بیایید صحبت کنیم

Anonim
بیایید صحبت کنیم 4734_1

دیروز، Zherik Hysterics داشت.

دیروز، Zherik Hysterics داشت. خدا، چگونه فریاد زد، سوگند یاد کرد و گریه کرد. آنچه ما، احمق ها، او را تمام خلق و خوی او را خراب کرد، و اکنون او اکنون ما را دوست ندارد.

من به پرستار بچه فریاد زدم خوب، در من، در همان زمان. از آنجا که من، sffuur، در آخرین لحظه من دریافت کردم. مربی و او را به برخی از اظهارات. تایپ کنید، چگونه با پرستار صحبت می کنید؟! و در نتیجه، همچنین به توزیع رسید.

و همسران وجود نداشت. او در محل کار بود و هیچ کس برای کمک به ما در مقابله با این بدبختی نبود ...

و بنابراین، او فریاد می زند. و ما به او و به همین ترتیب و اداک هستیم. و ما او را در دسته قرار می دهیم. و بر روی شانه ها. و هر چیزی را بازی کنید به طور خلاصه، ما چگونه می توانیم انجام دهیم. و ما سعی می کنیم آرام باشیم. و در بعضی موارد، زمانی که واضح بود که همه چیز بیهوده است، و تلاش های ما به هیچ چیز منجر نمی شود، من قبلا تصمیم گرفتم سعی کنم کمی سختی بگیرم. نوع، Zhorik، خوب، شما نمی توانید مانند آن فریاد بزنید! و حتی بیشتر - به calln ...

و این در نهایت همه چیز را خراب کرد.

از آنجا که پس از آن، او به دلیل جدول پرید، یک بار دیگر ما را به همه احمق ها (و به هر حال، درست بود)، فرار کرد. او درب درب را لرزاند. و در حمام بسته شده است.

و او ادامه داد، اما نه چندان بلند، فریاد، سوگند و گریه.

و من سعی کردم او را آرام آرام کنم. اما در حال حاضر - از طریق درب.

اگر چه مدتها پیش آن زمان بود که حدس بزنیم چه کاری انجام می دهم اشتباه است. و نه این. و آنچه ما باید با او صحبت کنیم در مورد چیزی کاملا متفاوت ...

و هنگامی که نیروهای من قبلا در نتیجه بودند، تصمیم گرفتم مکث کنم. و به داروخانه نزدیک بروید. خدا را شکر، من از همسرش صبح پرسیدم. و من سوار شدم به منظور رفتن به دیوانه در نهایت.

و بنابراین من رانندگی کردم و فکر کردم. و چرا حتی از او بخواهید از او بخواهد از او بپرسد: "Zhorik، و چه اتفاقی افتاد؟ و چرا شما با ما عصبانی هستید؟ ما به شما آسیب رسانده ایم؟ "

چرا در سر من دوست داشتم روشن شدم که او به سادگی نوعی زباله را درایو می کند. و او خودش هنوز نمی داند چه چیزی می گوید. و این لازم است که فقط آرام شود. یا، در بدترین حالت، تایید کنید

چرا؟ از آنجا که او تنها 3.5 ساله است؟ و چه چیزی هنوز هم احمقانه است؟ بی معنی برخی از ...

من مطمئن هستم که برای من مهم ترین چیز در چنین وضعیتی است. به طوری که من پرسیدم: "افتخار، چه چیزی اشتباه است؟"

و حداقل من نیاز به آرامش دارم به نظر می رسد، نه به طور جدی مصرف، توهین و خشم من ...

من برگشتم. Zhorik هنوز در حمام بود. و هنوز هم اجازه نداد. اما دیگر فریاد نمی زند. و فقط سکوت و تنها در پناهگاه خود نشسته بود.

من زیر درب نشستم و گفت: "Zhorik، رشته فرنگی من، خوب من. به من بگویید که من شما را متهم می کنم؟ بیایید با شما صحبت کنیم ... "

شکایت 15 نفر اتفاق نمی افتاد او، به عنوان اگر، مخفی شده است. استماع.

و سپس ... او چنگال را تبدیل کرد. در رو باز کرد. و اجازه دهید به خودم بروم

ادامه مطلب