داستان های ایمنی: Neurourage

Anonim
داستان های ایمنی: Neurourage 3269_1

- سلام باب!

- صبح بخیر، آشپز! ما این زمان را دنبال می کنیم؟

- ما یک چیز جالب داریم، و ما نمی دانیم که چگونه آن را حل کنیم.

- من می توانم کمک کنم؟

- فکر میکنم نه. اما هنوز گوش کن

- آره؟

- دیروز در خانه در خیابان 15، یک مرد 40 ساله کشته شد. خانه تحت نگهبان بود. این تنها دو خروجی دارد. هر دو توسط دوربین های ویدئویی خدمت می کنند، با این حال، به عنوان کل محیط خانه. با این حال، قضاوت توسط سوابق دوربین های این خانه، مانند اتاق های خانه های همسایه، هیچ کس از خانه خارج نشد.

- در خانه بی نظیر بود؟

- آره. مرد دیگر و دو زن. قضاوت در داستان های خود، آنها همه دور از اتاق بودند که در آن کشته شد و چیزی را شنید. ابزار قتل - اسلحه 22 کالیبر با Silencer. اثر انگشت شناسایی نشده است. قاتل در دستکش بود

- به طور خلاصه، قاتل وجود دارد، اما هیچ قاتلان وجود ندارد؟

- آره. و دروغ آشکارساز در جزیره نیست.

- این مشکل است؟

- باب، خندیدید؟ یا شوخی می کنی؟

- خنده، البته!

- کوتاهتر شما چه پیشنهادی دارید؟

- من پیشنهاد گفتگو بیشتر ما برای انتقال به بیمارستان سنت لوک، دقیق تر به بخش نوروفیزیولوژی این بیمارستان. دکتر کارل مور با شکوه وجود دارد. فقط او را صدا بزنید و به من بگویید که از او خواسته ام که در جای خود باشم. تمام سه مظنون را در آنجا بیاورید. به من بگویید که شما باید امتحان خود را انجام دهید. خوب، چیزی بیا

- و چگونه به ما کمک خواهد کرد؟

- آشپز، به من اعتماد دارید؟ من حداقل یک بار به شما هدایت کردم؟ فقط باور کن!

یک ساعت گذشت

- بنابراین، آقایان، من باید یک آزمایش کوچک را نگه دارم، که به من اجازه می دهد تا از بی گناهی خود متقاعد شود. در حال حاضر دکتر مور با شما کار خواهد کرد. و شما باید به سوالات خود پاسخ دهید. اولین کسی است؟

- بیایید برای اولین بار من باشم

- خوب، والری، شما اولین بار هستید. بروید، راحت بروید برای خلوص آزمایش به بیرون بروید، از طریق یک درب دیگر خواهید بود. همراهان شما نباید بدانند که چه اتفاقی می افتد.

15 دقیقه گذشت

- جان، گذر، حالا نوبت شما. به راحتی نشستن شروع. ما به سادگی فعالیت الکتریکی مغز شما را اندازه گیری می کنیم. لطفا به این عکس ها نگاه کنید.

پلیس عکس ها را از صحنه جرم ارائه داد و در حال حاضر زمانی که ابزار مورد استفاده در جرم نشان داده شد، مغز جان، فعالیت الکتریکی قوی را نشان داد.

- جان، آیا او را کشتن؟

- اما چگونه متوجه شدید؟

در جریان بازجویی بیشتر، تصور جنایتکار بلافاصله اعتراف کرد و پلیس را برای اطلاعات بیشتر در مورد قتل ارائه داد.

- باب، من درک می کنم که شما یک جادوگر هستید، اما چطور ؟؟؟

- همه چیز ساده است ما مدتهاست دوست با کارل هستیم. او به نوعی به من توضیح داد که خاطرات رویدادهای زندگی، جزئیات و تجربیات آنها در حافظه یک فرد نگهداری می شود. هنگامی که آنها دوباره در مقابل آن ظاهر می شوند، مغز شروع به انتشار امواج می کند که می تواند توسط سنسورهایی که از الکتروانسفالوگرام خارج می شوند، ثابت شود. اساس تکنولوژی مورد استفاده در تحقیقات قتل، ثبت نام به اصطلاح موج P300 است که توسط فعالیت های شناختی ناشی می شود، زمانی که یک فرد تصمیم می گیرد، چیزی یا طبقه بندی اشیا را ارزیابی می کند. در واقع، ما اطلاعات تحلیلی دقیق در مورد اینکه آیا فرد یا مشکوک به صحنه جرم و معلول است، دریافت می کنیم و کسی است که در مورد توپچی ها می داند. در فرکانس این امواج، شما حتی می توانید قربانی را شناسایی کنید.

دو روز گذشت

- بله، aa. باب، شما واقعا یک جادوگر هستید. شما می دانید که چگونه غیر استاندارد فکر کنید! متشکرم! در مورد امکان یادگیری بیشتر فکر کنید. فرماندار حق پرداخت هر گونه تحصیل خود را به من داد.

داستان؟ اصلا! چنین فن آوری هایی که قبلا از پلیس دبی استفاده می کنند.

منبع - وبلاگ خالی Vladimir "Be، به نظر نمی رسد. درباره امنیت و نه تنها. "

مواد جالب تر در Cisoclub.ru. مشترک شدن در ایالات متحده: فیس بوک | VK | توییتر | نمایش مشخصات عمومی | تلگرام | ذن | مسنجر | ICQ جدید | یوتیوب | نبض.

ادامه مطلب