شخصیت نارسیسی آنها چه کسانی هستند؟

Anonim

شخصیت نارسیسی آنها چه کسانی هستند؟ 3793_1

شخصیت های نارسایی به شدت از بین می روند. آنها به راحتی سوء استفاده کنندگان، خودخواهانه خودخواهانه، دستکاری های مؤثر هستند و اغلب با روانپزشکی گیج می شوند. اما اینها از نظر فاجعه آمیز از خودشان نیستند که عزت نفس آنها بستگی به شناخت خارجی دارد. همه چیز که به رسمیت شناختن منجر نمی شود، آنها را لذت نمی برد.

Narcissal به طور مداوم شرمنده است، و به منظور جبران، آنها یک تصویر ایده آل خاصی از خود را ایجاد می کنند، که آنها به دنبال نزدیک شدن به همه ممکن است. اما از آنجایی که غیرممکن است، آنها به انتقاد خود انتقاد می کنند یا از قدرت، موفقیت و تحسین جهانی فانتزی می کنند. این بسیار دقیق نانسی مک ویلیامز را می نویسد :.

همچنین به اصطلاح نارسیسیسم عادی وجود دارد که به ما اجازه می دهد که بلندپروازانه باشیم، به اندازه کافی توانایی های خود را ارزیابی کنیم، به اهداف تعیین شده و انطباق در جامعه دست یابیم. در مورد یک اختلال نارسایی، یک فرد ایده خود را تحریف می کند.

رفتار Daffodils در یک الگوی خاص قرار می گیرد. ما نشانه های اصلی اختلال نارسیسیستی را جمع آوری کردیم. فرض بر این است که فردی که شامل حداقل پنج نشانه بود، به احتمال زیاد از این اختلال به یک درجه یا دیگر رنج می برد.

وابستگی به نظر شخص دیگری

هر کس خوب است زمانی که آن را به خوبی در مورد آن فکر می کنم - با این حال، آن را به narcissus حیاتی است. تمام خود فرض خود را در اطراف راه به نظر می رسد در چشم دیگران ساخته شده است.

Narcissus مقدار انرژی هیولا را برای کنترل تصویر خود صرف می کند. هر جزئیات انتخاب کار، لباس، شریک، صندلی ها برای تفریح، تحت میکروسکوپ در نظر گرفته شده است. چگونه دیگران را درک می کنند؟ آیا آن را سرد خواهد کرد؟ آیا آن را به او نگاه کنید؟

برتری بر دیگران

اما به چه معنی سرد است؟ این به این معنی است - بهتر از دیگران. و چگونه می توانید بهتر باشید؟ دیگران بدتر شوند به همین دلیل است که افرادی که با Daffodils ارتباط برقرار می کنند اغلب عباراتی مانند "شما چیزی را درک نمی کنید"، "این در واقع بسیار ساده است"، "شما این را نمی دانید این (a)؟"

بنابراین، Narcissa همه چیز را که می گویند را از بین می برد و مخاطب را به موقعیت یک کودک احمقانه تبدیل می کند. آنها خودشان در موقعیت شخص عاقل و دانا هستند.

احساس انحصار آن

Narcissus کاملا صمیمانه است، قبل از عمق روح او مطمئن است که آنها خاص هستند. و سزاوار یک رابطه خاص است. و این قوانین عمومی برای همه برای آنها قابل استفاده نیستند.

نگرش مصرف کننده به دیگران

برای Narcissa، هیچ کس وجود ندارد - او حق را به یک موجود جداگانه برای آنها به رسمیت نمی شناسد و بزرگ نیست. مردم او را عناصر مناظر را می بینند، که او به ترتیب درست می سازد، به طوری که آنها تصویر خود را بهتر سایه می زنند، حجم و بیان آن را به آن داده اند. این استعاره ممکن است انتزاع صحیح باشد، اگر نه بدانید که دقیقا بیشترین استفاده از افراد روانشناس در دفتر روانشناس است.

به دیگران روشن کن

Narcissus با احساس ناتوانی زندگی می کنند، همه آنها چیزی ندارند. آنها اغلب افرادی را که راضی هستند راضی هستند و منابع را برای Narcissa به ارمغان می آورند. حسادت با محکومیت دستگیر می شود. "اگر شما چیزی دارید، من این را ندارم، من را نادیده می گیرم، من می توانم آن را از بین ببرم،" Daffodils استدلال می کنند. به همین دلیل است که آنها اغلب در مورد آنچه همه کشیشان، احمقانه، غیر حرفه ای و غیره صحبت می کنند صحبت می کنند.

جایگزینی ایده آل سازی و استهلاک (خود و دیگران)

هنگام ورود به روابط با وزارتخانه ها، بسیاری از مردم فکر می کنند که این بهترین افراد در جهان هستند - چنین تعداد توجه و تحسین که آنها در شرکای آنها سقوط می کنند. با این حال، این همیشه به پایان می رسد - بهترین فرد در جهان به طور ناگهانی تبدیل به شخصیت خسته، تحریک شده، تحریک شده و معلق است.

ناتوانی در بیان صمیمانه احساسات

این احساسات از یک من واقعی هستند و عملا در Narcissus توسعه نمی یابد. جعلی، من فقط مسئول حرکات خوب و مجاور هستم - این امر قادر به تظاهرات صادقانه و فوری نیست.

عدم همدلی

Narcissus به ندرت در مورد احساسات دیگران فکر می کند - آنها به طور کامل توسط حفظ عزت نفس یا مبارزه با احساس شرم آور جذب می شوند. آنها تقریبا همیشه گفتگو را در برابر خود ترجمه می کنند. آنها ممکن است از شما بپرسند که روز خود را چگونه رفتید، به اولین جمله گوش دهید و عبارت را مانند "بله" قطع کنید، به همین دلیل من هم تنظیم نشده ام. " و برای مدت طولانی صحبت در مورد چگونگی این اتفاق افتاد.

چنین نگرش به کودک احتمالا او را به Narcissa آینده تبدیل خواهد کرد.

عشق بیش از حد از والدین، یا عدم وجود آن، یا عدم انطباق و غیرقابل پیش بینی توجه - در همه موارد، والدین تنها یک رفتار خاص از کودک را تشویق می کنند. به عنوان مثال، یک مادر که همیشه از دانستن فرانسه خواسته است، اگر کودک با استعداد به زبان ها است، اما نادیده گرفتن یا انتقاد از سایر تظاهراتش را نادیده می گیرد. مثال دیگری: والدین که نتوانستند اجرا شوند، امیدوارند که کودک بتواند ارتفاعات شغلی را به دست آورد. سرگرمی ها و خواسته های فرزند خود به هیچ کس علاقه مند نیستند - او به عنوان ادامه والدین درک می شود (در روانشناسی آن "گسترش نارسیسیستی" نامیده می شود).

در طول زمان، کودک یاد می گیرد که احزاب "محروم" خود را پنهان کند و کسانی را که والدین خود را دوست داشتند، پنهان کنند. درست است، من تبدیل به توسعه نیافته، اما تقلبی به اندازه های بزرگ رشد می کند. او زندگی نمی کند، کار نمی کند، دوست ندارد - اما نقش را به گوش دادن به واکنش مخاطبان.

ارزیابی دائمی

کودک در فضای تخمین ثابت رشد می کند. این شرط را به عنوان یک شیء حیاتی که عزت نفس والدین را افزایش می دهد، شرط می گذارد. اگر فرزند پدر و مادر را گشت و گذار کند، به طور خاص نمی گویند، اما آنها روشن می کنند که او به اندازه کافی خوب نیست. با این احترام، کودک با احساس مبهم شرم آور برای نقص خود رشد می کند.

انتظارات والدین

کودک برای والدینش اهمیت دارد نه به همان اندازه که در واقع است، اما به این دلیل که برخی از عملکرد را انجام می دهد. این بسیار قدردانی است، اما فقط برای نقش خاصی که او بازی می کند. والدین تنها زمانی که یک کودک با انتظارات خود منطبق می شود، نشان می دهد - اغلب به طور کامل غیر قابل پیش بینی است. این باعث می شود که کودک به طور مداوم فشار، تلاش برای حل آنچه که از او انتظار می رود. او متوقف می شود خود را آزادانه بیان کند، صفات خود را برای انتظارات والدین تنظیم می کند و ممنوعیت هر چیزی را که آنها مطابقت ندارند، ممنوع می کند.

تحسین مطلق

اگر کودک مراقب باشید، او هنوز ناخودآگاه آن را می گیرد که او را دوست ندارد، اما یک فرد ایده آل خاص را منصوب کرد. و به منظور از دست دادن عشق والدین، او باید او را مناسب کند. روان شروع به فیلتر کردن خواسته های داخلی و امواج داخلی، از بین بردن همه چیز که تحت تعریف "ایده آل" (یعنی بسیاری از انگیزه های سالم و صادقانه انسان) سقوط نمی کند.

تصویب جعلی

کودک همیشه احساس می کند که او تخمین زده می شود، حتی اگر به نظر می رسد ستایش دلپذیر است. از یک طرف، او معتقد است بزرگسالان، و از سوی دیگر - حدس می زنند که تایید مداوم نمی تواند صادق باشد. به نظر می رسد که او چنین رابطه ای ندارد. بنابراین عزت نفس ناپایدار شکل گرفته است.

ایده قدرت مطلق

کودکان مبتلا به اختلال نارسایی از افراد آسیب دیده رشد می کنند که باید خوب باشند. چنین پدر و مادر می خواهند کودکان بیشتر به دست آورند، زندگی را زندگی می کنند که خودشان نمی توانند خود را ارائه دهند.

چنین نصب شده به نظر می رسد که برای روان، مخرب باشد، زیرا هیچ کس نمی تواند برای دیگران زندگی کند و هیچ کس نمی تواند همه چیز را داشته باشد. تلاش برای دستیابی به چنین هدف غیر واقعی، یک فرد تنها عزت نفس خود را فلج می کند.

چه اتفاقی می افتد

Narcissus به عنوان اگر در دو قطب زندگی می کنند: در یکی - حسادت، شرم و احساس دروغ های خود، از طرف دیگر - مخالفان جبرانی: اعتماد به نفس، احساس انحصار و برتری. یک فرد تنها در لحظات قله ها را درک می کند و خود را ارزیابی می کند. همه چیز که بین آن اتفاق می افتد، مرحله عبور صرف زمان هدر رفته است.

بدترین چیز این است که یک فرد مبتلا به اختلال نارسیسیستی احساس نمی کند. به نظر می رسد که به قطعات تقسیم شود، بین آنها هیچ ارتباطی وجود ندارد. یک نما وجود دارد که Narcissus دیگران را نشان می دهد، و بخش زخمیایی که به شدت شرمنده است. او بین دو افراط به سر می برد - ناچیز خود و ایده آل غیر قابل دسترس.

چگونه باید باشیم؟

بر خلاف باور عمومی، افراد مبتلا به اختلال نارسایی به روانشناس تبدیل می شوند. آنها در ناتوانی در ایجاد روابط نزدیک، تنهایی، خستگی، خستگی، کمبود شادی، حتی اگر آنها به چیزی دست یافتند، در ناتوانی قرار می گیرند.

اغلب آنها متعلق به کمپین به یک روانشناس به عنوان راهی برای بهبود خود هستند. به نظر می رسد که اگر آنها تبدیل به "نسخه کامل خود از خود"، آنها می توانند عشق را به دست آورند و خوشحال شوند. با یک روانشناس، آنها از انتظارات تحمیل شده معاف هستند، یاد بگیرند که محدودیت های خود را بیاموزند، با شرم آور ملاقات کنند، از بین بردن نواقص خود به عنوان انحراف، جمع آوری قطعات خود را در یکی از آنها می کنند.

در تماس با روانشناس، فردی با اختلال نارسایی می تواند ضعیف، بخش زخمی، که پنهان بود، نشان دهد و او خیلی شرمساری است. به تدریج، Narcissus متوجه خواهد شد که درمانگر توسط آنچه که می بیند تخریب نشده است، و بنابراین، دیگران می توانند آن را اشتباه گرفته، وابسته و آسیب پذیر.

به طور کلی، اگر چنین فردی بتواند مانند "شخص نسبتا خوب" احساس کند - نه بزرگ و نه ناچیز - این می تواند به عنوان یک پیشرفت در نظر گرفته شود. اما حتی سال ها به آن می روند.

منبع

ادامه مطلب