جنگ برای همه

Anonim
جنگ برای همه 18244_1

هنگامی که آزادی یکی از شهرک ها بود، تحت voroshilovgrad بود. این یک کار برای آزاد کردن روستا داده شد و در نتیجه دشمن را تاخیر می داد.

این وظیفه توسط خدمه تانک من دستور داده شد (در آن زمان من یک فرمانده تانک بود). با کمک پیاده نظام، این روستا آزاد شد. دو اسلحه دشمن خم شدند، 2 اسلحه ماشین و یک تراکتور.

هنگام آزادسازی شهر ستون ها (2 / VII-1944)، من یک مکانیک درایور مخزن بودم. ما ناگهان به شهر دشمن رفتیم، محور آهن را دستگیر کردیم و اقدامات سریع شروع به انتشار ایستگاه کرد. برای دشمن، حمله ما غیر منتظره بود. این شهر 4 تانک آزاد شد. تمام روز ما در میان دشمن هراس داشتیم. در شب ما تصمیم گرفتیم صلح دشمن را تحمل کنیم. مخازن در حومه شهر در تعطیلات قرار گرفته اند. دشمن دوباره سعی کرد چندین بار به شهر برود، اما علیرغم نیروهای برتر از ما، حملات دفع شد. در این حمله، فرمانده ونکا اسحاقف، یک مرد زیبا سیاه و سفید در این حمله رفتار کرد. حملات دشمن چهار بود. در آخرین حمله، فرمانده تفنگ کشته شد. پوسته از بدن او عبور کرد. فقط به من فریاد زد: "خرس، من کشته شدم." در این نبرد، خدمه تانک ما توسط چندین سرباز دشمن، حمل و نقل پرسنل زرهی، مخزن، 2 خودرو نابود شد.

آوریل 4، 1943 شهر جداگانه را آزاد کرد. خدمه مخزن ما را به عقب حریف پشت سر می گذارد (فرمانده تانک Mishka Konstantinov - Sibiryak-Bogatyr؛ شارژ بوریس بیکماف - بشرکیر؛ دستیار مکانیک پیتر سیدیکچی - Khokhhol، همیشه شاد، شاد).

ما از آسانسور گذشته رفتیم، به عقب دشمن رفتیم و شروع به خرد کردن دشمن کرد. دشمن در حال فرار بود، لباس و سلاح های خود را از بین برد. ما آنها را با caterpillars فشار دادیم، به طور همزمان از اسلحه و تفنگ شلیک کردیم. سربازان دشمن، بلند کردن دستان خود، به سمت ما هدایت می شوند.

به طور ناگهانی موتور مخزن ما، من به سرعت از بین بردن ناسازگاری در موتور، و ما با اقدامات سریع به شهر رفتیم، به پایان رساندن سربازان باقی مانده از دشمن. در آسمان به طور ناگهانی هواپیما حریف ظاهر شد، چندین گل بر روی تانک ساخته شد و شروع به توقف تیراندازی در ما کرد.

بدون رسیدن به نزدیکترین حل و فصل (به کلبه اول)، فرمانده ماشین کنستانتینوف Mishka مجروح شد. ما ماشین را در نزدیکی خانه ترک کردیم و آن را به خانه برای زخم های پانسمان منتقل کردیم. دکتر آنجا زندگی کرد در ماشین من تنها باقی مانده بودم ناگهان سر و صدا و سنگ زنی موتورها. من نگاه کردم یک حریف عقب نشینی سیاه و سفید در اطراف باغ ها در جهت ما حرکت کرد. من آنها را نزدیک تر کردم و چندین صف ماشین اسلحه را دادم. شنیدن تیراندازی از خانه بیکماف و رسوبات فرار کرد. به سرعت به ماشین فرار کرد و شروع به مبارزه با دشمن کرد. سه تانکر آلمانی به مخزن ما نزدیک شد. Boris Bikmayev کتابچه راهنمای کاربر را به دست آورد، خزنده به سوی آنها و توقف آنها را نابود کرد.

در این نبرد، آن را تخریب کرد (سرکوب شده توسط کاترپیلرها و آتش سوزی ماشین آلات) حدود 50 سرباز و افسران آلمان، دو اسلحه خرد شده، 1 مخزن، واحد تفنگ ماشین و 4 خودرو بود.

آزادسازی شهر دبرکن

حریف 36 اسلحه در مقابل شهر نصب شده است. ما به سه تانک به شهر حمله کردیم. این ترسناک بود، اما ما هنوز هم به لطف شجاعت، مانور پذیری و منابع خبری خدمه رفتیم. توسط مخزن ما، 6 توپ دشمن نابود شدند، یک تانک ببر به ضرب گلوله کشته شد، یک مخزن به RAM آسیب دیده است. برای Debrecen هنگ تانک ما، دستور Bogdan Khmelnitsky بود. اغلب سرنوشت ما در سه تانک تصمیم گرفتیم.

قبل از توخود، مخزن شخصی در مقابل مخزن ما وجود داشت. همه چیز به طور مستقیم ضربه را شکست، حتی برج تا 5-10 به طرف آن را پرتاب کرد. همه آنها درگذشتند، اما ما هنوز نمی دانیم که یکی از خدمه بود. سپس پیتر در بوته های یک "ببر" آلمانی گریپذیر است. در اینجا این تانک و در حال حاضر قبل از چشم شما است. برای چند لحظه - و تبدیل به یک مخزن و کل خدمه در مقدار 4 نفر نیست. و چنین مواردی وجود نداشت! ..

cai rm F. 5977th. op 2. D. 53. L. 23 - 25. MESTEP. کپی ?. منتشر شده بخشی: Azyrkin M.P. CRECTION COMBAT / N FIGHTERS به یاد داشته باشید ...: مجموعه. Saransk، 1970. ص. 141 - 144.

ادامه مطلب