14 نفر درباره مصاحبه هایی که پاشنه های درخشان فرار کرده اند، گفتند. و آنها هنوز نمی توانند به خودشان برسند

Anonim

یک کار کسب و کار هیجان انگیز است. و نشستن در مصاحبه ها، من انتظار ندارم چیزی از فرار از ردیف خارج شود. اما کاربران وب سایت Reddit در مورد چنین جلسات با کارفرمایانی که حتی پس از چند سال سخت فراموش کرده اند، گفتند. اگرچه واقعا میخواهم

پیش از کار در Adme.Ru، بسیاری از نویسندگان از طریق "مصاحبه ها در آستانه" عبور کردند. بنابراین، ما تاریخ همان تاسف را درک می کنیم و می خواهیم از مثال ما پیروی کنیم.

  • در مصاحبه بود، همه چیز خوب پیش رفت. من بلافاصله کار را ارائه دادم، و من به طور طبیعی موافقت کردم. مدیر پرسنل برای مدارک لازم، پس از 10 دقیقه به ثبت رسید و گفت: "من فراموش کرده ام که ما قبلا یک شخص را به این پست گرفته ایم. با عرض پوزش، اما ما هیچ جای خالی نداریم. اگر چیزی ظاهر شود، می توانم با شما تماس بگیرم. " من مخالفت نمودم. © Hardware5434 / Reddit
  • یک مصاحبه ویدئویی وجود داشت. زنگ اضطراری شماره 1: مصاحبه در همان زمان 10 نفر برگزار شد (به من گفته شد که یکی برای یک فرمت وجود دارد). زنگ اضطراری شماره 2: نزدیک به انتها، آنها پرسیدند آیا من سوالاتی داشتم. پس از پرسیدن: "آیا همه شما دوست دارید اینجا کار کنید؟"، آنها عصبی به هر ثانیه دیگر نگاه کردند 20، تا زمانی که کسی گفت: "البته." © paesanossbits / reddit
  • من توسط دستیار مدیر رسیدگی کردم. اما این مرد از من سوالات عجیب و غریب پرسید: آیا بچه ها مثل من هستند که آیا پاسپورت من معتبر است یا خیر. من نمی فهمم که چه اتفاقی افتاد به نظر می رسد که او واقعا نیاز به یک پرستار بچه برای 2 فرزند کوچک خود برای رفتن به او و همسرش به هند. این وحشتناکی عصبانی بود که زمان من این بود مگر اینکه آنها صرف، و آنجا را ترک کردند. © you_are_marvelous / reddit
  • من تنها کسی بودم که مدیران مدیریت می کردند. اما من هنوز انکار کردم © jmnolly00 / reddit

14 نفر درباره مصاحبه هایی که پاشنه های درخشان فرار کرده اند، گفتند. و آنها هنوز نمی توانند به خودشان برسند 17211_1
© mary_smn / depositfotos

  • این در دفتر کالاهای اداری برگزار شد. این مرد به من گفت که فروش باید بالا باشد و برای این به شدت دنبال شود. قیمت های کامپیوترها و لوازم جانبی آنها منزجر کننده بودند، به هر حال. ادامه، او گفت که او کار سختی برای حقوق و دستمزد کوچک داشت و نه بسیاری از مردم دوست دارند در اینجا کار کنند. و او از داستان که او در این محل برای 18 سال کار می کرد، فارغ التحصیل شد. از پاشنه های درخشان فرار کرد. © funkyjiveturkey / reddit
  • در یک مصاحبه از من خواسته شد: "اگر شما می توانید برخی از حیوانات، چه کسی هستید؟" من پاسخ دادم که من بیرون رفتم، زیرا او سرگرم کننده بود، فعال، به خوبی کار می کرد و لعنتی ناز. آنها برای مدت طولانی بحث کردند، آیا به خاطر این پاسخ من را استخدام می کنند، زیرا (نقل قول): "ما فقط شکارچیان را استخدام می کنیم، و نه معدنکاری". آنها هیچ نظری نداشتند که چگونه کیفیت اول را ارزیابی کنند، زیرا هیچ کدام از آنها تا به حال به کوچکترین توجه به مستندات مربوط به حیوانات پرداختند و زیست شناسی را مطالعه نکردند. © RileySweeney / Reddit
  • این مرد بلافاصله شروع به تکان دادن من کرد. گفتم خدانگهدار. © w8nd3rw8man / reddit

14 نفر درباره مصاحبه هایی که پاشنه های درخشان فرار کرده اند، گفتند. و آنها هنوز نمی توانند به خودشان برسند 17211_2
© Fizkes / DepositPhotos

  • 2 ساعت برای مصاحبه رانندگی کرد. وقتی گرفتم، متوجه شدم که فردی که مجبور بود به من بپیوندد، بیمار شد و هیچ کس درباره من نگفت. من برگشتم به ماشین برگشتم و 2 ساعت به خانه بردم. نام او را از فهرست کاندیداها کشید. © Lent12 / Reddit
  • من درخواست اشتغال را ثبت کردم، اما مدیر استخدام به من زنگ زد وقتی که من بسیار مشغول بودم. من: "سلام! با تشکر از شما برای به دست آوردن من، اما در حال حاضر، متأسفانه مشغول است. آیا می توانیم جلسه را در ابتدای هفته آینده تعیین کنیم؟ " (او در روز جمعه در طول روز زنگ زد.) او: "چطور امروز؟" من: "امروز من نمی روم، در روز دوشنبه بهتر خواهد شد." او: "من می توانم با شما صحبت کنم، زمان زیادی را صرف نخواهم کرد." من: "گوش کن، من بسیار خوشحالم که شما نامیده اید، و من به این موقعیت بسیار علاقه مند هستم، اما اکنون یک پیاده رو دارم، و سرم برای مصاحبه آماده نیست. من می توانم بسیار سپاسگزار باشم اگر بتوانیم گفتگو را هفته آینده انتقال دهیم. " او (پس از مکث): "آیا می دانید چه؟ اگر قصد ندارید آنچه را که میخواهم انجام دهم، نمی خواهم شما اینجا کار کنید. " بوق © Newatinvesting / Reddit
  • این از نگهبانان راضی بود. یک مرد پرسید آیا من دوست دختر داشتم، و 5 دقیقه آنها درباره این واقعیت صحبت کردند که جوانان اکنون نمی خواهند ازدواج کنند. سپس او از من پرسید که چه می خواهم از کار اجتناب کنم. در آن زمان من نمی دانستم چگونه پاسخ دهم، از آنجایی که قبلا هرگز از آن خواسته نشد. من از او می خواهم که این سوال را روشن کند، چیزی که او دوباره دوباره و دوباره تکرار می کند. و سپس شروع به عصبانی شدن از این واقعیت است که من نمی دانم چگونه می توانم پاسخ دهم، و از من می خواهد ترک کند. © iforgotmyfirstnamefu / reddit
  • کار بسیار مورد نیاز است. در آن روزها، من به شدت بهبود یافتم، غذای سریع را تغذیه کردم، بنابراین شلوار من را ترک کرد. در مصاحبه، من در صندلی نشستم، در حالی که یکی از کارکنان به میز آمد. و سپس دکمه بر روی شلوار من شکستن، با یک سوت مگس بر روی میز، Ricochetitis از او و پرواز در یک فنجان قهوه. عملا سکوت در طول مصاحبه، در حالی که آنها قهوه را نوشیدند، من با شلوار های غیرقانونی نشسته بودم، منتظر شرم بودم. من قبل از اینکه قهوه را به پایان برسانم ترک کردم، اما آنها به وضوح باید حدس بزنند چه. © PM_SKUNK / REDDIT

14 نفر درباره مصاحبه هایی که پاشنه های درخشان فرار کرده اند، گفتند. و آنها هنوز نمی توانند به خودشان برسند 17211_3
© dedmityay / depositphotos

  • مدیر پرسنل یک بسته را با آب نبات در مصاحبه باز کرد و شروع به خوردن آنها کرد. و بله، واضح بود که او از آنها لذت می برد. او خیلی آهسته و ذهنی خورد. © currycak3 / reddit
  • یک نوجوان، من یک بار نام مدیر را فراموش کرده ام، با آنها مجبور شدم دیدار کنم. علاوه بر این، کلمه "مدیر" را فراموش کرده ام، بنابراین نقاشی شده و گفت: "من به دنبال Madame هستم، که در استخدام مشغول به کار است." من برگشتم © iwanttobeaproductor / reddit
  • در طول مصاحبه، زن گفت که او مرا دوست داشت، بلافاصله من را استخدام کرد، و پس از آن بلافاصله اخراج شد، زیرا من یک نان خوردم، که او به من داد (من یک عدم تحمل گلوتن دارم). © roots_down / reddit

و در چه عجیب و غریب شما باید در مصاحبه شرکت کنید؟

ادامه مطلب