چه اتفاقی می افتد اگر فراموش نکنید که کلاغ را تغذیه کنید

Anonim
چه اتفاقی می افتد اگر فراموش نکنید که کلاغ را تغذیه کنید 1540_1

آن روز ما با نوه به پارک تفریحی رفتیم. رتبه بیوه و نشستن روی نیمکت برای خوردن. ما یک ترموس با چای شیرین با غذا، ساندویچ و آب نبات شکلات گرفتیم.

و در پارک اطراف کلاغ ها از بین رفته اند. آنها کمی دیوانه هستند، در واقع. به ویژه هنگامی که آنها یک بسته را بر روی یک درخت جمع آوری می کنند. ما در Yulya نشسته ایم، چوپان نوشیدنی و به طور ناگهانی می بینیم که چگونه کلاغ نزدیک آسفالت می رود. علاوه بر این، پایدار چنین. من ترسیدم که او را تحریک نکنم. به طور ناگهانی ما را پرتاب می کند، و او پنجه های تیز دارد.

در اینجا جولیا او را پیشنهاد کرد تا با او رفتار کند. ساندویچ ها به پایان رسید، تصمیم گرفتند شیرینی را به اشتراک بگذارند. نوه آب نبات شکلات را گرفت، کف دست خود را گذاشت و کشش داد. و Ravene می خواهید از لذت بردن، اما ترسناک. جولیا یک درمان را کمی از بین برد و قرار داد. شروع به واکنش کلاغ ها کرد.

و او مناسب خواهد بود، دور خواهد شد. ترسناک. سپس او به شدت عجله کرد، آب نبات را برداشت و به فاصله ای امن پرواز کرد. و آب نبات در بسته بندی قرار دارد. کلاغ با یک کاسه چند بار مسدود شده است، اما من نمی توانم راه اندازی کنم. به نظر ما به نظر می رسد مثل این، آنها می گویند، شما احمقانه، و یا چیزی. نوه فرار کرد و آب نبات مستقر شد. و او شکلات، خوشمزه است. کلاغ او را با یک سوزن گرفت و به جای آن به یک درخت پرواز کرد.

و ما خودمان نشسته ایم، چاک می خوریم. در اینجا دو کلاغ به یک بار می رسند و شروع به اطراف ما می کنند. یولکا می خندد، می گوید، آنها می گویند، دوست دخترش رفتارهای خود را دعوت کرد. باید چکار کنم. آنها آب نبات دیگری را گرفتند، به طرز محسوسی باز می گردند و به نصف شکست خوردند. آنها شیرین و شیرین را فریاد زدند.

و شما چه فکر میکنید؟ پس از مدتی، گله پرندگان پرواز کرد و در این نزدیکی نشسته بود. اما آب نبات ها دیگر نبودند. بنابراین، هیچ چیز برای مراقبت وجود نداشت. موجودات شگفت انگیز، هر چند. و چگونه آنها اطلاعات را به یکدیگر انتقال می دهند، جالب است.

ما به خانه آمدیم و فکر کردیم به زودی زمستان، پرندگان برای استخراج غذا دشوار خواهد بود. لازم است که به آنها کمک کنیم. کاسه کوچک بر روی پنجره آویزان شد و دانه ها را در آن ریخت، کوروپ و خرده نان. در شب، اولین مهمانان پر شده پرواز کردند. خسته و پرواز کرد.

ما هر روز فیدر را پر کردیم و حتی به طور خاص به بازار رفتیم تا بذر را ارزان کنیم. کبوتر، گپار و حتی کلاغ ها در اتاق ناهار خوری ما تغذیه می کنند. و تنها سینما نبود آنها به ندرت در شهر ما ظاهر می شوند.

و سپس در شب به بازدید از دوستان رفت و صبح به خانه بازگشت. زمان ظهر است، و ما صبحانه را آماده می کنیم. و اینجا شنیدن برخی از دست کشیدن خارج از پنجره. و ما نمی توانیم درک کنیم - موضوع چیست؟ و دست کشیدن بیشتر تحقیر می شود. جولیا پرده حرکت کرد و خارج از پنجره کلاغ شد.

او برای لذت بردن از دانه ها پرواز کرد و فیدر خالی است. ما فراموش کردیم که درمان را بریزیم. در اینجا یک پرنده است و تصمیم گرفت به خودتان یادآوری کند. من قبلا در مورد توانایی های روحی باور نکردنی Raven شنیده ام. و اکنون مطمئنا متقاعد شدم - آنها پرهای بسیار هوشمند و هوشمند هستند.

اگر یک مقاله در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید، به ما کمک می کنید. بابت آن تشکر می کنم.

ادامه مطلب