چگونه زندگی خود را تغییر دهید؟ پنج اصل عادی

Anonim
چگونه زندگی خود را تغییر دهید؟ پنج اصل عادی 15044_1
عکس خود را پیدا کنید: pixabay.com

هر کس احساس نارضایتی را با زندگی خود، موقعیت خود را در آن و خود تجربه کرد. هر کدام حداقل یک بار حل شده: "همه چیز، از دوشنبه شما باید یک زندگی جدید را شروع کنید!" اما دوشنبه آمده است، و هیچ زندگی جدید وجود ندارد ...

اگر هنوز تصمیمی گرفتید که چنین "سندرم زندگی در حال انتظار" دیگر نباید ادامه یابد - نادرست و غیر طبیعی، اگر شما واقعا تصمیم گرفتید آزاد، خوشحال، موفق باشید و زندگی خود را تغییر دهید، آن را با رنگ های جدید، تصورات، جلسات و جالب تر پر کنید مردم در اینجا برخی از راهنمایی های ساده بر اساس تجربه خود هستند.

1. در مورد بد فکر نکنید، فقط خوب است

درباره تفکر مثبت در زمان ما تنها تنبل نمی داند، اما واقعا کار می کند! و مهم نیست، شما به آن اعتقاد دارید یا نه - قدرت چنین تفکر حداقل این است که امیدوار است و امید به حرکت به جلو حرکت می کند. بدون ایمان، به آنها اجازه ندهید که موفق نشدند، اما حداقل در احتمال موفقیت - شما حتی نباید شروع کنید. شما یک بار دیگر اطمینان حاصل کنید که تغییر چیزی غیرممکن است و شما باید با آنچه که وجود دارد، محتوا باشد؛ علاوه بر امید زندگی شما، یک پنجره باز برای یک معجزه را ترک می کنید، که مطمئنا برای شما اتفاق می افتد، و پس از آن، نور ضعیف امید، یک شعله درخشان را از بین می برد - ایمان به قدرت و دانش آنها که همه چیز قطعا موفق خواهد شد! در حال حاضر: "ما فقط باید یاد بگیریم که صبر کنیم، شما باید آرام و آرام باشید ..."

2. مفهوم "تنبلی" و "ترس" را از زندگی خود حذف کنید

تنبل - به دلیل غیر ممکن است که زندگی خود را برای بهتر یکی از ایده اندیشه تغییر دهید، واضح است! تغییرات اقداماتی هستند، اجازه دهید آنها همیشه درست نباشد، همیشه موفق نیستند - هیچ چیز، توپ بسکتبال نیز گاهی اوقات در مورد سبد قوس مبارزه می کند قبل از اینکه به آن سقوط کنید. اما مسیر موفقیت، هر آنچه که شما تصور می کنید، همیشه از طریق مراحل و اقدامات واقعی دروغ است. و تنها معیار برای کفایت اقدامات، شناخت صادقانه به خود است که من همه چیز را که به من وابسته بود انجام دادم.

ترس "مسیر طولانی با یک گام کوچک آغاز می شود، اما این اولین گام است و ما می ترسیم. ما از تغییراتی که او صعود می کنیم می ترسیم، زیرا هر یک از ما یک تجربه ناموفق داشتیم؛ ما از از دست دادن آنچه "کار غیر قابل تحمل، بدون پوشه مامان مناسب" ...

بله، شما را پرتاب کنید! آیا این شما را خوشحال می کند؟! میکند؟ واقعا؟ پس چرا آن را بخوانید؟! سپس، که همه چیز در اطراف خاکستری خسته کننده و یکنواخت است، و آن را تغییر دهید آه چگونه می خواهید! اما ترسناک است، زیرا شما نمی دانید چه چیزی از این همه بیرون می آید، و ناگهان آن را بدتر خواهد شد ... و در این واقعیت که دشوار است، پایداری و اعتماد به نفس وجود دارد - اجازه دهید کشتار، بلکه! به طوری بی سر و صدا در اندیشه و شک و تردید تا پیری، همان شناور، مانند زندگی زندگی - برای ترسناک ...

3. "اگر نه من، چه کسی؟"

این عبارت کوتاه اعلامیه ای از مسئولیت زندگی و آینده آن است، زیرا هیچ کس جز خودمان مسئول آن نیست. تمام شرایط، مردم، حوادثی که به ما می رسند تنها می توانند ما را به پذیرش تصمیمات خاص برسانند، اما ما همیشه فرصت انتخاب را داریم! و گاهی اوقات شرایط بین سیاه و سفید تنظیم شده است، اما توده ای از رنگ ها و سایه های دیگر وجود دارد!

انتخاب بین سیاه و سفید انتخاب یک فرد غیر آزاد است، آن را از خارج تحمیل می شود، این انتخاب یک گاو است که منجر به کشتار شد و پیشنهاد کرد که مرگ را انتخاب کند. فرد آزاد خود تصمیم می گیرد که رنگ های خود را رنگ کنند، و بین سیاه و سفید، در نوار قرمز بنفش را انتخاب می کند. اما برای این شما نیاز به شجاعت ...

هر روز، شاید حتی هر ساعت ما باید انتخاب کنیم، و بدون توجه به اینکه چه شرایطی مسئولیت هر اقدام خاصی را برای هر تصمیم گیری، برای آنچه که در زندگی ما اتفاق می افتد، و در نهایت، و برای زندگی خود ما دروغ است فقط در خودمان! شاید به نظر می رسد ترسناک است، اما اگر شما در مورد آن فکر می کنید، همراه با مسئولیت همه، حتی کوچکترین گام، برای هر تصمیم، آزادی فوق العاده ای را نیز به ارمغان می آورد! یکی، شاید آزادی آزاد شدن از ما غیر ممکن است - انتخاب!

و اگر این انتخاب را انجام ندهید، آن را برای شما انجام می شود! و بعد از همه، حتی اگر انتخاب برای شما انجام شود، این نیز انتخاب شماست - برای دادن به کسی حق حل سرنوشت خود را. اما پس از آن چه می کنید؟ شما از این بول متفاوت هستید، که برای طناب به کشتار عمو کشیدند، اجازه می دهد تا خود تصمیم بگیرد؟

اگر یک روز شما به این فکر نفوذ کنید، هیچ کس دیگر نمی تواند اراده خود را تحمیل کند، و از بول اوانی که شما به خالق زندگی خود تبدیل خواهید شد!

4. اگر وظیفه تحویل داده شود - باید تکمیل شود!

پس از آنکه وظیفه منجر به ایجاد یک سابقه می شود، که شما بیشتر و بیشتر از آن استفاده می کنید، و به تدریج خود را در همان گودال پیدا کنید که آنها سعی کردند بیرون بیایند. جنبش به هدف، هر چه که، گام های بتنی در جهت انتخاب شده است. بدون ساخت آنها، هرگز به هدف نخواهید رسید.

در حقیقت، به عنوان مثال، دشوار نیست، به عنوان مثال، به خودتان آموزش دهید تا چکمه های خود را بر روی خانه های روستا شستشو دهید - فقط موضوع عادت. چند هفته اول باید کنترل شود، خود را در مورد آن یادآوری کنید، و سپس شما را در دستگاه انجام دهید. اما نتایج می تواند خیره کننده باشد! ریاضیات ساده: اگر هر روز زندگی خود را بهتر از 1٪، پس از 100 روز ...

5. نه "و اگر ..." و "اگر ..."

از نخستین نشت در دوران کودکی، ما علاقه مند به تفکر در مورد عواقب اقدامات خود هستیم، و این دقیقا همان چیزی است که اغلب به جلو حرکت نمی کند! ارائه تصاویر عواقب احتمالی، در نیمی از موارد ما نتیجه منفی را تصور می کنیم، اما این فقط یکی از گزینه های ممکن است!

لازم است یاد بگیریم که چگونه بدون هوشمندانه تبدیل شود، یعنی آگاهانه هر گونه استدلال ذهن را نادیده می گیرد، زیرا "تنها کسانی که تلاش های پوچ را می گیرند قادر به دستیابی به غیرممکن خواهند بود"! این بدان معنا نیست که اگر شما ایده باز کردن کسب و کار خود را بیابید، باید کار خود را ترک کنید، رئیس را به دور بفرستید و به ثبت نام IP بروید. اما زمانی که تصمیم پذیرفته شده است و برنامه عملیاتی روشن است، غیرممکن است که به ذهن گوش دهیم - او کار خود را انجام داد. در حال حاضر او تنها دخالت خواهد کرد. او به طور خستگی ناپذیر تصاویری از شکست ها و انواع پیامدهای منفی را جلب خواهد کرد، بنابراین پاراگراف 1 را ببینید.

و مهمتر از همه، شجاعت گوش دادن به قلب خود را داشته باشید، زیرا در نهایت همه چیز که در زندگی ما مناسب نیست، ما تغییر می کنیم تا احساس خوشحالی کنیم. و شرایط شادی هیچ دلیلی برای دلیل نیست ...

"سکوت بسیار آسان است. خوشحال باشید - سخت تر و خنک تر! " - تام یورک، موسیقی موسیقی راک، خواننده و گیتاریست گروه Radiohead.

نویسنده - پیتر بابیکوف

منبع - springzhizni.ru.

ادامه مطلب