درگذشت، اگر فقط سالم بود

Anonim

درگذشت، اگر فقط سالم بود 17641_1

بی پایان، به عنوان دایره عجیب و غریب از رقصنده درویش، ماندرا از رهبری دولت، وزیر مطبوعات دولتی و فرمانداران عامیانه درباره مرگ دستگاه لیبرال جهان و غروب آفتاب غرب (اروپا) از گوگول نبود "Sineli"، اما از شوخی قدیمی یهودی:

- چگونه شما در Moisha هستید؟

- او فوت کرد

- درگذشت - shmumber، اگر تنها آن سالم بود!

در جستجوی مدیران مد و تهدید وزیر امور خارجه روسیه برای شکستن روابط با اتحادیه اروپا، چیزی رایج وجود دارد. یکی به دنبال چیزی است که دیگر نمی تواند وجود داشته باشد و وجود ندارد - اما به شدت صحبت می کند، و وجود ندارد. دومین نشان می دهد که نمی تواند به دلایل عینی، از جمله اقتصاد، از جمله اقتصاد اتحادیه اروپا در صادرات روسیه در ژانویه - نوامبر 2020، 41.1 درصد باشد؛ اتحادیه اروپا در معرض خطر قرار می گیرد - 35.4٪.

غروب خورشید اروپا به صورت دستی

در مورد استدلال های مربوط به مرگ نظم لیبرال، بنابراین در این جدید؟ تمام استدلال های مختلف از 121 سال پیش در کار فیلسوف ولادیمیر سولوویوف "سه مکالمه درباره جنگ، پیشرفت و پایان تاریخ جهان" (1900) متهم شد. در این گفتگوها، همانطور که امروز، ایده ی اروپایی روسیه از لیبرال دفاع کرد، که تحت نام مستعار "سیاستمدار" منعکس کننده بود: "پدر و مادر ما، به طور طبیعی، خیلی بیشتر از سایر کشورهای اروپایی تحت تأثیر عنصر آسیایی قرار می گیرند، که در آن کل آن اصالت خیالی ما ... این اسم به زبان روسی اروپایی است. ما اروپایی های روسی هستیم، زیرا اروپایی ها انگلیسی، فرانسوی، آلمانی وجود دارد. "

و نه متفکران مانند تبلیغات ما، مطبوعات و وزرای مطبوعات "Rolld Up" اروپا - برای گرفتن حداقل Spengler، نه در همه یک مرد خالی. غرب، همراه با لیبرالیسم، می میرد و با همان دوره ای ریخته می شود که "پایان تاریخ" جدید در حال تجربه است. همچنین، با مشارکت نه تازه ترین متفکران، مانند الکساندر Kozheva (که سهم عملی خود را به یک اروپا واحد) و فرانسیس فوکویاما انجام داد. اما غرب با ارزش های جهانی خود به نحوی از طریق فاشیسم فاجعه آمیز، کمونیسم، پوپولیسم، اقتدارگرايی، ناسیونالیسم رادیکال و تاریخ شروع می شود، بدون اینکه اروپا را آرام کند، شروع می شود.

پس از همه، درست است - ارزش آن را به او چگونه غروب بلافاصله شروع می شود. در واقع، او در سال 1988 در مقاله "مسئولیت اروپایی" Merab Markdashvili توجه کرد: صرفه جویی در بردار اروپایی جهانی بدون تلاش روزمره بسیار دشوار خواهد بود. بله، و فوکویام، با "پایان تاریخ" خود، نمونه ای از سال 1989 به نحوی به پایان منطقی نفرت انگیز نیست: دقیقا در مقاله که او هنوز Kriva لبخند می زند، او درباره دو تهدید به "پایان تاریخ" لیبرال نوشت - بنیادگرایی مذهبی و ملی گرایی. آنها، در واقع، مطابق با ترس های خود بودند و متوجه شدند.

بمب گذاری Voronezh به عنوان یک خط عمومی

لیبرالیسم یک بازار آزاد است. بنابراین، غذا بر روی میز و کالا در فروشگاه ها. لیبرالیسم دموکراسی سیاسی است. بنابراین، توانایی انتخاب مناسب ترین گزینه در منوی انتخاباتی با امکان چرخش منظم "ظروف". لیبرالیسم جنبش آزاد کالاها، مردم، سرمایه، ایده ها، علم و آموزش بین المللی است. جایگزین چیست؟ فاشیسم، کمونیسم، عایق بندی گرایی. رقص در اطراف گرد و غبار استالین. بازی کردن از افزایش یک اسب از عظمت حذف شده. "Krymnash"، که بر روی نان پوشیده نمی شود. تهدیدات کیمریک که وجود ندارد، اما حضور آن ناکارآمدی کنترل داخلی را توجیه می کند. آیا جایگزین است؟

در استدلال در مورد اتحادیه نظم لیبرال و مضر بودن اروپا، به نحوی فراموش شده است که در سال 2014، پوتین روسیه به ترکیب خود را به ترکیب خود را یک قطعه سنگین از قلمرو شخص دیگری و منجر به پروکسی جنگ در شرق یک کشور دیگر است. آیا می توان رابطه با غرب پس از آن در سطح سیاسی و دیپلماتیک قبلی باقی ماند؟ همچنین فراموش شده است که در مورد الکسی ناوالی، آن را در مورد "شخصیت" و "عبور سیاسی" نیست (از نقطه نظر فناوری ورود به قدرت نمایندگان فردی نخبگان کنونی، من هنوز هم استدلال کنید که چه کسی این اصطلاح را اعمال می کند)، اما در مورد استفاده از سلاح های شیمیایی، در مورد غیرقابل قبول یک پرونده جنایی در مورد این تلاش برای قتل یک شهروند فدراسیون روسیه.

غروب آفتاب لیبرالیسم چیست؟ ممکن است برای بحث در مورد بحران دموکراسی در روسیه معنی دار باشد. دلایل ادراک تحریف شده از اروپا در اروپا نیست، بلکه در روسیه نیست. در اینجا منحنی لنز ها وجود دارد، و نه درک مبهم از شریک شرقی. هیچ کس و هیچ چیز جز گروهی از چکری های ارتدوکس که به قدرت آمدند، با روسیه به طور معمول تداخل نداشتند. ما در مورد لیبرالیسم نیستیم، بلکه در مورد عادی بودن. به هر حال، دلیل حمایت بیشتر فشرده تر از فله ها توسط لایه های گسترده تر جامعه مدنی در واقع نیست، او یا نه لیبرال، بلکه مقامات خود را به یک نماد عادی تبدیل کرد. معنای مدرنیزاسیون روسیه، آن را به یک محاصره لیبرال تبدیل نمی کند، بلکه به لحاظ عادی سازی، رستگاری آگاهی متوسط ​​روس ها از لایه های تهدیدهای غیرمستقیم و دلبستگی کیمریک به تابوت های داستانی همراه با خاکستر موجود تنها در اساطیر تاریخی چکری. در روسیه عادی، از جمله ذهنی طبیعی، بحث در مورد آنچه که ایزوکان برای قرار دادن در مرکز میدان لویان - هیولا سابق Dzerzhinsky، شخصیت اسطوره ای از سینمای شوروی الکساندر نروسکی یا سیستم عامل سنت آندروپوف غیر ممکن است اعتقاد بر این است که اقتصاد را می توان با حمله روزمره در آرایشگاه اصلاح کرد.

در روسیه عادی، بی رحمی نشان دهنده در مذاکرات با نماینده بالا اروپایی می تواند به سختی برابر با "سیاست خارجی" باشد. حتی لئونید ایلیچ برژنف، که از اسپیروکر اسکندر او خواسته بود تا به او توضیح دهد، چه چیزی "مقابله" را در عوض سخنرانی در مورد خواص بازی بوروک کرده است، لازم نیست که تمایل به تحقیر شریک را به خاطر PR بی معنی تحقیر کند و تایید خود. Detanet از تمایل تخلیه و حسن نیت متولد شد. بدون تمایل و حسن نیت هیچ همکاری با اروپا و امریکا وجود نخواهد داشت و بمب گذاری Voronezh وجود خواهد داشت که مطمئنا نمی تواند به عنوان عادی و منطقی شناخته شود. بمب گذاری Voronezh به شکل یک سقوط هفت ساله درآمد واقعی جمعیت و سرکوب هر گونه نشانه ای از تفکر غیر متفاوتی از شهروندان روسی - Quintessence سیاست داخلی روسیه و خارجی سال های اخیر.

اروپا اروپا را با این خود اشتغال سیاسی و اجتماعی-اقتصادی انجام می دهد؟ او به اندازه کافی از مشکلات خود، اما اروپا باقی می ماند، هرچند که یک kinopavilion، که تحت این صحنه از یک ساله سال گذشته اقتباس شده است، که تخیل مدیر Bogomolov را تطبیق می دهد.

لرد جردن

جمعیت روسیه با لیبرالیسم و ​​اروپا ترسیخته شده است، اما آگاهی و توده ها، و نخبگان مرکز غربی را ترک می کنند: این ترکیبی از پیچیده ناقص است (هنوز هم می خواهید به عنوان آنها زندگی می کنند)، سندرم برتری (به دلایل کمتر و کمتر ، اگر چه لازم است که از پایان نامه های قدیمی بهره برداری شود - "اما ما موشک ها را") و عذر های روان شناختی نوجوان با نام غنی از Whataboutism ("و در آمریکا وجود دارد آبنوس"). نمونه ای از Whataboutism گریه بر آمریکایی های معمولی است که Capitol و Magazine را در آنجا گرفته اند، و همچنین "جلیقه های زرد"، که پلیس سرمایه داری بی رحمانه تبدیل شده است. اما هیچ قطار روسی یک پنجره فروشگاه را شکست، هیچ ماشین یا حتی یک اتوبوس را متوقف نکرد و حتی بیشتر از طوفان کرملین یا حداقل پارلمان، خود را در صندلی رفیق وولدن قرار نداد.

این سوال دوباره مطرح می شود: لیبرالیسم، اروپا، غرب چیست؟

هر سیستم، نه بر اساس ارزش های جهانی و لیبرالیسم، جنگ را با مردم خود و جمع آوری همسایگان، قتل عام، خون، مجازات برای تلاش برای فکر کردن به طور مستقل، رکود اقتصادی، به پایان رساند. متهمانان لیبرالیسم غربی به طور مداوم به جای موضع آقای زوردن از زمان قرن XVII شناخته می شوند که به این نتیجه رسیده اند که او 40 سال است که او در معرض خطر قرار گرفته است، "این است که آنها در شرایط زندگی می کنند و تا حدی از قوانین اطاعت می کنند از خوابگاه توسط این لیبرالیسم ایجاد شده است. در نهایت، حکم انکار لیبرال، قدرت و زیرساخت های خدمات آن، فصل دوم قانون اساسی فدراسیون روسیه را "حقوق و آزادی انسان و شهروندان" انکار می کند. و او، چنین ایالتی و جامعه لیبرال و زیرمجموعه، هیچ کس لغو نشد. حداقل در تئوری.

خوب، و در نهایت، نیروی نرم شما، برادر، که بر روی سرکش این جهان عمل می کند، و نه در همه کسانی که از کمک های مادی یا نظامی به روسیه مانند Kamarad Maduro یا اسد عمل می کنند، کجاست؟ و چرا، همانطور که در زمان های شوروی، همه چیز در خطوط جاودانه دیمیتری الکساندروویچ Prigova باقی می ماند:

Shostakovich ماکسیم ما

فرار به آلمان

پروردگار، چه نوع مانیا

برای فرار به ما، اما به آنها

و حتی بیشتر در آلمان!

شاید نظم لیبرال غربی درگذشت، اما چرا اینقدر جذاب است که برای کسانی که به دنبال آزادی های "روزولت" از نیازها و ترس هستند بسیار جذاب هستند؟

نظر نویسنده ممکن است با موقعیت نسخه VTime مطابقت نداشته باشد.

ادامه مطلب