فرانسیس منن - رقص برهنه مرگ در آشویتس

Anonim
فرانسیس منن - رقص برهنه مرگ در آشویتس 16812_1

افسانه این بالرین لهستانی رقص نیست، اما قتل. هنگامی که او، ستاره سابق، دستور داد که در آشویتس به لباس بپردازد، ناگهان نازی ها را به طور ناگهانی تنظیم کرد.

Forking، اسلحه را با یک گارد باز کرد و دیگری را شلیک کرد. Mann Palpist فرانسیس تمام زنان اتاق پانسمان خشکشویی را برای مبارزه افزایش داد: کسی از آلمانی ها با بینی خود خسته شده بودند و کسی پوست را بیرون آورد.

فرانسیس Ballerina Rosenberg امید زیادی را مطرح کرد. استعداد یک دختر یهودی شکوهمند توسط معلمان مدرسه ایرانا Pruusiki - یکی از سه بزرگترین نهادهای رقص خصوصی در ورشو، افتخار داشت. آنها پیشنهاد دادند - در اینجا، آینده رقص لهستانی است. فرانسیس موفق به مدیریت همه چیز شد - هر دو مدرن و کلاسیک.

در سال 1939، Ballerina نور و پلاستیک رتبه چهارم در رقابت های رقص بین المللی در بروکسل، دور زدن صد شرکت کننده بیشتر. صحنه های بزرگ و کوچک، تخمک ها، قراردادها، طرفداران تاثیرگذار و حتی مدرسه خود - همه این ها یک بازو بلند بود. اما ورود نازی ها همه از بین رفت.

هنگامی که آلمان هیتلر به لهستان حمله کرد، برای افکار یهودیان درباره بقا به شدت از هر چیز دیگری خارج شد. مانند صدها هزار نفر از نمایندگان دیگر مردم خود، Ballerina Franciska 23 ساله، که قبلا ازدواج کرده و نام من را به دست آورده اند، به محله یهودی نشین ورشو رسید. او هیچ چیز دیگری نداشت، چگونگی انجام کاخ ملودی قطار محلی در قلمرو محله یهودی نشین داشت - حداقل به نحوی آن را با یک گذشته روشن متصل کرد. اما او از کوچک بودن آن راضی نیست، و چشم انداز در وضعیت زندانی باقی می ماند الهام بخش نیست.

فرانسیس منن - رقص برهنه مرگ در آشویتس 16812_2

در سال 1942، نازی ها یهودیان را فرصتی برای نجات دادند. کسانی که پاسپورت خنثی را نشان می دهند، وعده خروج آزاد از آلمان را به تبادل برای زندانیان آلمانی جنگ وعده داده اند. چنین اسنادی وجود نداشت، هیچ ساکنان محله یهودی نشین وجود نداشت، و برای کسانی که هنوز موفق به پنهان کردن از آلمانی ها در "آریایی" در کنار ورشو. با این حال، اخبار به سرعت پراکنده شد - اول از همه، به لطف کسانی که با همکاری های نازی ها از سازمان Zagyev همکاری کردند. آنها "مخفیانه" اطلاعات "صرفه جویی" را در مورد گتوی ورشو توزیع کردند. ترفند ناشناخته، ساکنان محله یهودی نشین اطلاعات را به شرکت کنندگان زیرزمینی یهودی منتقل کردند. کسانی که همه روابط را شامل می شوند، و به زودی، وجوه یهودیان از سوی سوئیس به گذرنامه ورشو فرستاده شدند - عمدتا با شهروندی کشورهای آمریکای جنوبی.

در ماه مه سال 1943، این گذرنامه ها شروع به ارائه کردند - این فقط نه تنها، بلکه برای پول پارچه ای است. گذرنامه حدود 20 هزار دلار در محاسبه مدرن هزینه دارد، و این دوباره مسیر "رستگاری" را برای تقریبا تمام ساکنان محله یهودی نشین قطع کرد. توانایی پرداخت چنین مبلغی بیشتر فقط در کسانی بود که هنوز هم آزاد بودند. به طور کلی، با شکل یک طرح قابل اعتماد، یک فریب غم انگیز بود. نه در مورد هیچ تبادل، آلمانی ها موافق نیستند.

در آینده، تنها چند صد یهودی در این اسناد ذخیره خواهند شد، که برای آلمانی های اسیر در فلسطین مبادله می شود. سه هزار نفر باقی مانده که گذرنامه را خریداری می کنند، در زندان ها و اردوگاه های کار اجباری نازی ها، مرگ خواهند کرد. گشتاپو به سادگی از کسانی که موفق به پنهان کردن خارج از محله یهودی نشین شدند، از دست داد. به امید صرفه جویی در یهودیان به طور داوطلبانه و با تمام جواهرات او به طور مستقیم به دست نازی ها رفت. و هیچ مشکلی وجود ندارد و پول Fuhreru است.

"پاس" در هتل لهستان در بخش "آریایی" در بخش "آریایی" تاسیس شد، ستاد یک سازمان داستانی در آنجا قرار داشت که قرار بود یهودیان را به آفریقای جنوبی منتقل کند. به زودی، یکی از اتاق های هتل از محله یهودی نشین نقل مکان کرد و فرانسیس مان. شایعاتی بود که Ballerina با آلمانی ها همکاری کرده بود، مانند دوست دختر بازیگر قدیمی خود، همچنین محله یهودی نشین ورا ورا. فرانسیس به یک زمزمه بلند گفت که در مورد فرصت عالی برای فرار از محله یهودی نشین آشنا بود، و کسانی که این فریب را متقاعد نکردند، اخبار را به سمت "Aria" منتقل کردند - کسانی بودند که بودند.

با این حال، شواهدی مبنی بر اینکه Ballerina به نازی ها کمک کرد، تحقق اهداف واقعی و مقیاس عملیاتی، نه. شاید او خودش در توهم بود که قربانیان ثروتمند نجات خواهند یافت - به احتمال زیاد پاسپورت ارائه شده به او توسط "قدردانی" از آلمانی ها برای همکاری خدمت کرده است. و شاید مان و به طور کلی تبدیل به یک قربانی تصادفی از عملیات، یک سند برای آخرین ارزش های آسیب دیده خرید و یا دریافت آن از برخی از فن های تاثیرگذار.

در ژوئیه 1943، پلیس به هتل وارد شد. تنها 300 "مهمان" به اردوگاه فرستاده شده به اردوگاه برای یک فرانسوی پرطرفدار - در واقع برای تبادل احتمالی. بقیه - و آنها، طبق برآوردهای مختلف، از 2.5 هزار تا 3 هزار نفر بود - به گفته اردوگاه آلمان بورگائو در جنوب آلمان، به منظور ارسال به سوئیس از آنجا فرستاده شد. در میان این گروه بزرگتر فرانسیس مان بود. طولانی، و زمانی که واگن ها متوقف نشدند در جنوب آلمان، و در اردوگاه کار اجباری آشویتس، مسافران الهام گرفته از هیچ چیز مشکوک نبودند. با یک لبخند گرم، آنها "کارمند وزارت امور خارجه رایش سوم" Franz Hössler، که در واقع سرپرست اردوگاه در سیستم آشویتس بود، ملاقات کردند. قبل از عبور از مرز، تازه واردان یک فرمول کوچک باقی ماندند - برای اهداف ضد عفونی اجباری دوش بگیرید.

Franciska، همراه با دیگر زنان، به باراک فرستاده شد، که در واقع یک اتاق قفل در مقابل اتاق های گاز بود. در هوا، بوی غیر قابل درک بود، و شایعات وحشی وحشیانه ای که، در واقع نازی ها یهودیان را می کشند و می کشند، به واقعیت تحمیل می شوند. همه چیز روشن شد. همراهی ناگهان به اندازه کافی به اندازه کافی به اندازه هزلر، کسانی که حاضر به شلیک لباس ها با اسناد حمل و نقل ارزشمند جمع شده بودند، شروع به عجله شیارهای اتوماتیک کردند. توهمات چپ جایی که اجرا نبود، اما من نمی توانستم بمیرم تا مرد باشم.

در حالی که هر کس در عجله با خود لباس، ژاکت و جوراب ساق بلند، Ballerina به طرز وحشیانه ای را برای این چیز برداشت. نگهبانان به صراحت به او نگاه کردند. تصمیم گرفت که او چیزی برای از دست دادن نداشته باشد، فرانسیس شروع به رقص یک رشته فرنگی آهسته کرد، چیزی را برای این چیزه به کار گرفت. جنبش های او به معنای واقعی کلمه هیپنوتیزم نگهبانانی هستند که چیزی جز اشکال لخت آن ندارند. هنگامی که مان تقریبا به طور کامل تقسیم شده است و ولتاژ به حد مجاز رسیده است، او به گروهبان Emmerich با زدن پاشنه سازی تقویت شده است. او، خون را از چهره اش پاک کرد، کلاهبرداری را قطع کرد، اما فرانسیس اسلحه خود را برداشت. دو گلوله در یک ردیف، که برای او در نظر گرفته شده بود، به معده در نزدیکی Eschefu Joseph Shillinger، یکی از بزرگترین Sadists Auschwitz سقوط کرد. سپس یک ضربه جدید وجود داشت - در پای Emmerich.

این پالت برای زنان در اتاق قفل شده توسط سیگنال به عمل تبدیل شده است. مبارزه ناامید کننده برای زندگی آغاز شد. یک غربال دیگر با بینی او خسته شد، و دیگری پوست را بر روی سر قرار داد. هنگامی که نگهبانان زخمی در خیابان بیرون آمدند، رئیس حفاظت دستور داد فورا اتاق پانسمان را قفل کرد و قیام خودبخودی از طریق دیوارها شلیک شد. بنابراین انجام شده است.

در مورد چنین راه حل برای مشکل فرماندهی سرماخوردگی فرماندهی آشویتز رودلف هس. بعدها، آدولف ایچمن تأیید کرد که Schillinger واقعا توسط سادیسم او کشته شده است، واقعا یهودی را کشته است. Emmerich جان سالم به در برد، اما این گلوله به طور جدی زانو خود را آسیب رسانده بود، و هرگز نمی توانست به طور معمول راه برود.

شاهدان پس از جنگ از این رویدادهای خونین کمی باقی مانده است. تنها عصبانیت اطرافش، مانند یک فلاش پودر، شورش زن به عضویت کمیته Pronder، اسلواک یهودی فیلیپ مولر تبدیل شد. او این رویدادها را در خاطرات ذکر کرد که در سال 1979 بیرون آمد. در سال 2015، دیوید ویشنو، که در مرتب سازی چیزهایی از تازه واردان در آشویتس مشغول به کار بود، همچنین گفت که چگونه او شاهد اعدام بود - باراک در چشمانش شلیک شد، اما آنچه در داخل بود، او نمی دید.

برخی از نسخه های کمتر واقع بینانه از آنچه اتفاق افتاده است وجود دارد. با توجه به یک اطلاعات، فرانسیسو مان هنوز هم به محوطه گاز رفت، همراه با ده ها تن از خطرات دیگر، چهار نفر را در کوره ها فرستاد. به گفته دیگران، زنان پس از دیگری به حیاط آموزش داده شدند و سپس سوزانده شدند.

این جزئیات غم انگیز دیگر به خصوص مهم نیست. مهم این است که Ballerina Airborna از بوهمی ورشو، خود را بدون برنامه ریزی، به همه درس های ارزشمند زندگی برای مبارزه با خود را به آخرین قطره خون و نترس به شلیک در معده با شر مطلق. و حتی اگر جنگ برای زندگی ظاهرا به نفع شما نیست، همیشه یک مبارزه دیگر برای مرگ ارزشمند وجود دارد. این دعوا از فرانسیس مان به طور دقیق برنده ...

ادامه مطلب