15+ داستان که ثابت می کنند که کار معلم نیاز به قرار گرفتن در معرض و اعصاب آهن دارد

Anonim

کلاس ها با یک معلم در سراسر جهان رایج هستند. درس های اضافی کمک نمی کند نه تنها شاگردان نمره بالا را دریافت می کنند، بلکه تبدیل به یک انبار از مواد شناختی برای افراد عادی می شوند که می خواهند در یک منطقه جدید برای خود توسعه دهند. بنابراین، به عنوان مثال، آکسفورد هر کسی را ارائه می دهد که می خواهد از طریق دوره های آنلاین که توضیح دهد چرا حیوانات دقیقا رفتار می کنند، و نه در غیر این صورت.

خوب، در این مقاله، Adme.RU موارد کنجکاو را از زندگی معلمان جمع آوری کرد تا از سوی دیگر به کسب و کار خود نگاه کنند و در عین حال خلق و خوی خود و جهان را به بالا افزایش دهند.

15+ داستان که ثابت می کنند که کار معلم نیاز به قرار گرفتن در معرض و اعصاب آهن دارد 19983_1
© ناشناس نویسنده / IDEER

  • این بهترین شاهکار است که من برای تمام تمریناتم دیدم: "من احمقانه از حیوان خانگی شما هستم. ریاضیات من نمی دانم. در همه جا که تعداد آنها وجود دارد، مغز من خاموش است. اگر ناگهان شما را به من تلفن، متاسفم برای من، اما من قول می دهم که من سعی خواهم کرد. من باید OGE را در ریاضیات منتقل کنم من به دنبال فردی هستم که می تواند حداقل یک سه گانه را بکشد. اگر موفق باشید، می توانید با خیال راحت خود را با بهترین معلم در جهان یا سوپرمن اعلام کنید. " © Ole4kaolegovna / Pikabu
  • یک پسر به همسرش می رود به محض این که روی صندلی نشسته، او شروع به جویدن چیزی می کند، سپس دوباره متوقف می شود. و بنابراین هر بار. و قطعا یک وعده غذایی نیست و آدامس نیست. همسر متوجه شد که پس از او صندلی شروع به فرو ریختن به شدت. و امروز او فهمید که موضوع چیست. این پسر نشسته است، ناپایدار چاشنی صندلی و دهان را پاره می کند و سپس از بین می رود. © ناشناس نویسنده / IDEER
  • گفتگو من با دانش آموز: - پاسخ در اولین وظیفه چیست؟ - 22. آیا آن را دوست دارید؟ چه کاری انجام دادی؟ - 20 تقسیم شده توسط 5. - و؟ چگونه 22 کار کرد؟ لطفا در ستون محاسبه کنید. "این چیزی است که من دیدم. © Ole4kaolegovna / Pikabu

15+ داستان که ثابت می کنند که کار معلم نیاز به قرار گرفتن در معرض و اعصاب آهن دارد 19983_2
© Ole4kaolegovna / Pikabu

  • جایی که من به عنوان یک معلم کار می کنم و دانشجویان مشاوره ای کار می کنند، شایسته پر سر و صدا هستند، بنابراین اغلب نام دانش آموزان را می شنوید. اما من با یک ترفند ظریف آمده ام: به نام نامی که هنگام ورود به سیستم زمانی که لپ تاپ های خود را باز می کنند نگاه کنید. امروز من دیدم دانش آموز تحت نام مستعار Lenovo رفت و فکر کرد: "آره، چه نام غیر معمول!" در طول مشاوره، من به نام دانش آموز Lenovo (به عنوان مثال: "بله، Lenovo، این پیشنهاد بسیار مناسب در اینجا!"). و تنها در پایان درس، همکار من، خنده، گفت که امضای Lenovo یک لپ تاپ تجاری است. من هنوز از شرم آور ندیده ام و احتمالا من هرگز در محل کار نخواهم کرد. © Emmyeggo / Reddit
  • خیلی دیر. دانش آموز منتظر او است که پس از کلاس ها گرفته شود. تماس با صفحه اصلی: "گوش دادن، آیا می توانید مادر را به من بفرستید؟ آه، او در روح است ... و پدر؟ او همچنین در حمام؟ " سپس به معلم تبدیل می شود: "این زمان، آقای" © nerdsarepeople / reddit
  • من کلاس های آنلاین را در یکی از دانشجویان صرف کردم و والدینشان فریاد زدند که کسانی که بازی را متوقف کردند. پدر یکی از دانش آموزان به اتاق کاشت رفته و در مورد یک کاسه کثیف که در سینک ایستاده بود فریاد زد. © Grubas / Reddit

15+ داستان که ثابت می کنند که کار معلم نیاز به قرار گرفتن در معرض و اعصاب آهن دارد 19983_3
© ناشناس نویسنده / IDEER

  • دختر من را به ثبت نام برای کلاس های انگلیسی می فرستد. من از یک سوال استاندارد می پرسم: "برای چه اهدافی به زبان نیاز دارید" - از آنجا که این برنامه به این بستگی دارد. و در پاسخ به شنیدن: "این کسب و کار شما نیست! چه چیزی را از همه میپرسید؟ چرا به اطلاعات شخصی من نیاز دارید؟ و به طور کلی، من قبلا می بینم، ما کار نخواهیم کرد! شما دوست دارید بینی خود را در امور دیگران بچرخانید! " - و تلفن را پرتاب می کند © Lirala / Pikabu
  • یک مرد جوان من را در محوطه دانشگاه متوقف کرد و با این حرکت خواسته بود معلم او در کسب و کار انگلیسی باشد. ما در زمان آزاد خود در مخاطبان خالی دانشگاه ما مشغول به کار بودیم. پس از چند کلاس، یک پیام به من می آید: "به جلو بروید، چیزی را ترک کردم." این پیچیدگی یک نان کامل نان بود که توضیح داد: "این به این دلیل است که شما روسی هستید، و من می دانم که فقط نان خوردن در روسیه است." هنگامی که ما شغل منصوب را لغو کردیم، یک پیام به من پیام داد: "ما روابط بسیار گیج کننده و پیچیده ای داریم تا بتوانیم آینده را با هم بسازیم، بنابراین ما بخش خوبی داریم." © Disenchantmentt / Pikabu

15+ داستان که ثابت می کنند که کار معلم نیاز به قرار گرفتن در معرض و اعصاب آهن دارد 19983_4
© ناشناس نویسنده / IDEER

  • من به عنوان یک معلم به زبان انگلیسی کار می کنم. کودکان متفاوت هستند امروز دانشجوی جدید برای اولین بار بود، درس به طور کلی به طور طبیعی به طور طبیعی گذشت. در نهایت می گویم، آنها می گویند، در حال حاضر تکالیف. و او این است: "اگر از من تکالیف خود را بپرسید، مادرم را می گویم که با من با من رفتار می کنید." من به شرح زیر است: "چی او؟"، و او: "خوب، از آنجا که شما درگیر آموزش، به این معنی است که شما نیاز به پول دارید و به این معنی است که ما همچنان به زبان انگلیسی شرکت می کنیم، اما بدون خانه ادامه می دهیم. و اگر یک خانه وجود داشته باشد، مدت زیادی کار نمی کنید. " © "اتاق شماره 6" / VK
  • من در زبان روسی یک گرید هشتم بلند می شوم. او با پدربزرگ و مادربزرگش به مراتب فراتر از شهر زندگی می کند. 2 بار در هفته من با انتقال 2.5 ساعت به آنجا می رسیم. و هر بار پدربزرگش بعد از کلاس ها شام را شام می خورد. شکست ها قبول نمی کنند امروز من بلافاصله هشدار دادم که نمی توانم بمانم، بنابراین او را جمع کرد تا با او بخورد! ساندویچ، پنیر شیشه ای و آب. © ناشناس نویسنده / IDEER
  • یک دانش آموز به کلاس آمد و به من می گوید: "امروز در مدرسه نبودم. بیمار، گلو درد دارد. مامان اجازه نداد و من به شما آمدم، چون دوست دارم، حالا می خواهم یاد بگیرم. من نمی خواستم به معلم گذشته بروم: او خسته کننده بود. " از یک طرف، با خوشحالی، و از سوی دیگر - من درگیر شدن هستم. چرا باید به مدرسه بروم، و می توانید به معلم بروید؟ آیا معلمان دارای ایمنی هستند؟ © Aburriosity / Pikabu

15+ داستان که ثابت می کنند که کار معلم نیاز به قرار گرفتن در معرض و اعصاب آهن دارد 19983_5
© StatsigFig / Reddit

  • او در جلسه مجازی با کلاس خود در اولین روز مدرسه بود و فراموش کرد که میکروفون را خاموش کند. سپس من شروع کردم به خوردن گربه من، که در آن زمان من زانو من بود. © mrspyder_ / reddit
  • یک دانش آموز به من آمد (مرد، حدود 40 سال سن). روز بعد، او مجبور شد امتحان را در تجزیه و تحلیل ریاضی انجام دهد. او از دانش خود را از 4 تا 3/3 قدردانی کرد. یک کتاب را با گزینه های نمونه ای که باید انجام شود، به ارمغان آورد. و سپس معلوم شد که او به نظر می رسد کمی دانستن نحوه حل اولین وظیفه، و این است. و برای امتحان، شما باید حداقل 5 قطعه را حل کنید. در ماشین حساب، او از صفر سه دور، و اضافه کردن اعداد دو رقمی به عنوان یک کار کاملا غیر قابل تحمل بود. ما 2 ساعت برداشتیم، او امتحان را تصویب نکرد. و روز بعد با بررسی در مورد کار من انجام شد: "ضعیف! من 2 یا 3 امتیاز دارم " © Ole4kaolegovna / Pikabu
  • یک معلم کار کن مشتری جدید در یک درس بود. در مورد موارد زیر موافقت کرد. پس از چند روز یک پیام می آید: "این اتفاق افتاد، من پرواز کردم ... من 3-4 روز برگشتم." من تقریبا از خنده خسته شدم کارلسون، لعنتی! © "اتاق شماره 6" / VK

آیا داستانهای عجیب و غریب با آموزش دارید؟ یا شاید شما خودتان یک معلم هستید و آیا شما داستان های سریع تر از این مقاله دارید؟ به اشتراک گذاشتن در نظرات

ادامه مطلب