20 نفر به این نکته گفتند که چگونه کار به دنبال آن بود، و در داستان های خود می توانید شاهد شلیک کنید

Anonim

Millenniyala - افرادی که از ابتدای دهه 1980 متولد شده بودند قبل از آغاز سال های 2000، اغلب کار را از نسل قدیم تغییر می دهند. بنابراین، هنگامی که یک نظرسنجی، بیش از 60٪ از Millenielov اعلام کرد که آنها قصد داشتند موقعیت دیگری را در 2-3 سال داشته باشند و 25٪ گفتند که آنها این کار را در 12 ماه آینده انجام خواهند داد. بنابراین مصاحبه ها یک فرد مدرن است که هر چند سال به سختی عبور می کنند و مطمئنا بسیاری از دوچرخه های پر جنب و جوش در این موضوع هستند.

ما در adme.ru متوجه شدیم که مصاحبه ها هرگز نمی توانند فراموش کنند، و در اینجا 20 داستان به یاد ماندنی است.

  • من به مصاحبه ای برای یک موقعیت عالی آمدم، نگاه کردم، و یکی از متقاضیان دختر پسر سابق من است که به طور مرتب او را به من هدایت کرد. معلوم شد که او رقیب مستقیم من بود و خلاصه آن، کارفرمایان را بسیار بیشتر از من تحت تاثیر قرار داد. من، بدون داشتن، صفحه خود را در شبکه اجتماعی باز کردم، جایی که او دارای نام غیر واقعی است و تمام سوابق و وضعیت های مناسبی، عکس ها و پیام های توهین آمیز آن را به من نشان داد، پر از خطاهای ابتدایی. در نتیجه، من گرفته شدم، و او با نارضایتی انکار شد. این بهترین چیزی بود که در سال جاری به من افتاد! © "Overheard" / IDEER
  • من مدرک دکترا و تجربه مورد نیاز داشتم، و به نظر می رسید که مصاحبه کامل بود. در نهایت من پرسیدم که چقدر روز کاری شروع می شود. به عنوان یک نتیجه، من استخدام نشده بودم، مصاحبه گران این را توضیح دادند: "او آماده نیست که خیلی کار کند، در غیر این صورت چرا پرسید که چقدر صبح می آید." © Shane Martin / Quora
  • او خانه را در شلوار سفید در تابستان ترک کرد، من را با آب از ماشین پودر بازنشسته کردم. من رفتم برای تغییر لباس، متوجه شدم که من دیر شده بودم، نامیده شدم و هشدار دادم. به نام یک تاکسی، خانه را برای دومین بار ترک کرد - راننده تاکسی دیگری در راننده تاکسی پارک شده بود. آنها شروع به انعکاس و موج دست خود کردند. من تماس گرفتم و هشدار دادم که دیر کردم. در آن زمان، از عکس از رانندگان تاکسی پرسید. ارسال شد. من پاسخ دادم که بنیانگذار به کارما معتقد است و من برای من بهتر خواهد بود اگر من را نمی خواهم. من ایستاده بودم، به لرزش نگاه کرد. راننده تاکسی من از دست داد، من شل شدم و به خانه رفتم. این به وضوح روز من نبود. © Tannhauser9 / Pikabu
  • این مناسب بود که به نحوی دستیار شخصی تولید شده توسط یک شرکت ساختمانی بزرگ در مسکو مناسب بود. پس از مصاحبه با Eicher من به موضوع اصلی می روم. "سلام" - "سلام"، به نظر می رسد رزومه، گفت و گو بیشتر: - لنا، بله؟ .. آره ... یک تجربه، انگلیسی ... و در نشانه ای از زودیاک وجود دارد که؟ - یک شیر. - جنگ آن، برو به بالا بردن. - متشکرم. © Yelenag / Pikabu

20 نفر به این نکته گفتند که چگونه کار به دنبال آن بود، و در داستان های خود می توانید شاهد شلیک کنید 6054_1
© s ** _ for_Charity / توییتر

  • در پایان مکالمه، از مصاحبه کننده پرسیدم: "چرا من به این مصاحبه دعوت کردید؟" (این کمک می کند تا پیدا کردن نقاط قوت و ضعف من). و او پاسخ داد که او را مجبور کرد حداقل 3 نفر را برای این گونه تماس بگیرد، زیرا او قبلا دارای نامزد است که به این موقعیت وعده داده شده است. © B778AV / Reddit
  • من به مصاحبه رسیدم، من و 2 نامزدی بیشتر در 3 صفحه از فرمت A4 تست کردند. مسائل مربوط به ماوراء بنفش در سبک "چه کسی در پنج سال"، "چه ویژگی های مثبت شما". جای خالی به ویژه شیک نیست، این شرکت "گوگل" نیست، و در خیابان آب و هوای عالی وجود دارد. این به مدیر انتظار رسید و پرسید: "اجازه بدهید به آزمون شما پاسخ ندهم، بلکه فقط وعده خوبی برای کار خوب است؟" او سوزانده و سرش کرد. دو نامزد دیگر با افرادی مانند "و چه چیزی می توانستند؟" من خودم را هدر دادم، صادق باشم فردا بیرون میروم © "Overheard" / IDEER
  • هنگامی که در مصاحبه ای از من خواسته شد، آیا من واقعا، که من از دستمزد خسته شدم. من جواب دادم: "بله، من عصبانی هستم!" من رد شدم چون در مصاحبه قسم خورده ام. اما من فقط مصاحبه کننده را تکرار کردم. © Maximillian Hill / Quora
  • من به مصاحبه رسیدم، و برخی از ساختمان های صنعتی، وحشتناک و شیب وجود دارد. در طبقه اول حتی بدتر از آن بود: دیوارها در ترک ها، از سقف چیزی کمی. در همه جا جعبه ها و جعبه های شکسته را شکست. اما در اطراف گوشه یک درب فلزی بزرگ با یک صفحه طلایی وجود داشت. نگهبان من را در تماس باز کرد. در داخل همه چیز شیک بود. مبلمان چرم و میزهای شیشه ای، نقاشی روی دیوار، نقشه جهانی. و کل دفتر خلوص را خلق می کند. این فقط این بود که این شرکت اخیرا یک دفتر را در این ساختمان اجاره کرد. و به آرامی مدیر، همه چیز را به ترتیب هدایت کرد. © Julia1982 / Pikabu

20 نفر به این نکته گفتند که چگونه کار به دنبال آن بود، و در داستان های خود می توانید شاهد شلیک کنید 6054_2
© kak_otrezal / توییتر

  • هنگامی که من به مصاحبه دعوت شدم، یکی از سوالات این بود: "آیا شما چنین می دانید که جنوب؟" من جواب می دهم بله، علامت، این شوهر سابق من است. و شما چه فکر میکنید؟ من به من نگرفتم، زیرا این چارچوب، معلوم شد، من توانستم در آنجا کار کنم و من قبلا همه چیز را دریافت کردم، و اطمینان من، که سابق بود، کسی را متقاعد نکرد. © Hwisa / Pikabu
  • حالا من برای مصاحبه با باشگاه بیلیارد رفتم، بسیار عجیب بود. اول - نظرسنجی، و سپس - حزب در بیلیارد روسیه و آمریکایی با رئیس. پس از بازی، دست من را تکان داد و گفت: "بازی خوب، اما مردم را با یک مدرک خال کوبی نمی گیرند." © hxmebxy / توییتر
  • مدیر استخدام هشدار داد: "کار در اصل عالی است، اما روزهایی هستند که می خواهید موهای خود را پاره کنید." او لیس بود، بنابراین من شوخی کردم: "ظاهرا، آن را در حال حاضر برای شما اتفاق افتاده است؟" او احساس خوبی از طنز داشت، او خندید، و من پذیرفته شدم. درست است، من بعد از 3 ماه ترک کردم، چون واقعا می خواستم موهایم را بکشم. © mrstickyspaz / reddit
  • من یک بار مصاحبه را در ساختمان به طور مستقیم در مقابل خانه گذراندم. با من، رئیس اصلی رئیس من را فراخوانده ایم. من کاملا صحبت کردم، احساس می کنم که همه چیز فوق العاده است، و در پایان مکالمه، رئیس فوری من عجله می کند. در عرض چند دقیقه متوجه شدم که من در یک خانه زندگی می کنم برعکس، و گفتم که من برای هر چیزی نمی خواهم، زیرا من به طور مداوم آن را درمورد می کنم: او می بیند که آیا او در لیبرتزی زندگی می کند و هر روز او را می بیند سواری برای 1.5 ساعت کار. بنابراین کار رویای را از دست دادم. © 5.kopeek / pikabu

20 نفر به این نکته گفتند که چگونه کار به دنبال آن بود، و در داستان های خود می توانید شاهد شلیک کنید 6054_3
© __princesskenny / توییتر

  • من به مصاحبه آمدم، بلافاصله فرآیند خودم را فراخواندم. مانند، شما به چگونگی ارائه کالا منتقل می کنید. تکان دادن گوش، موافقت کرد. در نهایت، آنها را خیلی دور از شهر گرفتند، فرود آمدند. تنه را باز کرد و به فروش چاقو، چنگال رفت ... بنابراین من هنوز شرمنده بودم. او پس از 5 دقیقه تخلیه شد و خیلی طولانی خانه را ساخت. © "Overheard" / IDEER
  • در واقع، استخدام کننده قبلا نامزد من را تایید کرده است، و سپس گفت که یک کارمند که برای بی کفایتی اخراج شده است، همه چیز را به من آموزش می دهد. من شگفت زده شدم: کارگر بی کفایتی چگونه می تواند به من آموزش دهد؟ سپس استخدام کننده، نه فکر کردن، پیشنهاد را رد کرد و من را نگرفت. © جنیفر انگشت / Quora
  • من مصاحبه کردم، و اتوبوس به مدت 35 دقیقه باقی ماند. بنابراین، من مجبور شدم آن را عوض کنم: من دامن را در بالای شورت گذاشتم و روی کفش گذاشتم. همه در اتوبوس آن را دیدم. به ویژه یک زن با چنین محکومیتی که من نمی توانستم ایستادم و بر او بمانم. و در حال حاضر من بالاخره به دفتر موفق شدم، و معلوم شد که مدیر استخدام به دلیل تاخیر حمل و نقل دیر شده است. من قبلا آرام شده ام، اما اینجا هستم. حدس بزن چه کسی؟ بله، بیشتر زن از اتوبوس. © issmyjam / reddit
  • من سرانجام دعوت شدم تا رویای کار کنم. داشتن سرگرم کننده، من برای مصاحبه به دفتر می روم و به منظور نشان دادن اعتماد به نفس در اقدامات من، من آب نبات را از یک گلدان ایستاده روی میز می گیرم. برای تعجب او و شگفت آور مدیر شرکت. او به من نگاه می کند، و من بر او هستم، نمی دانم چه باید بکنم. معلوم شد که هیچ آب نبات در گلدان وجود ندارد، اما سنگریزه های تزئینی. © "Overheard" / IDEER

20 نفر به این نکته گفتند که چگونه کار به دنبال آن بود، و در داستان های خود می توانید شاهد شلیک کنید 6054_4
© alpha_male148 / reddit

در مورد مصاحبه های خود به ما بگویید، پس از آن شما به طور غیر منتظره کار خود را دریافت کردید یا از دلایل مضحک خودداری کردید.

ادامه مطلب