"آنها از شهر لیدا به سیبری فرستاده شدند." ما در مورد سرکوب ها در طول میهن پرستانه بزرگ صحبت می کنیم

Anonim

آرشیو دولت از قلمرو Altai برای اولین بار منتشر شده اسناد بسته قبلا در برابر سرکوب در جنگ بزرگ میهن پرستانه منتشر شد. قهرمانان نمایشگاه آرشیو به طور کامل سرنوشت های مختلفی داشتند: آنها توسط زخمی شدن در بیمارستان های نظامی نجات یافتند، آنها به کودکان آموزش دادند، در مقابل جنگیدند، نان را در عقب کشتند. اما همه آنها با این واقعیت متحد شده اند که آنها یک جدول زمانی در اردوگاه های کارگری و یا حتی بالاترین اندازه مجازات در طول سال های جنگ دریافت کردند - به عنوان یک قاعده، برای تلاش برای زنده ماندن، TUT.BY.

"من می خواهم فریاد، تماس، گریه ..."

خانواده Berdovsky. عکس: sibreal.org.

خانواده پرنده به سیبری از شهر بلافاصله به سیبری فرستاده شد. احتمالا در سال 1939 اتفاق افتاد، زمانی که غرب بلاروس از BSSR مجددا شد. در طول اخراج، استانیسلاو و برونسلاو باردوفسکی با دو دختر در روستای منطقه زیماری کالمسانس بود، جایی که آنها به "دوازده روز ماه اکتبر" دست یافتند. دخترش النا تمام این مدت یک دفتر خاطرات را رهبری کرد، که در آن او میهن خود را با ملالل به یاد آورد.

النا در خاطرات خود می نویسد: "تمام ثروت استخراج شده مجبور به ترک شد." - برای 20 سال کار در کار و نیاز. همه چیز توسط این گل در خانه ها، اسب ها و سایبان نابود شد. دو ساعت بعد، هر کس برای خروج آماده بود، گفت: خداحافظی در ناامیدی با بستگان خود. پدران، مادر و فرزندان بی گناه به دست دشمن شدید. همانطور که دشوار است به آخرین بار با درد، تجربیات و ناامیدی در سمت چپ خود نگاه کنید. اوه، خدای من، آیا دوباره آن را ببینید. "

Berdovsky یک مزرعه قوی داشت: آنها بیش از 30 هکتار زمین، خوک ها، گاو ها، تجهیزات کشاورزی را نگهداری می کردند. در سیبری، همانطور که النا می نویسد، شب را در میان سوسک ها و اشکالات صرف کرد. شناخته شده است که در سال 1943 Stanislav Birdovsky دیگر کار نمی کرد، بنابراین خانواده مجبور به زنده ماندن.

النا در خاطرات می نویسد: "قلب خیلی ضرب و شتم است که او می خواهد از قفسه سینه خود بیرون برود." - من می خواهم فریاد، زنگ زدن، گریه و ناامیدی. اما بیهوده - هیچ کس هیچ تردیدی برای آرام کردن ندارد، زیرا در اینجا تاگا سیبری است. در اینجا بچه های گرسنه خواسته می شود: "مادر، نان". بیماران مبتلا به اسب سواری وجود دارد. در حال حاضر صبر کامل است، شما باید بمیرید. بدون هیچ دارویی، بدون مراقبت. در سربازخانه های نزدیک وحشتناک، مانند گاو، پس از عذاب طولانی، قطب ها به خواب می روند ... نفرت. اوه، این گانگستر ها! و بنابراین در یک قبر آرام در میان ستون ها بسیاری از قطب ها. منتظر بازگشت روزهای روشن نیست. "

در 30 اکتبر 1943، استانیسلاو 70 ساله و دختر 24 ساله او به اتهام تبلیغات ضد شوروی دستگیر شدند. اثبات اصلی این بود که خاطرات، که در طی تحقیقات از لهستان منتقل شد. بنابراین، بنابراین، متن اغلب به نظر می رسد تا حدودی ناامن است. همانطور که در مورد مواد مورد نظر، پرنده "در شرایط زندگی افراد کارگر در اتحاد جماهیر شوروی" و "توزیع تحریک آمیز و تسکین دهنده توزیع" اعلام شد.

در دفتر خاطرات، النا "رهبر" ژنرال Vladislav Sikorsky، که پس از اشغال لهستان به رهبری دولت در تبعید می نامد. او امیدوار است که روزی به آزادی برسد و به اتحاد جماهیر شوروی اعتراض کند.

"این یک کشور لعنتی است که کل مردم رنج می برند. گرسنه، شکسته، بدون ایمان به خدا. شما هنوز هم نمی دانید چه اتفاقی می افتد. در یک دقیقه، هیچ چیز از شما باقی نخواهد ماند، و ما، قطب ها، ما نیز خنده می دهیم. شما دست های ما را به چنگال های وحشتناکی صعود کردید، اما روح قادر به دروغ نیست. اما ما را در دست سلاح بگذاریم، و ما نشان خواهیم داد که ما هستیم. "

پدر و دختر در یک روز محکوم شده اند - 10 ژانویه 1944. به طور کامل گناه را به رسمیت شناخت، آنها 10 سال اردوگاه را با مصادره اموال و شکست بعدی حقوق 5 سال دریافت کردند. این تنها در مورد سرنوشت آینده خود شناخته شده است که در سال 1992 هر دو بازسازی شده اند.

در آستانه و در سال های اولیه جنگ، ساکنان جمهوری آلمانی ها، لهستان، اوکراین غربی، غرب بلاروس و کشورهای بالتیک به شدت به قلمرو آلتای اخراج می شوند. مقامات شوروی معتقد بودند که جمعیت محلی با آلمانی ها همکاری می کنند، به طوری که به ساکنان ناحیه های پیشانی مراجعه می کنند. طبق گفته موسسه ملی حافظه ملی، پس از سال 1939، حدود 320 هزار قطب به سیبری منتقل شد.

"شب وحشتناک، در فاصله از سگ ها شنیده می شود،" قبل از اخراج، جستجوهای پرندگان النا را توصیف می کند. - مکالمات بزرگ در موسسات وجود دارد. سرنوشت قطب های ضعیف بی گناه امروز کاهش یافته است. یک سلاح را در دستان خود، یک نگاه وحشی، مانند یک جانور شدید، اجرا کنید. کودکان مطبوعات مادران. گریه و فریاد، درخواست ها و درخواست ها در نظر گرفته نمی شود. یکی در دروازه، نگهبان است. یکی دیگر از چیزی می گوید، شکایت می کند، می تواند دیده شود که نگران آن است، حقیقت می ترسد، شجاعت کافی نیست. سومین فریاد و همه چیز شکسته می شود. فریاد چهارم، که روی مبل نشسته بود. همه چیز را می توانید ... "

"بیا و آن را چک کن"

در طول سال های جنگ در آلتای، و همچنین در سراسر سیبری، هیچ فرایندهای سیاسی بالا و پرونده های بزرگ وجود نداشت. مقامات شهروندان را سرکوب کردند یا یکی از آنها را سرکوب کردند یا سعی کردند به گروه های کوچک متحد شوند. یکی از دستورالعمل های سیاست سرکوبگر، ترتیب کمیسارۀ دفاعی بود که شماره 227 دسامبر 227 روز 28 ژوئیه 1942 بود، که بر اساس آن پرسنل نظامی، که به محیط زیست آمدند، که از بخش های خود در حین خصومت ها حفظ کرده بودند، و همچنین در "تحریک ضد شوروی" دیده می شود.

Vasily Pakhorukov در تابستان 1941 به جنگ رفت. در سپتامبر 1942، 700 قله Krasnoarmeysky، که در آن Sibiryak مبارزه کرد، تحت استالینگراد ایستاد. در منطقه ایستگاه Biketovka، Plantoon Pakhukov کلاه کوچک را برای گرفتن هنگ به دست آورد. سرباز در نزدیکترین بوته ها به توالت نقل مکان کرد، و هنگامی که او بازگشت - هیچ گروهی وجود نداشت. سلاح عادی از دست داده است: یک قلم مو، که در آن او تفنگ را ترک کرد، سمت چپ. واسیلی به دنبال خودش رفت و در 5 سپتامبر، افراد NKVD دستگیر شدند.

در همه چیز، سرباز یک جزوه معمولی را پیدا کرد که آلمانی ها در قلمرو تحت کنترل ارتش شوروی توزیع شدند. آنها از مردم محلی خواسته اند و Redarmeys به سمت آنها حرکت می کنند.

"در مکان های اشغال شده توسط آلمانی ها، جمعیت غیرنظامی به آرامی کار می کند. هر کس زمین خود را پردازش می کند و آن را پردازش می کند. بیا و خودتان آن را بررسی کنید. "

همراه با او، Pakhaukova گذشت، که به حامل از جزوات حق رفتن به آلمانی ها. سرباز به حفظ مکاتبات فاشیستی متهم شد و دو روز پس از دستگیری شلیک کرد.

- چنین جزوات اغلب از سربازان ما بود، زیرا آنها با هواپیما پراکنده شدند. سربازان آنها را افزایش دادند و برای اهداف داخلی مورد استفاده قرار گرفتند: به عنوان مثال، به عنوان مقاله برای سیگار کشیدن تنباکو. کسانی که می دانستند که چگونه خواندن را می دانند، جزوات را به منظور استفاده از کاغذ در هنگام نوشتن نامه به بستگان انجام دادند. پروتکل بازجویی گفت که Vasily Dmitrievich از یک جزوه برای اهداف داخلی استفاده می کند. او همچنین به پشت تیم خود متهم شد. در حقیقت، این اولین ماه های خود بود، او فقط از دست رفته بود، از دست داده بود و به دنبال تیم خود برای چند روز بود. اما حکم اعدام شد، گفت: "آرشیوگرای آرشیو دولت از قلمرو آلتای واقع اینا شورین.

عکس: sibreal.org.

در اکتبر سال 1942، کارکنان NKVD فرمانده شرکت چهارم از 74 گردان عملیات جاده ای از ارتش 54 ارتش نیکولای کاناکوف را مورد بازجویی قرار دادند. در بازجویی، او گفت که او به صورت خوراکی به زرق و برق به سرشت، به نوبه خود، به نوبه خود، از کسی از همکاران. اطلاعات این بود که یک کل ستون متشکل از جنگجویان اوکراینی به سمت آلمانی ها نقل مکان کرد. در راه به فرمانده برجسته فرمانده به کارگاه کفش رفت و گفت: "حالا من به اوکراین رفتم". نیکولای کاناکووا به 10 سال اردوگاه محکوم شد تا "از قدرت دشمن ستایش کند". در سال 1946، حکم به 4 سال رسیده است.

تا پایان سال 1942، Redarmeys شروع به ساقه بسیار کمتر کرد: کشور تلفات عظیمی را از دست داد، منابع، از جمله انسان، فاقد آن بود، بنابراین مردم به اردوگاه فرستاده شدند.

- ظلم و ستم مجازات لغو نشد، زیرا کار در اردوگاه های اصلاحی سنگین بود، بسیاری از مردم درگذشتند، تقریبا همه آنها را تحت تأثیر قرار دادند، زیرا آنها دائما در سرما، با وزن کار می کردند. برخی از آنها در سن پیری بودند - این شرایطی برای کاهش مجازات نبود، "Darin Shorin می گوید.

Vasily Panfilov. عکس: sibreal.org.

کاپیتان خدمات پزشکی Vasily Panfilov در یک بیمارستان مزرعه برای رفتن به آسان برای رفتن بر اساس ارتش 49 کار کرد. او در ژانویه سال 1944 دستگیر شد. در تصمیم محقق از تاریخ 19 مه 1944، گفته شد که جراح نظامی از سال 1919 در ارتش سرخ خدمت کرده است (او از دانشگاه پزشکی تامسک فارغ التحصیل شد و سپس به آلتای آمد)، اما از WCP (ب) بیرون آمد با توجه به "دیدگاه های ضد شوروی در مورد رهبری نقش حزب سیاسی". Panfilova برای گفتگوها با سایر کارکنان بیمارستان محکوم شد.

"... ابراز تمام انواع نتیجه گیری های ضد شوروی را به رهبر مردم، اعضای دولت شوروی، حزب کمونیست، قانون اساسی شوروی و به طور کلی، واقعیت و زندگی شوروی در شرایط دولت ما ابراز کرد. در همان زمان، او دشمن مردم تروتسکی و واندالا هیتلر را با باند خود از فاشیست ها ستایش کرد. "

پرونده Panfilova به طور کامل بر روی شاهدان ساخته شده است. او 10 سال اردوگاه دریافت کرد و در سال 1974، کالج نظامی دیوان عالی کشور به دلیل فقدان جرم، این حکم را لغو کرد. به گفته دارینا شوریننا، یک دکتر نظامی برای این واقعیت که او از فقدان باند و داروها خشمگین شد، رنج می برد و همچنین تصمیم اشتباه دولت مسئولیت غیبت را در نظر گرفت و محل کار را ترک کرد.

"قدرت شوروی خوب، اما مردم کثیف"

آنا چرخش عکس: sibreal.org.

قربانیان سرکوب در قلمرو قلمرو Altai در طول سال های جنگ، کسانی بودند که متهم به معلولیت رشته کار بودند، شکست یک طرح برای شکستن نان یا مخفی کردن دانه از مقامات. در نوامبر 1941، ساکنان روستای منطقه Ust-Kalmansky در آپارتمان Kolkhoznika Vidhevayev جمع شدند تا در مورد چگونگی پنهان کردن دانه از دولت را مورد بحث قرار دهند. همانطور که در شهادت مدیر مزرعه جمعی به نام Kaganovich آنا اسپیرینا اعلام شد، دهقانان تصمیم گرفتند که کل دانه را بگیرند، اما برای پنهان کردن بخش در زباله ها تا پس از آن، خود را پنهان کرده و خود را ترک کنند. اسپیرینا شلیک نکرد، مجازات مجازات را برای 10 سال در اردوگاه و شکست بعدی حقوق 5 سال به دست آورد.

دارینا شورین می گوید: "موقعیت رئیس مزرعه جمعی در طول سال های جنگ بسیار خطرناک بود." - از آنجا که مزارع جمعی مجبور به اهدا کردن نان برای جلو، گاهی اوقات به ضرر خودشان، و کار سخت بود. مردان همه در جلو هستند.

دهقان Kuzma Nikiforov قصد داشت شلیک کند، زیرا او لباس های زمستانی نداشت. به همین دلیل، نیکفر ها نمی توانند به کار بروند.

- دادگاه در نظر نگرفتن سن من، بیسوادی و جهل من و من را از زندگی محروم کرد. من از شما می خواهم که زندگی خود را حفظ کنید، زیرا من تمام زندگی و صادقانه را نگران می کنم. " پس از این درخواست تجدید نظر، دادگاه مجازات را برای یک دوره زمانی در اردوگاه جایگزین کرد.

علاوه بر "اقتصاد" و صرفا سیاسی امور. سرپرست مزرعه مدرسه ابتدایی. N. K. Krupskaya محکوم به این واقعیت است که او در اجازه داوطلبانه تامسک برای بازگرداندن کلیسا در روستای Novotykino پرسید.

- دشوار است که یک فرد شوروی بیشتری داشته باشید که از قدرت حمایت می کند. او به دیوانگی متهم شد - چگونگی ارائه آن به چنین زمان بیگانه! - توضیح می دهد Darina Shorin.

در یکی از نامه ها به جلو، پسر پسر Silvernikov از کمک می خواهد از آنجا که مقامات مجاز به برداشت هیزم و کادت های مدرسه راهنمایی لنینگراد نبودند، جایی که Silvernikov JR توسط مزایا قرار گرفت.

"این غیرممکن است که زندگی کنیم. قدرت شوروی خوب، اما مردم کثیف هستند. مردم در جای بسته هستند. اما برای تمیز کردن در محصولات هنوز هم بله است که برای جلوی لازم است، اما در هیزم، که 12 کیلومتر است، بنابراین شرم آور است، "الکسی Silvernikov می نویسد.

- پس از آغاز یک پرونده جنایی، یک همسر از او رفته بود، "Shorin می گوید. - این امر با شیوه های مکرر در خانواده هایی که اعضای آنها مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند راضی است. مردم باید طلاق بگیرند تا بقیه اعضای خانواده ایمن باشند. همسر Serebrennikov نمی تواند پس از آن در روستا، برای کمک به او هیچ کس، بنابراین او را ترک کرد. الکسی پتروویچ خود به اردوگاه های کار محکوم شد، اما آنها به زودی آزاد شدند و پس از آن توجیه شدند - در دهه 1960.

Anna Notheran عکس: sibreal.org.

مورد یکی از ساکنان 29 ساله Barnaul Anna Nuretova یکی از معدود کسانی بود که مرتکب جرم بی نظیر شدند. کارگاه پراکنده ای از کارخانه مبالل در ژوئیه 1942 در محکومیت همسایگان دستگیر شد. آنها گفتند که یک زن حاضر به نشستن بیش از تخت پرتره نیکیتا خروشچف نیست و آن را شکست. اگر چه در سال 1941، Nevpotaya در حال حاضر یک حکم برای 4 ماه از نتیجه گیری برای یک تاخیر 45 دقیقه ای بود، این بار او خوش شانس بود: محقق تصمیم گرفت که زن به اشتراک گذاشته شده و پرونده را بسته است.

پدربزرگ Barnaul Student Barnaul Stepan Zaitsev 7 سال از اردوگاه ها را برای این واقعیت دریافت کرد که از هزینه های آموزشی خشمگین شد.

- در حال حاضر تنها فرزندان کمونیست ها یاد خواهند گرفت و چه کسانی غنی هستند. اما آن را مانند من ببر من نمی توانم ادامه دهم، زیرا ما دو نفر هستیم، اما در بازجویی، هیچ بودجه برای یادگیری وجود ندارد. " بعدها، شاهدان گفته شد که در خوابگاه او ضد شوروی شوروی، دروغ گویی، که "کشاورزان جمعی توسط گرسنگی نشسته اند"، و دولت تمام نان را می گیرد.

در نمایشگاه آرشیو دولت از قلمرو Altai، حدود 80 اسناد ارائه شده است. اکثریت قریب به اتفاق موارد تحت ماده 58-10 از قانون کیفری RSFSR در تبلیغات ضد شوروی آغاز شد.

Darin Shorin می گوید: "ماده 58-10 تقریبا همه چیز، به ویژه کلمات، تقریبا همه چیز را کاهش داد." - جملات استاندارد بود، اما پروفیل ها، عکس های مردم، داستان های شخصی خود - تکرار نمی شوند. ما فقط می توانیم مقیاس سرکوب سیاسی را درک کنیم، اما هیچ کس نمی داند که چقدر واقعا سرکوب شده است. بسیاری از مردم بازسازی شدند: در دهه 1960، روند بسته شدن و خاتمه موارد، توانبخشی - در دهه 1990 آغاز شد. البته، یک فرد بازگشت نکرد، اما مهم بود، زیرا بستگان بسیار سخت است که با چنین لکه ای در سرنوشت زندگی کنند. غیرممکن است که به چنین داستان هایی استفاده شود. tut.by.

ادامه مطلب