جهان به عنوان یک شبیه سازی: Schrödinger گربه فکر می کنم؟

Anonim
جهان به عنوان یک شبیه سازی: Schrödinger گربه فکر می کنم؟ 18591_1
متخصص رایانه مشهور Rizvan Virk در مصاحبه ای با Vox استدلال می کند که آیا ما در تقلید کامپیوتر زندگی می کنیم و زمانی که ما خود را یاد می گیریم چگونه چنین دنیای شبیه سازی شده را ایجاد کنیم

آیا ما در شبیه سازی کامپیوتری زندگی می کنیم؟ سوال به نظر می رسد پوچ است. با این وجود، بسیاری از افراد هوشمند وجود دارد که متقاعد شده اند که این نه تنها امکان پذیر است، بلکه احتمالا حقیقت را دارد.

در مقاله معتبر، که این نظریه را تحت تأثیر قرار می دهد، نیک بوستروم فیلسوف آکسفورد نشان داد که حداقل یکی از سه فرصت درست است: 1) تمام تمدن های انسانی مانند جهان قبل از کار کردن فرصت های تکنولوژیکی برای ایجاد یک واقعیت شبیه سازی می میرند؛ 2) اگر هر تمدن واقعا این مرحله از بلوغ تکنولوژی را به دست آورد، هیچکدام از آنها شبیه سازی ها را راه اندازی نکردند؛ یا 3) تمدن های توسعه یافته توانایی ایجاد بسیاری از شبیه سازی ها را دارند، به این معنی که دنیای شبیه سازی شده بسیار بزرگتر از غیر قابل تغییر است.

بوش نتیجه می گیرد که ما نمی توانیم مطمئن باشیم که کدام گزینه درست است، اما همه آنها ممکن است - و سوم به احتمال زیاد به نظر می رسد. در سر من دشوار است، اما در این استدلال معنی خاصی وجود دارد.

Rizvan Virk، متخصص تئوری ماشین آلات محاسبات و طراح بازی های ویدئویی، کتاب "فرضیه شبیه سازی" را در سال 2019 منتشر کرد، که در آن استدلال بوستروما جزئیات بیشتری را بررسی می کند. او راه را از فناوری های امروز به "نقطه شبیه سازی" به اصطلاح "نشان می دهد - لحظه ای که ما می توانیم یک شبیه سازی واقع بینانه شبیه به" ماتریس "ایجاد کنیم. من از وارک پرسیدم که درباره این نظریه صحبت کنم.

Sean Illing: وانمود کنید که من کاملا چیزی در مورد "فرضیه شبیه سازی" نمی دانم. چه چیزی لعنتی، این برای فرضیه است؟

Rizvan Virk: فرضیه شبیه سازی یک معادل مدرن از ایده هایی است که برای مدتی وجود دارد که دنیای فیزیکی که در آن ما زندگی می کنیم، از جمله زمین و بقیه جهان فیزیکی، در واقع نتیجه مدل سازی کامپیوتری است.

این را می توان به عنوان یک بازی ویدئویی با وضوح بالا تصور کرد که در آن ما همه شخصیت ها هستیم. بهترین راه برای درک این در چارچوب فرهنگ غرب، فیلم "ماتریس" است که بسیاری از مردم دیده اند. حتی اگر آنها دیده نشوند - این یک پدیده فرهنگی است که فراتر از صنعت فیلم است.

در این فیلم، Keanu Reeves، که نقش Neo را بازی می کند، با مردی به نام Morpheus، نامیده می شود، به نام خدای یونانی از رویاها، و مورفوس به او انتخاب می کند: قرص قرمز یا آبی را انتخاب کنید. اگر او قرص قرمز را بگیرد، او از خواب بیدار می شود و آگاه می کند که تمام عمر او، از جمله کار، خانه ای که او زندگی می کرد، و هر چیز دیگری بخشی از یک بازی ویدئویی پیچیده بود، و او در جهان فراتر از خواب بیدار شد.

این نسخه اصلی فرضیه شبیه سازی است.

آیا ما در حال حاضر در جهان شبیه سازی شده زندگی می کنیم؟

اسرار زیادی در فیزیک وجود دارد که ساده تر توضیح دادن فرضیه های شبیه سازی نسبت به فرضیه مادی است.

ما فقط در مورد واقعیت ما خیلی درک نمی کنیم، و من فکر می کنم که در عوض ما در نوعی از جهان شبیه سازی شده از نه. این یک بازی ویدئویی بسیار پیچیده تر از بازی هایی است که ما تولید می کنیم، درست همانطور که World of Warcraft و Fortnite بسیار پیچیده تر از مهاجمان Pac-Man یا Space هستند. چند دهه طول کشید تا درک نحوه مدل سازی اشیاء فیزیکی با مدل های 3D، و سپس آنها را با قدرت محاسباتی محدود تجسم، که در نهایت منجر به جریان بازی های ویدئویی آنلاین شد.

من فکر می کنم شانس این واقعیت است که ما واقعا در شبیه سازی زندگی می کنیم عالی است. این غیرممکن است که این را با اعتماد به نفس 100٪ بگویم، اما شهادت های زیادی وجود دارد که در این جهت نشان می دهد.

هنگامی که شما می گویید که در دنیای ما جنبه هایی وجود دارد که معنای بیشتری داشته باشد، چه بخشی از شبیه سازی، دقیقا منظور شما چیست؟

خوب، چند جنبه مختلف وجود دارد. یکی از آنها یک رمز و راز است که عدم اطمینان کوانتومی نامیده می شود، یعنی این ایده که ذرات در یکی از چندین ایالت است و شما نمی توانید تشخیص دهید که تا زمانی که این ذرات را ببینید، آن را تشخیص دهید.

نمونه ای از گربه شرودینگر را که در تئوری فیزیک Erwin Schrödinger است، در جعبه ای با یک ماده رادیواکتیو قرار دهید. احتمال این که گربه زنده است، 50 درصد است و احتمال دارد که مرده نیز 50 درصد باشد.

حس مشترک به ما می گوید که گربه زنده یا مرده است. ما فقط نمی دانیم، زیرا هنوز به جعبه نگاه نکرده اند، اما ما آن را با باز کردن جعبه خواهیم دید. با این حال، فیزیک کوانتومی به ما می گوید که گربه به طور همزمان زنده است و مرده است، تا زمانی که کسی جعبه را باز کند و او را نمی بیند. جهان تنها چیزی را که دیده می شود، تجسم می کند.

گربه Schrödinger چگونه با یک بازی ویدئویی یا شبیه سازی کامپیوتری ارتباط برقرار می کند؟

تاریخ توسعه بازی های ویدئویی بهینه سازی منابع محدود است. اگر از 1980 نفر خواسته اید، می توانید یک بازی مانند World of Warcraft، یک بازی سه بعدی کامل یا یک بازی را در واقعیت مجازی ایجاد کنید، آنها پاسخ خواهند داد: "نه، این نیاز به تمام قدرت محاسباتی در جهان دارد. ما نمی توانیم تمام این پیکسل ها را در زمان واقعی تجسم کنیم. "

اما در طول زمان، روش های بهینه سازی ظاهر شد. ماهیت تمام این بهینه سازی ها "تنها آنچه را که دیده می شود تجسم می کند".

اولین بازی موفق Doom بود، در دهه 1990 بسیار محبوب بود. این یک تیرانداز اول شخص بود، و او می توانست تنها اشعه های نور و اشیائی را که به وضوح از نقطه نظر اتاق مجازی قابل مشاهده است، نمایش دهد. این یک روش بهینه سازی است، و این یکی از چیزهایی است که به من بازی های ویدئویی را در دنیای فیزیکی یادآوری می کند.

من وقتی که آنها می خواهند هوشمندانه به نظر می رسند، آنچه را که همیشه به نظر می رسد، انجام می دهند، انجام می دهند و به اصل تیغه Okkam متوسل می شوند. آیا فرضیه ای است که ما در دنیای فیزیکی از گوشت و خون زندگی می کنیم، نه ساده تر و به احتمال زیاد توضیح دیگری؟

و من به فیزیک بسیار معروف جان ویلر اضافه خواهم کرد. او یکی از دومی بود که با آلبرت انیشتین و بسیاری از فیزیکدانان بزرگ قرن بیستم کار می کرد. به گفته وی، در ابتدا معتقد بود که فیزیک مطالعات فیزیکی را بررسی می کند که همه چیز به ذرات می رسد. این چیزی است که اغلب مدل نیوتنی نامیده می شود. اما پس از آن ما فیزیک کوانتومی را کشف کردیم و متوجه شدیم که همه چیز در اطراف - میدان احتمالی، و نه اشیاء فیزیکی. این موج دوم در حرفه ای ویلر بود.

موج سوم در حرفه او کشف بود که در سطح پایه همه چیز در اطراف اطلاعات است، همه چیز بر اساس بیت است. بنابراین Wieler با یک عبارت معروف به نام "همه بیت" آمد: یعنی همه چیز که ما فیزیکی را در نظر می گیریم، در واقع - نتیجه بیت های اطلاعات.

بنابراین، من می توانم بگویم که اگر جهان واقعا فیزیکی نیست، اگر بر اساس اطلاعات باشد، توضیح ساده تر می تواند چیزی باشد که ما در شبیه سازی ایجاد شده بر اساس محاسبات کامپیوتر و اطلاعات ایجاد می کنیم.

آیا راهی برای اثبات این است که ما در شبیه سازی زندگی می کنیم؟

خوب، یک استدلال نامزد شده توسط فیلسوف آکسفورد توسط نیک بوستروم، که ارزش تکرار دارد، وجود دارد. او می گوید که اگر حداقل یک تمدن به ایجاد یک شبیه ساز با دقت بالا برسد، می تواند میلیاردها تمدن شبیه سازی شده را ایجاد کند، هر کدام با تریلیون های موجودات زنده. پس از همه، همه چیزهایی که برای این نیاز دارید، قدرت محاسباتی بیشتر است.

بنابراین، این استدلال را نشان می دهد که شانس بیشتری برای وجود موجودی شبیه سازی شده از بیولوژیک، به سادگی به این دلیل که آنها به سرعت و به راحتی ایجاد می شوند. در نتیجه، از آنجا که ما موجودات معقول هستیم، پس با احتمال بیشتر ما شبیه به بیولوژیکی هستیم. این یک استدلال فلسفی است.

اگر ما در یک برنامه کامپیوتری زندگی کردیم، فکر می کنم این برنامه از قوانین تشکیل شده است و این قوانین می تواند توسط افراد یا موجوداتی که شبیه سازی برنامه ریزی شده اند، نقض یا معلق شود. اما قوانین دنیای فیزیکی ما به نظر می رسد بسیار دائمی است. آیا نشانه ای نیست که دنیای ما شبیه سازی نیست؟

کامپیوترها واقعا قوانین را دنبال می کنند، اما این واقعیت که قوانین همیشه اعمال می شود، تایید نمی کند و این واقعیت را رد نمی کند که ما می توانیم بخشی از شبیه سازی کامپیوتری باشد. مفهوم بی نظم محاسباتی با این موضوع مرتبط است، که می خواند: برای پیدا کردن چیزی، به اندازه کافی برای محاسبه آن در معادله کافی نیست، شما باید از طریق تمام مراحل به درک آنچه که نتیجه نهایی خواهد بود.

و این بخشی از بخش ریاضیات است، به نام تئوری هرج و مرج است. آیا این ایده را می دانید که پروانه بالهای چین را در بر می گیرد و این به یک طوفان در جایی دیگر از این سیاره منجر می شود؟ برای درک این موضوع، باید هر مرحله را شبیه سازی کنید. به خودی خود، احساس که برخی از قوانین کار می کنند به این معنی نیست که ما در شبیه سازی شرکت نمی کنیم. برعکس، این می تواند اثبات دیگری باشد که ما در شبیه سازی هستیم.

اگر ما در شبیه سازی متقاعد کننده زندگی کردیم، به عنوان "ماتریس"، هر گونه تفاوت قابل ملاحظه ای بین شبیه سازی و واقعیت؟ چرا به طور کلی در پایان مهم است، واقعی جهان یا خیالی است؟

اختلافات زیادی در این موضوع وجود دارد. برخی از ما نمی خواهیم چیزی را بدانیم و ترجیح می دهیم "قرص آبی آبی" را به عنوان "ماتریس" بگیریم.

احتمالا مهمترین سوال این است که ما در این بازی های ویدئویی - بازیکنان یا شخصیت های رایانه ای هستیم. اگر اول، پس این بدان معنی است که ما فقط بازی ویدئویی از زندگی را بازی می کنیم، شبیه سازی عالی را می نامم. من فکر می کنم بسیاری از ما می خواهیم بدانیم. ما می خواهیم پارامترهای بازی را بدانیم، که در آن بازی می کنند، بهتر است آن را درک کنیم، بهتر است به آن حرکت کنید.

اگر ما شخصیت های شبیه سازی شده، پس، به نظر من، این یک پاسخ پیچیده تر و ترسناک تر است. سوال این است که آیا این همه کدام شخصیت های کامپیوتری در شبیه سازی وجود دارد یا هدف این شبیه سازی چیست؟ من هنوز هم فکر می کنم بسیاری از مردم علاقه مند به دانستن آنچه ما در شبیه ساز، درک اهداف این شبیه سازی و شخصیت شما - و در حال حاضر ما به مورد با یک شخصیت هولوگرافی از مسیر ستاره بازگشت، که کشف می کند که جهان وجود دارد وجود دارد "خارج" (خارج از هولوگرام)، که در آن او نمی تواند دریافت کند. شاید، در این مورد، برخی از ما ترجیح می دهند که حقیقت را بدانند.

چقدر نزدیک است ما نزدیک به فرصت های تکنولوژیکی برای ایجاد یک دنیای مصنوعی، به عنوان واقعی و قابل اعتماد، به عنوان "ماتریس"؟

من 10 مرحله از توسعه فن آوری هایی را توصیف می کنم که تمدن باید برای رسیدن به آنچه که من آن را به نقطه شبیه سازی می نامم، این است که ما می توانیم چنین شبیه سازی hyperealistic را ایجاد کنیم. ما تقریبا در مرحله پنجم هستیم، که مربوط به یک واقعیت مجازی و تقویت شده است. در مرحله ششم برای یادگیری همه اینها بدون نیاز به پوشیدن عینک، و این واقعیت که چاپگرهای 3D می توانند پیکسل های سه بعدی اشیاء را چاپ کنند، نشان می دهد که بیشتر اشیا را می توان بر روی اطلاعات تجزیه کرد.

اما واقعا یک بخش دشوار است - و این همان چیزی است که تکنولوژیست ها خیلی زیاد می گویند - مربوط به "ماتریس" است. پس از همه، قهرمانان به نظر می رسید که آنها به طور کامل در جهان غوطه ور شدند، زیرا آنها طناب داشتند، به پوست مغز رفتند و این چیزی بود که سیگنال گذشت. رابط "مغز کامپیوتر" منطقه ای است که هنوز پیشرفت قابل توجهی نداشته ایم، حداقل این روند است. ما هنوز در مراحل اولیه هستیم.

بنابراین فرض میکنم که در چند دهه یا 100 سال ما یک نقطه شبیه سازی را به دست آوریم.

ادامه مطلب