نبرد برای مسکو در خاطرات عمومی Wehrmacht

Anonim
نبرد برای مسکو در خاطرات عمومی Wehrmacht 16272_1

اگر چه ژنرال گوتهارد هینریتز خاطرات خود را در مورد "پیاده روی شرق" نگذاشت، پس از آنکه نامه های دقیق از خانواده و خاطرات شخصی، که او تمام جنگ را رهبری کرد، نبود.

این یادداشت ها، در ابتدا برای چشم های خارجی و مورخان که تنها در اواخر دهه 90 در نظر گرفته شده اند، در نظر گرفته نشده است.

توهین آمیز در مسکو، اکتبر نوامبر 1941

شروع گروه ارتش "مرکز" اکتبر 2، 1941 باید باید یک پیشرفت به مسکو را تضمین کند. عملیات "Typhoon" در ابتدا منجر به پیروزی های آلمانی ها در نبرد Vyazma و Bryansk شد. در طی این عملیات، سپاه پاسداران ارتش 43 در ترکیب 52 و 131 بخش پیاده نظام از رودخانه G. در Zhukovka (شمال غربی بریانسک) عبور کرد، به زندگی تبدیل شد و به سمت پایین سمت راست دیگ بخار بریزانکی تشکیل شد.

نامه به همسرش، [حتی] سپتامبر 29، 1941

"ما در آستانه نبرد قاطع در روسیه هستیم. شما می توانید مطمئن باشید که ما دوباره منتظر موفقیت بزرگی هستیم. هنوز مشخص نیست که آیا او به مقیاس هایی که در نزدیکی کیف بود، به دست خواهد آورد. با این وجود، توسعه بیشتر وضعیت کلی در شرق بستگی به نزدیکترین دستاوردهای ما دارد. "

نوشتن در دفتر خاطرات، [Lykovo] 10 اکتبر 1941

"تمیز شبانه شب، تقریبا -5. دوباره یک درخواست برای صدور لباس های زمستانی ارسال کرد. سربازان ما هنوز لباس های تابستانی خود را حمل می کنند. اما فرماندهی گروه ارتش تصمیم "اصلی" را تصویب کرد که تحویل مهمات و تغذیه مهم تر از تحویل لباس است.

به نظر من، راه حل های "بنیادین" اغلب نادرست هستند. چندین واگن همیشه می تواند ارسال شود، و آنها سود زیادی خواهند آورد. در این وضعیت، هیچ یک از فرماندهان پایین تر جرات نمی کنند تصمیم "اصلی" را شکست دهند. حتی ایمیل فیلد دیگر تحویل داده نمی شود، هرچند واگن های خالی در برخی از ترکیبات وجود دارد. "

[Kozelsk] 23 اکتبر 1941

"به تازگی، دو نفر از دو سرپرست ستوان در سر خود را در نظم کامل و به طور کامل مسلح با ما و دو خودرو به ارمغان آورد. آنها گفتند که در طرف روسیه یک هرج و مرج کامل، کل زنجیره ای از فرمان و سیستم عرضه کار نمی کند (آنها چهار روز غذا نمی خورند)، که سفارش باید سفارش خود را لغو کند، بنابراین دیگر نمی بینند نقطه مبارزه

امروز، کاپیتان اسب به ما منتقل شد و گفت که عدم انطباق و هرج و مرج به چنین مقیاس رسیده است که تصمیم گرفت این شلاق را ترک کند. بنابراین، در آن طرف، بحران واقعا شروع می شود، زیان های بزرگ در قدرت پر جنب و جوش و چرخ دنده شروع به ساختن آنچه که روس ها را مجبور به ارسال نیروهای غیر آموزش شده به جلو، که نه اراده سربازان، و نه تربیت .

اما شایان ذکر است که در همه جا نیست. برای ده ها هزار نفر از بد، هزاران نفر از Redarmeys خوب وجود دارد، و آنها حتی در حال حاضر مقاومت شدید، شدید و رفتن به ضد حمله - یکی از تقسیمات ما دیروز برخورد کرد، رویدادهای توسعه یافته برای ما ناموفق بود، و ما از دست دادیم. در صورت امکان، قبل از شروع زمستان، اولین وظیفه این است که از بین بردن بقایای مقاومت نیروهای خود، به منظور جلوگیری از سازماندهی مجدد ارتش روسیه در ماه های زمستان، نابود شود. تا کنون، پیاده سازی این وظیفه توسط ترکیبات قوی و غیر شکسته در بخش شمالی جبهه روسیه مانع شده است. علاوه بر این، یک ارتش قوی و به خوبی مسلح در زیر ولادیوستوک وجود دارد. "

نامه به همسر، [لیکوهوین] اکتبر 27، 1941

"ما همه امید را از دست داده ایم. همه حذف ما در خاک و خارج از جاده گیر کرده است، هیچ بنزینی در کامیون ها وجود ندارد، سرباز هیچ نان ندارد، هیچ جو در اسب ها وجود ندارد. اغلب سربازان حتی نمی دانند کجا کامیون هایشان گیر کرده اند. از آنجا که تغییرات در آب و هوا لازم نیست صبر کنید، ارتقاء ما بسیار کند خواهد بود. سایر قطعات با جاده ها بهتر هستند و 60 کیلومتر به مسکو باقی خواهند ماند، به زودی به هدف شهر می آیند.

در هر صورت، آب و هوا ناگهان به ما یک چوب را به چرخ ها وارد کرد، که برای ما بسیار ناخوشایند است. هیچ کس خطر نخواهد داشت و حتی نمی تواند وضعیت جاده های محلی را تصور کند. فرنی گلدان چرب، سانتیمتر در 30-40، شناور در جاده ها، و زمانی که ماشین یا کامیون می رود، پس موج خاکی قبل از حمل و نقل می رود. در انبارهای ما، تنها بخش کوچکی از ذخایر با تکیه بر ماست. "

نوشتن در دفتر خاطرات، [Mudnovo] دسامبر 5، 1941

"در ساعت 3:15 اول گزارش می شود که نامزدی با توجه به برنامه تصویب شده است. سربازان به سمت چپ و جنگل شرق روستا آمدند. و قلم 82 به جلو حرکت می کند. به محض اینکه نور را شروع می کند، پایین میروم من هنوز متوجه شدم که مبارزه برای کوچک و نه کروم، جنگل به سمت شرق او و لامپ های بزرگ گرفته شده است. 82 هنگ در نیکولینسکی. در عین حال، سرد وحشتناک، -32 شروع شد، مانع از استفاده از سلاح ها می شود. در یک باتری 25٪ از عکس ها در همه رخ نمی دهد.

در پرتابه های دیگر، تنها 500-600 متر پرواز، از آنجا که پودر به طور معمول به طور معمول آتش نمی گیرد. تعداد زیادی از اسلحه های ماشین یخ زده و شلیک نمی کند. از همه جا گزارش هایی از تمام یخبندان های جدید، شکست سلاح ها وجود دارد - در گردان III قفسه ی هفتم، یک اسلحه واحد را شلیک نکرد و غیره. این بخش گزارش می دهد که هجدهم هجدهم دیگر قادر به انجام توهین آمیز نیست.

من از General Bortold می پرسم، که او قصد دارد. او مدت زیادی طول می کشد با پاسخ، سپس او می گوید که هجده هجدهم آماده است تا لامپ های بزرگ را نگه دارد. به عنوان یک وضعیت بد، ما سعی کرده ایم 12-15 [نوامبر]. پس از آن، هنگ 82 باید در موقعیت های خود باقی بماند. در بخش خود از یخ زده حداقل 400 نفر رنج می برد. "

نامه زن، [Mudnovo] دسامبر 16، 1941

"من در مورد توسعه حوادث با نگرانی زیادی نوشتم. روسیه در چندین مکان، حفره های زیادی را در جلوی نازک ما انجام داد که ما را عقب نشینی کرد. همه چیز در همان شرایطی اتفاق می افتد که در سال 1812 بود: برف عمیق، جاده های تقریبا غیر قابل نفوذ، ورزشگاه، Blizzard و Frost. از این چیزی نیست که من نمی دانم، اکنون می توانید امیدوار باشید که ما بتوانیم دشمن را متوقف کنیم ... "

نامه به همسر، [Kaluga] دسامبر 22، 1941

"همه چیز غضب در جایی رول است. ما دستورات را برای نگه داشتن در بالا دریافت می کنیم، در حالی که روس ها همیشه ما را از هم جدا می کنند. دیروز نیمه احاطه شد. دوباره دوباره باز می شود تا سر را از حلقه بیرون بکشد. من نمی دانم که آیا آن را برای دومین بار کار خواهد کرد. در هر صورت، امید من بسیار ضعیف است.

از روز به روز ما احساس می کنیم که چگونه حلقه بر روی گردن تنگ شده است. فیرر نمی خواهد به آن اعتقاد داشته باشد. ما خودمان را آگاهیم، ​​از این وضعیت آگاهیم، ​​آخرین نیروهایی را که 14 روز به مدت 14 روز به دست می آورند، محروم می کند. گاهی اوقات پاسخی 24 ساعته وجود دارد. و سپس دوباره به اعتصاب اعتصاب. بدون ضد حمله، همانطور که ما وضعیت را مدیریت نمی کنیم، ابتکار عمل در دست دشمن. اختلال کامل، موقعیت غیر قابل تحمل. "

پس از سقوط Kaluga و ترک موقعیت های رودخانه OKA در پایان سال 1941. سپاه جمهوری 43 ارتش (31 ساله، 131st و 137 بخش پیاده نظام) به یک فضای باریک بین Kaluga و Yukhnov فرود آمد، فشار همزمان از شمال را به دست آورد جنوب و شرق، و سپس تهدید به کاهش از غرب. تمام درخواست ها برای عقب نشینی بیشتر در غرب با توجه به هیتلر هیتلر "در هر هزینه نگهداری می شود".

نامه زن، [کارخانه کتانی] ژانویه 2، 1942

"بدن من بر روی صندلی قرار دارد که دشمن از 12 دسامبر محاصره می شود. با نیروهای بزرگ، به طور گسترده ای مستقر، عمیق در عقب ماست. از جلوی او به روز و شب حمله می کند. برای چند روز ما 20، 30 و حتی 35 یخ زدگی داشتیم.

سربازان ما در شرایط بدبختی هستند. مزارع به زیان های بزرگی اضافه می شوند. چند نفر دیگر ما را شکست می دهند - هیچ کس نمی داند شاید یک روز سربازان آن را تحمل نخواهند کرد. به همین ترتیب موقعیت ماست. "

نامه زن، [کارخانه کتانی] ژانویه 3، 1942

"امروز ما -35 داریم، و برخی از آنها در مورد -42 صحبت می کنند. روسی، به نظر می رسد که احساس نمی کند. یک بار در یک بار او حمله می کند، و باید به چنین وضعیت مطلوب برای او حمله کند. او امیدوار است که ارتش ما را از بین ببرد و بنابراین نمی تواند متوقف شود.

چگونه همه چیز به اینجا می آید، نمی دانم. فقط یک خدا می تواند به اینجا کمک کند. مشکلات در کوه ها دعا می کنند. تمام تلاش های کمک به برف و برف. روز بعد از روزی که شما در حال حاضر خوشحال هستید که هیچ چیز وحشتناک اتفاق افتاده است. روز بعد شما با ترس انتظار دارید - چه خواهد شد؟ - و شب نیز می ترسد، زیرا می تواند چیزی اتفاق بیفتد.

دشوار است، بسیار دشوار است که به طور محکم بر روی پاها ایستادگی کنیم. شاید این تنها با کلام خداست. نیروهای کافی وجود ندارد. در خارج، در تمیز، بی نهایت یخ زده - ماه جدید دوباره. زرق و برق دار توپ زدن. روسیه در آن روز نسبتا آرام بود، احتمالا دوباره حمله کرد. در حداقل، او روستاهای ما را شامل می شود که در آن بچه های ما به دنبال پناهگاه از سرما هستند. هر تماس تلفنی باعث ترس وحشت می شود. پس از همه، شما چیزی خوب انتظار ندارید. زمان های سنگین، کار شیرین. "

نامه زن، [ضروری] ژانویه 11، 1942

"و با این وجود، سخت است که چنین سرنوشتی را بپذیری، زمانی که مشخصه ای است که علت همه چیز چند هدف خشونت آمیز دارد و اگر یک تصمیم بزرگ در سه هفته پیش، 14 روز پیش تصمیم گیری شود، می توان از آن اجتناب کرد. حتی 5-6 روز پیش. پیشنهادات در مورد این به اندازه کافی آمد.

اما فرمان عالی جدید نیروهای زمینی همه چیز را رد می کند و وزن می کند که آیا ارزش 20 کیلومتر از 1200 از 1200 را به دست آورده است یا خیر. در عین حال، کاملا بی تفاوت است که در آن ما در روسیه امن خواهیم شد. من فکر می کنم زمان می آید، و همه چیز را پشیمان خواهد کرد. اما برای ما، مجبور به رنج، آن را تغییر نمی دهد.

در حال حاضر موقعیت چیزهایی غیر قابل تصور است. در همه جا فشار دشمن قابل توجه است. ما قبلا بسته شدیم تا به زودی خفه شود. در 15، یک مرد به ندرت زیر سقف سقوط می کند، نه به اسب ها. حمل و نقل عملا ایستاد، سانی بر روی جاده های خشک قرار گرفت، امروز من در برف عمیق در تاریکی برداشتم. اولین نشانه های شکست در همه جا قابل مشاهده است. احتمالا در صبح به طور کامل مسیر اصلی عرضه را نگه می دارد. چند روز بعد، شاید راه آهن. و پس چه؟

مبارزه بدون مهمات و لحیم کاری! تمام همسایگان من، فرمانده فرمانده، ناگهان ناپدید شد، بیمار شد و به همین ترتیب. کسی منتقل شد و آنها فورا می خواستند. من باید اینجا بمانم، در خط مقدم، بدون فرصت واقعی برای خروج. "

در 20 ژانویه 1942، هینریس فرمانده ارتش چهارم منصوب شد. در حال حاضر در مقابل او یک وظیفه برای حفظ موقعیت های ضعیف ارتش 4 بود، دفاع از برش باریک در امتداد بزرگراه. این "شریان" ارتش نباید نه تنها از جهات جنوب و شرقی، بلکه بیشتر و بیشتر و از شمال و غربی، جایی که طرفداران حمله کردند، محافظان سپاه پاسداران، که تحت آن قرار داشتند، تحت حمایت قرار دادند فرماندهی ژنرال پل الکسایویچ بلیوف. وضعیت نظامی بیشتر که در هفته های بعد تظاهر کرد، به نبرد دیگ بخار یادآوری شد.

نوشتن در دفتر خاطرات، [اسپری Derensk] ژانویه 24، 1942

"دوباره 32 یخ زدگی. همه چیز مسدود شده است موتورها حقیقت ندارند هواپیما پرواز نمی کند همه جا یخ زده وضعیت منزجر کننده در صبح من در مسیر بزرگراه در جهت یكنوف رفتم، روزی از روز قبل از روز دیدم. در روستای Dolina با General Bortold ملاقات کرد. در شب، حدود 200 اسکی باز روسیه از منطقه روستای Pomita [Rylyaki] به بزرگراه رفت و در روستای کنار دفتر مرکزی سپاه سابق من مستقر شد. وقتی وارد شدم، آنها قبلا حذف شدند، اما آنها بازگشت خواهند کرد.

دفتر مرکزی سپاه تمام شب را بیدار می کند و در نهایت تحت رهبری ستاد، او به حمله منتقل شد. به طور کلی، شرایط کاملا وحشی است. پارتی ها، چتربازان، اسکی بازان، اسکی بازان در همه جا در عقب قرار دارند. هنگامی که لحظه ای اتفاق می افتد زمانی که الزامات وضعیت از امکانات نیروهای ما پیشی بگیرند؟ "

نامه به همسرش، [اسپری Derensk] ژانویه 30، 1942

"مبارزه وحشیانه ادامه دارد. دیروز روز دیگری از اولین بحران بود. و دوباره، ما به این کار دست نیافتیم تا فضایی را از بین ببریم.

و دوباره همه هدف. مانند یک حباب، بدن ما را در هوا حلق آویز، تحت پوشش دشمن از همه طرف. به منظور به دست آوردن در داخل، امروز من مجبور شدم بر روی "طوفان" پرواز کنم در ارتفاع 25 متر بالاتر از روس ها. آنها ما را شلیک کردند، اما به ما آسیب نرسانند. تمام شب به دلیل نگرانی ها نمی تواند به یک چالش تبدیل شود. نمی تونستم بخوابم. فقط هزینه های دیوانه از قدرت. خود را به کنیاک و سیگار کشیدن دیوانه کمک کنید »...

در پایان ژانویه سال 1942، تهاجم شوروی خسته شده بود و تا اواسط ماه فوریه، وضعیت کلی جبهه شرقی به عنوان یک کل تثبیت شده است. با این وجود، موقعیت ارتش چهارم تا آغاز ماه مه همچنان بود، زیرا او نیروهای ضعیف را برای محافظت از بزرگراه از حملات ارتش سرخ، هر دو از جلو و عقب ...

منبع: "یادداشت های جنگی برای تخریب. جبهه شرقی 1941-1942 در سوابق عمومی Heinritz، اد. J. Hurter؛

ادامه مطلب