سوراخ، و شادی مادران - نه. چرا این اتفاق می افتد

Anonim

زنان به طور مداوم می شنوند که کودکان خوشبختی هستند، غریزه مادران در هر یک از ما است و زایمان یکی از بهترین رویدادهای زندگی آنهاست. سپس یک کودک به نور به نظر می رسد و به طور کامل زندگی مادر را تغییر می دهد. او، مشتاقانه، پاها از خستگی ها دچار مشکل نیست، اما به دلایلی هیچ شادی وجود ندارد. الکساندر SAX روانپزشک به مذاکرات تد توضیح داد که ما بلافاصله به مادران خوشحال نمی شویم - زمان، Rebenok.by طول می کشد.

سوراخ، و شادی مادران - نه. چرا این اتفاق می افتد 5649_1

"اما من باید احساس متفاوتم!"

هنگامی که خلق و خوی شما تغییر کرده است، خود را در طول انفجار هورمونی به یاد داشته باشید؟ پوست بر روی پوست ظاهر شد، به طرز عجیب و غریب، بدن خیلی سریع تغییر کرد و در عین حال محیط اطراف منتظر رفتار یک فرد بالغ بود؟ من در مورد دوره نوجوانی صحبت می کنم.

هنگامی که او منتظر یک کودک است، تمام تغییرات مشابه در بدن یک زن رخ می دهد. ما می دانیم که احساس در ظروف ما در نوجوانی طبیعی نیست. پس چرا ما نمی گوییم این طبیعی است و در دوران بارداری؟ امروزه، رساله های کامل در مورد روند رشد، اما برای توصیف روند تبدیل شدن به یک زن به عنوان مادر، ما حتی یک اصطلاح خاص نداریم. ما به چنین اصطلاح نیاز داریم

من روانپزشک هستم، من با زنان باردار و مادران جوان کار می کنم. برای آن 10 سال که من در این زمینه کار کردم، من متوجه شدم که یک منظم.

به طور معمول، موارد زیر اتفاق می افتد: یک زن به من می گوید، می گوید که او اخیرا یک کودک را به دنیا آورد و اضطراب او را تردید می کند. او ادامه می دهد: "من کار نمی کنم. من از مادر بودن احساس نمی کنم. احتمالا من افسردگی پس از زایمان دارم؟ "

برای تشخیص، من سعی می کنم علائم را شناسایی کنم، اما به زودی مشخص می شود که یک زن از افسردگی بالینی رنج نمی برد، که من به او اطلاع می دهم. اما او دشوار است که آن را باور کند. او اصرار دارد: "اما من باید احساس متفاوتم." من روشن می کنم: "خب، به من بگویید چه احساساتی را که انتظار داشتید." او پاسخ می دهد: "من فکر کردم، تبدیل شدن به یک مادر، من احساس یک زن کامل و شاد. من انتظار داشتم غریزه مادر به من بگویم چه باید بکنم. من فکر کردم که همیشه تلاش می کنم تا کودک را به پیش ببرم. "

چنین انتظاراتی از انتقال به مادر بودن به طور کامل غیر واقعی است. و این یک مورد نیست من خواستم و از چنین سوالاتی برای صدها زن پرسیدم، نگران چیزی در مورد چیزی اشتباه با آنها بود، زیرا احساسات آنها انتظارات را نداشتند.

و من واقعا نمی فهمم که چگونه به آنها کمک کنم، زیرا از این واقعیت که به آنها اطمینان دادم که بیمار نیستند، آنها ساده تر نبودند. من واقعا می خواستم راهی برای کمک به آنها در طول تشکیل آنها به عنوان مادران پیدا کنم، توضیح می دهم که آنها همیشه احساس نمی کنند باید به عنوان یک بیماری تفسیر شوند.

چرا پس از زایمان خیلی سخت است

به همین دلیل تصمیم گرفتم روانشناسی مادران را بررسی کنم. اما در ادبیات پزشکی در مورد این نوشته شده است، زیرا پزشکان تمایل دارند در مورد بیماری ها بنویسند. و من شروع به جستجوی پاسخ به انسان شناسی کردم.

فقط دو سال بعد، من در دستم بودم، کار بیشتری به رافائل داده شد، که در سال 1973 نوشته شده بود. این مقاله و به من کمک کرد تا مدت مناسب را پیدا کنم: رسیدن به مادران. به هیچ وجه به این معنی نیست که این اصطلاح با مشخصه های رسیدن جنسی از یک دوره نوجوانی همخوانی دارد. در هر دو مورد، تغییرات فیزیولوژیکی و هورمونی در بدن رخ می دهد، به عنوان یک نتیجه از آن یک بی ثباتی عاطفی وجود دارد و جای خود را در جهان بازنگری می کند.

سوراخ، و شادی مادران - نه. چرا این اتفاق می افتد 5649_2

رسیدن به مادران، مانند دوره نوجوان، یک بیماری نیست، اما از آنجایی که این اصطلاح در ادبیات پزشکی رخ نمی دهد و پزشکان به بیماران از تغییرات توضیح نمی دهند، اغلب این حالت با یک اختلال جدی تر اشتباه گرفته می شود: افسردگی پس از زایمان.

بر اساس کتاب های درسی در مورد انسان شناسی، در گفتگوها با بیماران در مورد بلوغ مادران، من شروع به استفاده از مفهوم "جاذبه و انفجار" کردم.

ابتدا درباره جاذبه صحبت خواهم کرد. بر خلاف سایر نمایندگان دنیای حیوانات، یک فرد تازه متولد شده به والدین بسیار وابسته است. او نمی داند چگونه راه رفتن، نمی تواند به طور مستقل بخوابد، برای او بسیار دشوار است. در روند تکامل، طبیعت مراقبت از آن را به طوری که یک فرد توسط هورمون اکسیتوسین تولید می شود. این اتفاق می افتد در طول زایمان، و همچنین در تماس های بدن، یعنی سطح هورمون می تواند بدون فعالیت عمومی افزایش یابد. با تشکر از اکسیتوسین، مغز زن تنظیم شده است، تمرکز بر روی کودک، که به مرکز جهان تبدیل می شود.

اما در عین حال، برخی از رد شدن در آگاهی یک زن وجود دارد، زیرا او سایر اجزای شخصیت خود را به یاد می آورد: روابط دیگر، کار، سرگرمی، زندگی معنوی و فکری، نه به ذکر نیازهای فیزیولوژیکی، به خواب، ورزش و جنس

در طول رسیدن مادران، یک مبارزه عاطفی بی وقفه رخ می دهد. و زنان که من را صدا کردند، این تنش عاطفی را تجربه کردند. به همین دلیل آنها معتقد بودند که ناسالم.

سوراخ، و شادی مادران - نه. چرا این اتفاق می افتد 5649_3

مادر با یک کودک متولد شده است

اما اگر زنان متوجه شوند که رسوب مادر یک فرآیند طبیعی است، اگر آنها می دانستند که "جاذبه و انفجار" توسط اکثر مادران جوان به سختی داده می شود، اگر متوجه شوند که در وضعیت خود طبیعی است که احساسات متناقض داشته باشند و آن را ارزش ندارند احساس تنهایی احساس تنهایی می کنید، آنها نمی ترسیدند از سانسور از طرف دیگر نترسند و من فکر می کنم که درصد زنان مبتلا به افسردگی پس از زایمان را کاهش می دهد. روزی من می خواهم این سوال را بررسی کنم.

من به اثربخشی مکالمات درمانی اعتقاد دارم. و اگر ما بخواهیم جامعه را مورد توجه قرار دهیم تا فرایند رسیدن یک زن را به عنوان یک مادر درمان کنیم، زنان باید با یکدیگر صحبت کنند و نه فقط با من. بنابراین، مادران، در مورد رسیدن مادران با مادران دیگر، با دوستان خود مکالمه می کنند و اگر چنین فردی در این نزدیکی هست، با شریک زندگی خود، به طوری که آنها فرایند تشکیل خود را درک می کنند و می توانند از شما حمایت کنند.

اما نکته اینجا در رابطه با حفظ رابطه شما نیست. اگر بخشی از شخصیت شما همچنان به توسعه خود ادامه دهد، شما یک مکان برای تشکیل شخصیت فرزند خود را ترک می کنید.

با تولد یک کودک متولد می شود و مادر متولد می شود و هر کس به طور ناگزیر به دنیا آمد. بلوغ مادر یک روند جدی است و در عین حال سنگین است.

ادامه مطلب