"ما همه از چیزی می ترسند": متن که ترس های شما باید گرفته شود و به دستکش کمک کند

Anonim

یکی از روانشناسان تا 40 سال از فرنی گندم سیاه نترسد و آن را تحمل نكرد، پخته شده، در فرانسه و حتی ناوگان تحمل نکرد. سالها گذشت، مرد اضافه وزن اضافه کرد و متخصص تغذیه به شدت این ظرف مفید و کم کالری را توصیه کرد. او به فروشگاه رفت، اما رسیدن به قفسه ها با یک جو و یک سر و صدا، دوباره احساس دستمزد معمولی و اضطراب. من مجبور شدم به گذشته برگردم ... وقتی پسر 5 ساله بود، اتفاق افتاد. پدر صبح روز صبح روز یکشنبه انتقام از دوچرخه، و مادر آماده صبحانه. در بشقاب بوفالو اجاق گاز، پر کردن سیری از تمام آپارتمان ها. بر روی صفحات، تکه های گوجه فرنگی زرد، خیار شاگردان، نان مخلوط شدند. در پنجره های باز، ویندوز تابستان را به دست آورد. ناگهان، لوله با ترومبون چیزی برجسته ای داشت و روح را از بین برد. پسر صندلی را گذاشت، پنجره را نگاه کرد و مراسم تشییع جنازه را دید. از آن به بعد، فرنی گندم سیاه با مشکل مواجه شده است.

© Gelmold / DepositPhotos

به نوعی دوست نزدیک شده است غیر برنامه ریزی شده است. این به طور منظم قرص های پیشگیری از بارداری را گرفت، اما هنوز وارد 1٪ شد، که پیشگیری از بارداری ها عمل نمی کنند. هنگامی که ما تماس گرفتیم، دختر در قلب گفت: "من نیز می دانستم! با من همیشه اتفاق می افتد، آنچه من می ترسم! " به عنوان یک کودک، خواهر من مکالمه بزرگسالان را به یاد می آورد و یک عبارت عجیب و غریب را به یاد می آورد که شما می توانید در یک قاشق غذاخوری غرق شوید. در نتیجه، برخی از زمان ها از قاشق ها رد شد و سوپ ها را به عنوان کمپوت دیدند. مادربزرگ ما، در طی یک رعد و برق، در گنجه پنهان شد، از آنجا که یک بار در چشم او، رعد و برق توپ به سگ افتاد، و دوست دختر بسیار ترس از باکتری ها بود که دستانش صابون تا کف دست تا کف دست بود. به نظر می رسد، همه ما نگران ... سکته مغزی، پیش نویس، مارها، اخراج، ارتفاع ... به غیر قابل درک یا مسمومیت. ajdient یا دیوانه و با این حال - چه اتفاقی خواهد افتاد ...

© vicspacewalker / depositfotos

روز دیگر من به این مثل گفتم، که در آن یک نفر از سیج خواسته بود که از ترس از ترس کمک کند، زیرا همه چیز نگران است: یک مرغ وجود دارد، یک مرغ وجود دارد، خواب در سمت راست، نفس کشیدن زمانی که آتش سوزی، و راه رفتن در تاریکی کوچه ها او در حوضچه ها ریسک نکرد، نوشیدنی های ترش را بنوشید، در شماره 666 در صف ایستاده و شیشه را لمس کنید. سپس سیج آن را در اتاق طولانی شروع کرد و با کیک خوشمزه ترین و پهلوان رفتار کرد. Pantish خورد، درب را باز کرد، و یک ببر پیاده روی را دید. من مجبور شدم پنهان شوم و صبر کنم تا زمانی که جانور سقوط کند. در اتاق بعدی، گرگ دروغ می گوید، و این مرد تمام شد، تا زمانی که او یک قطعه خمیر را در جیب خود پیدا نکند و شکارچی را منحرف نکرد. در اتاق سوم او منتظر کبری سلطنتی بود. این مرد خیلی خسته از ترس بود که شمشیر را از دیوار انداخت و به طور قاطعانه با مار روبرو شد. در آن لحظه یک جادو ظاهر شد و خلاصه شد: - شما می بینید، ترس در همه جا. با یک نفر مقابله کنید، زیر را دریافت کنید. به سادگی برخی از نگرانی ها را می توان به خواب برساند، دوم این است که به تام، و سوم - برای از بین بردن بی رحمانه.

adme.ru این متن را با اجازه نویسنده ایرینا Govorukhi منتشر می کند.

ادامه مطلب