"همه به ما گفتند که ما به اتمام رسیدند که خانواده سقوط خواهند کرد که مردان برای این هدف نیستند": مادران در مورد تجربیات مشارکت گفتند.

Anonim

بسیاری از زنان توجه دارند که حمایت از شریک در زایمان به آنها کمک زیادی کرد. و دیگران در این لحظه به تنهایی ماندند و خوشحالم که هیچ کس آنها را به جز پزشکان دیده بود.

نویسنده وبلاگ Doma_posle_roddoma جولیا کمیک را در مورد اینکه چگونه مردان به روش های مختلف برای ارائه مشارکت واکنش نشان می دهند، کمیک را جلب کرد. به عنوان مثال، شوهر نویسنده به راحتی موافقت کرد، و دوست دختر تصمیم گرفت که این ایده یک چشمه نبود، اما به این ترتیب، و در نهایت حتی باعث کاهش بند ناف شد. در نظرات به پست، زنان تجربیات خود را به اشتراک گذاشتند.

اساسا این داستان ها در مورد چگونگی انجام همه چیز به طور کلی بر اساس برنامه نیست

آه، ما سرگرم کننده بودیم شوهر من به شدت به سمت صندلی ایستاده است. نشان دادن سر و ماما به شوهرش: "اوه، چه مودار، نمی خواهم ببینم؟" پرده بنابراین شوهرم همه چیز را دیدم.

die_huebsche_frau.

خدایان اول بدون شوهر بودند. به یاد داشته باشید که چگونه شکسته شد، بدون درک آنچه اتفاق می افتد. دوم با شوهرش مانند بهشت ​​و زمین است. کسب و کار من استراحت بود و در مورد هر چیزی فکر نمی کنم. بقیه بر شوهر بود. و این بهشت ​​بود!

درست است، ما همچنین موافقت کردیم که خود کوپن وجود ندارد، اما دکتر فقط موفق به ارائه، به طوری که او فرار کرد، چه چیزی و کجا برش! به عنوان یک نتیجه، معلوم شد که در محل "X" بود، خوشحال بود که قادر به شرکت در تولد پسر، و نه تنها در "خلقت" خود را.

sweet_ko20.

شراکت. من حتی نمی دانم چگونه بدون چنین پشتیبانی مدیریت می شود. این یک پشتیبانی باور نکردنی است! ما رفتیم تا با هم آماده شویم، آموختیم تا با هم نفس بکشد، شوهرم آموخت که ماساژ و همه چیز را بسازد. پس از تولد، با هم در بخش خود را با کودک، هر سه، آغوش و استراحت قرار گرفتند. و کودک در پدرت در لخت لخت لخت بود.

cobra_di

این بهترین بود - شوهرش در زایمان.

ekaterinacady

من بدون شوهر هرتز به عنوان آن را، من از دست ندهید، از طرف یک قطره قطره، با یک کاف دیگری برای فشار دو سوم، من واقعا نمی توانم مراقبت. بنابراین او مرا گرفت و پزشکان به نام، و به نوبه خود کمک کرد، ما واقعا حدود پنج ساعت صحبت نکردیم و در مورد آن صحبت نکردیم (من نمی توانستم جواب بدهم، اما گاهی اوقات سعی کردم چیزی شوخی کنم)، من را پاک کردم پیشانی تمام وقت من در سر سر نشسته بودم، هنگامی که آنها پیشنهاد دادند تا طناب بند ناف را بریزند، سر خود را رد کرد، شروع به کمی، و در نهایت من قطع کردم.

و به هر حال، چه کسی می گوید که شوهر ستایش است، زنده نخواهد ماند - منزجر کننده ترین من، هیچ چیز، زنده ماندن. سپس دو ساعت خندید، آنها صحبت کردند، بدون او من انجام نخواهم داد. و بله، هر دو به ما گفتند هر دو که ما تمام شده بود، خانواده ای سقوط خواهد کرد که مردان برای این موضوع در نظر گرفته نشده اند و غیره

evgenia_gvozdikova.

ما در ابتدا مشارکت ها را برنامه ریزی نکردیم. اما زمانی که آنها به زایمان می آمدند، شوهر گفت: "حالا چه می خواهم به خانه بروم؟" او قبل از شروع حفاری با من بود. سرگرم شده، آب آورده است.

و هنگامی که کودک صعود کرد، او شروع به کم رنگ کرد، و پزشکان پیشنهاد دادند که در راهرو صبر کنند. من فقط "برای" بودم. به محض اینکه پسر متولد شد، شوهرش بلافاصله خواست. وقتی شروع کردم، کودک به سینه شوهرش منتقل شد. برای من این گزینه را کامل کرد.

morgen5tern

آنها برای اولین بار شوهرش را به دنیا آوردند. او کمی ترس داشت، بله، ناتوان است که هیچ چیز نمی تواند انجام دهد. من با آب شسته بودم، دستم را نگه داشتم و همه چیز را نگه داشتم. تولد دوم - گفت که او نیز حضور خواهد داشت، اما ما بهتر آماده می شویم، به طوری که پایین پشت ماساژ داده شد و خیلی نگران نباشید، و پس از آن که بعد از اولین تولد من دیده ام.

skvoyoga

شوهر در تولد دوم بود. خوبه. من خوشحال شدم و به سرعت در زندگی با دو فرزند پیوستم. همیشه به من می گوید که من نیز پسر من متولد شدم.

tatiana_vashurkina.

من فقط در یک سال یاد گرفتم که طناب شوهرم بریده شده است. هنگامی که خوشبختانه به کسی گفت که او سخت بود، مانند یک شلنگ.

anna_indralieva

فقط برای مشارکت! در ابتدا گزارش شده، ما با هم خواهیم بود. چگونه جنگ ها مکرر هستند، سعی کردم ادغام، برای و تهوع، و از اعصاب متوسل شود. و سپس من به دکتر رفتم، او صدای تیم خود را اعلام کرد که او تنها با پدر و مادر به دنیا آورد. به TSU داد: ماساژ به انجام، آب، نگه داشتن اینجا، و شوهر من تغییر کرده است. اگر چه من برای صد بار عذرخواهی کردم، من ایستادم و منتظر خارج از درب هستم. در نهایت، همه چیز را دیدم، اولین بار فریاد زد: "من می بینم !!! من سر را می بینم، این دختر من است! " - درخشان و خوشبختی از شادی.

و همه دوستان - و آنها به شدت گفتند: "چه مردانی وجود دارد؟! به ارمغان آورد، سپس در تخلیه، "- در حال حاضر تردید:" شما نمی فهمید! شما زیباترین زندگی خود را از دست دادید، تولد فرزندتان. " و در بخش من این یک حمایت بزرگ است، زیرا پزشکان به سادگی آمدند و به سمت چپ رفتند، هنوز هم آنها را پیدا می کنند، نمی توانند بدون شوهرش بدون شوهر خود انجام نداده باشند!

thebarteneva.

من در کره زندگی می کنم، 90 درصد مشارکت وجود دارد، آن را به عنوان خوب است. چرا Daphache ضعیف می شود؟ او به سر می رود، به واژن نگاه نمی کند. من با شوهرم تولد دادم و سپس در بخش برای بیماران با شوهران قرار گرفتم. من نمی دانم چه چیزی را بدون او انجام خواهم داد، او به من کمک کرد.

alyona_kwon

البته، همیشه کسانی هستند که برای حضور هر کسی، به جز کارکنان پزشکی، در زایمان غیر قابل قبول است

پس از تولد 21 ساعته، من گذاشتم و فکر کردم که شکوه به خدا خدا را نمی بیند! من صادقانه خواهم بود، من نیز نمی خواهم حضور داشته باشم، اما من از من نپرسیدم.

bloggers_for_moms.

من هنوز این وضعیت وحشتناک و میل را به یاد می آورم "اگر من فقط همه را پشت سر گذاشتم!" فراموش نشده. پسر 1.9.

Makanushka

این اتفاق می افتد که شوهر در ابتدا مخالف است، اما در روند همه چیز تغییر می کند

من نیز در اصل در برابر مشارکت بود. سپس او به دوره های من گوش داد و گفت که او نزدیک به دعوا خواهد بود، اما به عرق می آید (دکتر همچنین گفت که شوهرش می تواند آن را از دست بدهد). اما معلوم شد که او با من تا پایان از باور نکردنی افتخار است. او گفت که اگر او رفته بود "تمام ارزش های خانوادگی را بدهد."

nina_brilevich

اگر هنوز مطمئن نیستید، یک شوهر برای زایمان بگیرید، داستان ها را از اول دهان بخوانید: در اینجا مردان می گویند که چگونه آنها تصمیم گرفتند که در این روند احساس کنند و اگر مجبور به آن بودند، به زایمان بروند.

هنوز در موضوع خوانده می شود

ادامه مطلب