور کلی، پس از نیم ساعت در کوره، نیمه ها سرگرم کننده بودند، دود به آنجا رفت، جایی که او مجبور بود برود، و در خانه آن را به طور قابل توجهی گرمتر بود. من و دیمکا با حس بدهی عمدی به جشنواره کل پیوستند.

درست است که دارای موی سرخ در آن شرکت نکرده است نه چندان طولانی، تقریبا اولین کسی که از جشن پر سر و صدا سقوط کرد. اگر چه چیزی غیر معمول نبود. لاغر، نازک، او با "باران" خود را "استفاده" کمی. و هنگامی که Khmelel، سعی کرد تا تا آنجا که امکان پذیر بود، در برخی از گوشه های منزوی قرار گیرد و کمی بخوابد.

به طوری که همه چیز در مورد همان سناریو منتشر شد. اما در کلبه وجود دارد، او با این حریم خصوصی اولیه بسیار خوش شانس بود. مکان های خواب در خانه کمی بود، و از آنجایی که او از ابتدا از جدول خارج شد، او حق انتخاب حقوقی را داشت. و قرمز انتخاب کرد. نقطه عطفی ترین نقطه: در یک مبل نسبتا نرم و، مهمتر از همه، در مجاورت اجاق گاز.

هنگامی که در وسط شب پس از سرعت، در اختلاف، "شنا" با یک رمپ بر روی برف عمیق، اما به آرامی و کرکی از حیاط قبل از حصار و پشت، من تصمیم گرفتم متناسب و من، همه مکان های خواب قبلا مشغول بودند مردم بدون از بین بردن کت ها، دریافت کردند. هیچ چیز برای پرتاب روی زمین وجود نداشت. بله، و ما ناتوپالی بر روی آن در روز و شب مناسب است. همانطور که با اجاق گاز سعی کردم، علیرغم این واقعیت که اتاق نسبتا گرم بود، کف هنوز هم خنک بود، بنابراین ما در کشور رفتیم، بدون از بین بردن کفش.

داشتن همه "برای" و "علیه"، من به Dimka و Sofa منحصر به فرد مشغول بودم. او بدترین از طریق رویای طولانی است، که "چهل یک، من به تنهایی خواب." اما من استدلال های ضعیف او را با استدلال غیر قابل نفوذ تحت پوشش قرار می دهم - "سی و هشت، نیم، پرسیدن" - و به دیوار فشار آورد.

در حال حاضر در صبح دیمکا متوجه شدم: "چه کسی؟ چه عفونت؟ " چه عفونت کل او (و صورت و مو) خمیر دندان را لکه دار کرد؟ "چه کسی" پیشگامان پانسمان "را در یک مکان بازی نکرده است؟" به طور طبیعی، من به تخلیه مظنونین اصلی رسیدم. چی؟ ما در نزدیکی خوابید، در یک مبل، در یک مبل، Dimka تمام این پاستا لکه دار می شود، و من مانند یک چوروب تمیز می کنم: "شما، Kostyan! ترفندهای شما من می دانم "...

همچنین نمی خواستم، اما من مجبور شدم بروم، برای انجام تحقیقات داخلی. معلوم شد که کسی از ماست، صبح برای نیاز به نیاز و در حال عبور از یخ زدگی به امکانات ایستاده در فاصله مناسب از خانه با یک سوراخ به مرکز زمین، تقریبا بیدار شد و احساس کرد که او بود به نحوی به طور معمول در دهان او نیست. هیچ طراح آشنا نیست "به عنوان گربه ها در دهان عجله کردند،" مجرمان پریسترول صبح گناهکار بود.

برای بازگرداندن طراوت سابق، او چیزی بهتر از آن را به دست نیاورده بود تا خمیر دندان "نعناع" را از پوسته، و دندان هایش را پاک کنید. اما از آنجایی که او در دست مسواک نبود، او، کسی که فکر نمی کرد، آن را با یک انگشت اشاره جایگزین کرد. و پس از روشهای بهداشتی خود، صرف نظر از شستشو دهان، تمام عرضه های کوچک آب، که هنوز در حال نابودی بود، به سادگی دستان OKTER در مورد حوله، که بلافاصله در نزدیکی گشت زنی حلق آویز شد.

خوب، و دیمکا، قرار دادن، شستشو، و پس از دور زدن کف دست مرطوب با خواب کار، همان حوله و گذاشت. تمام خمیر دندان باقی مانده در پارچه بر روی صورت و موهایش حرکت کرد. من مجبور شدم بینی خود را به این برسانم، حوله ای است:

- نگاه کن! ببینید چه چیزی را پاک کردید و سپس کاتر Kati در بهترین دوست خود را!

به کدام موی سرخ تنها به طور صحیح دست خود را گسترش داد. به طور کلی، جهان، دوستی و فریبنده در نیروهای مخزن، که هرگز از خاک نترسید، بازسازی شد.

نویسنده - Konstantin Kucher

منبع - springzhizni.ru.

ادامه مطلب