چگونه مخزن پخته شده ما ستون تانک های آلمانی را شلیک کرد

Anonim
چگونه مخزن پخته شده ما ستون تانک های آلمانی را شلیک کرد 19670_1

جایی در راه نمک، بخش دوم ما عقب مانده بود. فرمانده Artpolka Chubakov در بخش اول ما بود و به من دستور داد تا آنچه را که با بازنشسته اتفاق افتاده تقسیم شده است.

این مورد از ناظران رژیم بود، اما به دلایلی او به من دستور داد، رئیس بخش بخش اول.

روز آفتابی در شب کلون شد. هواپیما آلمان در تمام طول روز، واحدهای و شهرک های ما را بمباران کرد. پیاده روی بی ضرر به عقب خود را در جستجوی یک بخش اختصاصی به نظر من بسیار جذاب بود. ناظران در تقسیم تقریبا باقی نمانده بود، و من دوستم را در جاده دعوت کردم، همچنین دانشجوی سابق، ستوان Grishe Kurtia. آنها با او در راه روستای Sakko و Vanzetti نقل مکان کردند، که کمی از Voroshilovka بود.

این روستا کمتر از یک کیلومتر باقی ماند وقتی که تانک هایی را دیدیم که از او بیرون آمد. در حالی که ما در نظر داشتیم، تانک هایش عبارتند از: ما، آلمانی؟ - نزدیکترین مخزن یک اسلحه طولانی را منتشر کرده است. ما صعود کردیم و به سرعت، پنهان شدن در برف، به عقب کشیده شد. سپس آنها رشد کامل را افزایش دادند و فرار کردند. اجرای شروع به مشورت کرد، چه کاری باید انجام دهید اگر آلمانی ها ما را دور بزنند. Grisha با یک مکعب حلقه زده شد. من به او نگاه کردم، آهنگ های تاریک را از مکعب ها بر روی کره ها دیدم و ناپدید نشد.

تانک ها از طریق برف عمیق به آرامی و بسیار دقت می کردند، حدود ده دقیقه آنها بر روی اشکال قابل مشاهده نبودند. اگر چه ما یک کیلومتر را به نصف آموختیم، تهدید اسارت هنوز تصویب نشده است: تانک ها می توانند به خوبی عقب نشینی کنند و ما همچنان نگران هستیم.

ما دیگر از مرگ نترسیم، من ترسیدم.

ما از مسی از ساقه ذرت استفاده می کنیم. نزدیک دو تانکر تانک گرم در دیگ بخار. معلوم شد که این مس نیست، بلکه یک مخزن مخفی است. هنگامی که آنها به روستا فرار کردند، متوجه نشدیم، معلوم شد، هواپیماهای آلمان در صبح چروکیدند و دو عضو خدمه به عقب پشت قطعات یدکی رفتند.

- بچه ها، از عقب، تانک های آلمان، - ما هشدار دادیم که تانک را در حال اجرا گذاشت، اما آنها فقط خندیدند.

من همه چیز را دیدم که به فرمانده قوباکوف گزارش دادم. او بلافاصله تانک های آلمان را نسبت به روستا در روستا گذاشت. بیش از یک ساعت گذشت من توسط فرمانده بخش Gordienko نامیده شد.

- خب، مخازن شما کجا هستند؟ Hiba Koruzi خرج شده است، "او جرأت کرد،" او در حضور Chubakov به ما خندید.

- چه نوع کرونا! - من خشمگین بودم - آنها ما را شلیک کردند! و کجا بروید - من نمی دانم!

- پاشنه های بچه ها را بردارید و به Sakko و Vanzetti بروید، به دنبال بخش دوم و تانک های آلمان باشید! - مجددا دستور داد تا چوباکوف.

من تنها یک افسر اطلاعاتی داشتم - بومیان به شدت، من یک ساله بودم. همچنین چهار سرباز به یک هنگ اسلحه دادند. اما، متوجه شدم که لازم بود به اطلاعات بپیوندد، دو پیاده نظام ساکت بودند و سوم اعلام کرد که او کوری مرغ داشت. من شاتر اسلحه را گرفتم، به شدت گفت:

- کور، بیرون آمدن! بیماران نیز سریع!

هر سه بلافاصله بهبود یافتند. در حال حاضر در جاده ها، پیاده نظام ها با ما دوست شدند، آنها را به هیئت مدیره آوردند.

ماه جاده برف پوشیده شده را تحت پوشش قرار داد، برف با صدای بلند برف زد. هنگامی که کیلومتر سه نفر را گذراند و از طریق تپه عبور کرد، آنها آتش سوزی را در جاده ها متوجه شدند. آنها نزدیکتر به نزدیکتر شدند و یک سفر ناسازگار از تعداد زیادی از مخازن سوزان را با عبور های سفید بر روی برج ها دیدند. ده اتومبیل را تکان داد! دو تانک دیگر وسوسه شده توسط تخته سنگ سیاه و سفید.

قرار دادن دو سرباز با اتوماتای ​​در جاده برای نگهبان، با بقیه من یک تصادف جانبی هستم تا مخازن را سوزاند. Unoadeded، گوش داد. در مخازن تاریک، سکوت، تنها در سوختن ماشین های سوزش آتش. به طور خودکار در یک مخزن پخته شده ضربه زد. بدون صدا. بالا رفتن از دریچه باز، من به صورت اتوماتیک به داخل می فرستم و صف را می دهم. سکوت دوباره تبدیل به تاریکی از چاه و دست خود را با دست خود را بر روی بدن مرده تانکر. تحت بازو، چراغ قوه به پستان خود آویزان شد، یک دکمه را فشار داد، او در داخل مخزن برجسته شده بود ... سر ماشین دوخت. چنین نردبان به عنوان شگفت زده نشود: راه رفتن به نبرد، داشتن یک ماشین دوخت در یک فضای تنگ، یک ماشین دوخت در حال حاضر فوق العاده است! من اسلحه، اسناد و دفترچه یادداشت را از آلمان قتل می گیرم.

سپس ما ضبط های وحشت در مورد تلفات بزرگی در نوت بوک را می خوانیم و چگونگی زنگ های گرسنگی آلمان، عقب های روسی را می شکند، چرخ های شلیک، و سپس رویای: "اما من می خواهم شخصا تانک روسیه را ضرب و شتم!" در همین حال، ماهواره های من از مخزن بعدی، کنسرو شده، گالی و توانست تمام جیب ها را پر کنند تا بتوانند جایزه هایی را پر کنند که با مشکل مواجه شوند. قبل از بازگشت، همه چیز را سفارش دادم. و او فکر کرد: اگر ما برگشتیم.

چه کسی این تانک ها را دریافت کرد؟ پس از گذشت چند صد متر در طول جاده، ما شاهد شیارهای خیره کننده از ساقه ذرت، مجموعه ای از آستین های تیراندازی و آثار عمیق از آهنگ های مخزن دیدیم. و سپس من دو تانکر از تیپ 178 را به یاد می آورم، که چای را از تانک های آلمان فرار کردیم.

بنابراین آنها هنوز هشدار ما را به دست آوردند و توانستند قبل از ظهور تانک های تیراندازی در ایالات متحده به تانک مخفی شوند. آلمانی ها به "فروشگاه" توجه نکردند، سوار شدند. و قهرمانان تانکرها از تانک های آلمانی خود را از دست دادند و سپس به ستون حمله کردند: آتش را به مخازن جلو و بسته بندی کنید، و زمانی که بقیه شروع به گسترش به طرفین کردند، آنها را نابود کردند.

ما پس از آن نه تنها نتیجه هنرهای رزمی یکی از تانک های پخته شده ما با یک کل تانک از آلمانی ها را شگفت زده کردیم. ما با شجاعت و گزیده ای از دو تانکر ما تقسیم شدیم! هنگامی که شما به آرامی بیش از دوازده ماشین دشمن را به آرامی می گذرانید، چه اتفاقی می افتد. مطمئنا، حداقل یکی از تانک گرایان آلمانی به ذهن می آید که یک فروشگاه مشکوک در نزدیکی جاده را فلش کند. اما هزینه آن.

و ستون ماشین های آلمانی که توسط مخزن ما گذشت، طی چند دقیقه تخریب شد. خوب، تا آن زمان آنها رفقای خود را با قطعات یدکی وارد کردند. تانک را تصحیح کرد، چرخید ...

منبع: P.A. MIKHIN "" Artilleryrs، استالین دستور داد! "

ادامه مطلب