گورهای در حیاط این یک یادآوری از گذشته وحشتناک روستای بلاروس است

Anonim
گورهای در حیاط این یک یادآوری از گذشته وحشتناک روستای بلاروس است 22935_1
گورهای در حیاط این یک یادآوری از گذشته وحشتناک روستای بلاروس است 22935_2
گورهای در حیاط این یک یادآوری از گذشته وحشتناک روستای بلاروس است 22935_3
گورهای در حیاط این یک یادآوری از گذشته وحشتناک روستای بلاروس است 22935_4
گورهای در حیاط این یک یادآوری از گذشته وحشتناک روستای بلاروس است 22935_5
گورهای در حیاط این یک یادآوری از گذشته وحشتناک روستای بلاروس است 22935_6
گورهای در حیاط این یک یادآوری از گذشته وحشتناک روستای بلاروس است 22935_7
گورهای در حیاط این یک یادآوری از گذشته وحشتناک روستای بلاروس است 22935_8

روستای Chirvonaya، طرف ناحیه Slutsky از جاده های پوشیده از برف از بقیه دنیا جدا شده است، که در آن ماشین، به عنوان آخرین مست، از طرف کنار هم جدا شد. این مکان به سختی توجه ما را جلب می کند اگر یک واقعیت عجیب و غریب وجود نداشته باشد: درست در نزدیکی خانه ها گورهای واقعی وجود دارد. چنین محله ای به نظر می رسد دیوانه است. ما می خواستیم بدانیم که چگونه این دفن ها ظاهر شدند.

ما اولین قبر را در نزدیکی یک ساختمان کوچک اقتصادی کشف کردیم. در بنای یادبود گرانیت، کتیبه به خوبی خوانده شده است: "مادربزرگ و پدربزرگ از نوه و نوه". یکی دیگر از سنگ های قیمتی که توسط یک حصار ساخته شده محافظت می شد، در طرف دیگر جاده یافت شد. بنای سوم - صلیب در آغوش یک شعله دست ساز، نام های چند نفر را به دست آورد، "شکنجه، شلیک و سوزاندن در این محل در سال 1943". به نظر می رسد که این اولین نکته است.

تایید یا رد حدس زدن ما، افسوس، هیچ کس نبود: روستا به سکوت انتخاب کرد تا اسرار خود را حفظ کند. به دنبال نرده ها (برخی از آنها در نظر بسیار جدید بود) و در ویندوز، ما سعی کردیم حداقل برخی از نکات زندگی را پیدا کنیم. تنها روح زندگی سگ غمگین بود، که کسی که به طور سخاوتمندانه در حیاط خود را به عنوان یک غذای کوچک ترک کرد.

این قبرها از کجا آمده است و چرا نه در گورستان؟ ما تصمیم گرفتیم در شورای روستا بپرسیم.

- من خود را در این بخش ها 30 سال پیش پیدا کردم، بلافاصله پس از موسسه، و این دفن ها در اینجا بودند. اما، مهم است، همه آنها به دقت نگاه می کنند، به خوبی حفظ می شوند ... - خاطرات به اشتراک گذاشته شده رئیس شورای روستای Sorozhsky Adam Women. - طولانی مدت تلاش برای پیدا کردن کسی که به آنها تعلق دارد، بستگان را پیدا کنید. حتی کتاب های اقتصادی از آرشیوها برای پیدا کردن آنچه که در آنجا زندگی می کردند، دریافت کردند. اما کسانی که می توانند چیزی را به یاد داشته باشند یا درگذشتند یا از بین رفتند ... بعضی از داروها باقی مانده اند، اما هیچ چیز نمی دانند.

با این وجود، ما موفق به پیدا کردن کسانی که در این روستا بزرگ شده اند. معلوم شد که در سال 1943، جدایی های مجازات آلمان چند روستای اطراف را در خاکستر تبدیل کرد. او به شدت از طرف cheervone رنج می برد، اما برخی از معجزه نابود نشد. با توجه به شایعات، آن را در برنامه های اصلی نبود، آنها از سوی دیگر اشتباه نکردند. کسی زندگی را نجات داده است اما نه همه.

"پدربزرگ من ایوان Kostyaka و مادربزرگ Praskov" کشته و سوزاندن آلمانی ها. " پس از جنگ، پدر و مادر آنها را زیر توس، در کنار خانه، که آنها را بازسازی کرد، دفن کرد. "

زمان پس از آن سنگین بود: پدر تنها از جبهه بازگشت تنها در سال 1947، مادر همه این مدت کودکان را کشیده است. بنابراین، هرگز به هیچ وجه برای ایجاد یک گورستان جداگانه برای مرده ها رخ نداد. بعضی از همسایگان همچنین بستگان خود و یا در سایت های خود را به خاک سپرده اند، یا نزدیک به جنگل و یا جاده. معلوم شد، ما خودمان را از همه دفن ها یافتیم.

جین Chernyshevich گفت: "پس از سالها، ما برادر خود را با برادر من بر روی قبرها ساختیم."

یک زن به مدت طولانی به Minsk منتقل شده است، اما هر فصل کشور به همراه شوهرش به روستای بومی خود می رسد. Alla Zavrid از Slutsk در سمت Chirvona بزرگ شد و همچنین تنها در تابستان می آید، زیرا در زمستان "وحشتناک" وجود دارد.

- پدرم با همسرش و چهار فرزند در پایان روستا زندگی می کرد. هنگامی که آلمانی ها آمدند، او موفق به فرار به جنگل شد. بقیه شلیک شدند - پدر آن را از طریق پنجره باز دید. سپس در این نقطه عبور کرد. پس از جنگ، پدرش بازگشت، یک خانواده جدید را آغاز کرد ... وقتی که من در درجه سوم تحصیل کردم، ما همچنان باقی مانده و آنها را در گورستان در Gogetie بعدی راه اندازی مجدد کردیم. "

اما برخی از روستاییان همکار تصمیم گرفتند همه چیز را ترک کنند. و به نظر می رسد، خرافات در مورد دنیای بعد از ظهر و حتی بیشتر، آنها در مورد این صمیمیت نگران نبودند. شاید ساختمان های فردی بر روی استخوان های کسی ساخته شده اند - چه کسی اکنون درک خواهد کرد؟

- هیچ چیز پارانورمال اتفاق افتاد، همه چیز آرام است، "Alla Ivanovna اطمینان داد.

او به داستان یک گور دیگر برادرانه گفت. در جایی که چندین خانواده بلافاصله سوزانده شدند، همسایگان یک بنای تاریخی را با صلیب قرار دادند. بسیاری از مردم باقی مانده اند، اما حداقل گاهی اوقات در این لبه ها ظاهر شدند. بنابراین برای صحبت کردن، کمی، لطفا Radunitsa را بازی کنید.

- یک پیرمرد به روسیه مهاجرت کرد. اما زمانی که او به روستا بازگشت، تکرار کرد: "من می خواهم گرد و غبار من را در یک میدان تمیز از بین ببرم." حتی وحشتناک از کلمات او تبدیل شد. من نمی دانم اگر او هنوز زنده بود، گفت: آلزا زویرید.

کانال ما در تلگرام. همین الان ملحق شوید، همین الان بپیوندید!

چیزی برای گفتن وجود دارد؟ به Telegram-Bot خود بنویسید. آن را ناشناس و سریع است

چاپ مجدد متن و عکس های Onliner بدون حل و فصل سردبیران ممنوع است. [email protected].

ادامه مطلب