آیا مردم حق قیام دارند؟

Anonim

آنچه آنها در مورد این می گویند، فیلسوفان، وکلا و قوانین کشورهای مختلف در 5، 50 و 500 کلمه است.

آیا مردم حق قیام دارند؟ 14890_1
نقل قول از کتاب "دولت و انقلاب"، v.I. لنین

پس از 6 ژانویه، طرفداران Trump به Capitol شکست دادند و خواستار محاسبه رأی در انتخابات ریاست جمهوری شدند، بحث در مورد "حق مردم به قیام" دوباره آغاز شد. جوهر آن به حل مسئله رسیده است، آیا جامعه مدنی حق دارد که مقاومت در برابر استبداد و سرکوب کردن سلاح ها را در دست داشته باشد. و اگر چنین حق وجود دارد، پس چگونه می توان آن را از تروریسم و ​​شورش مسلحانه متمایز کرد.

آخرین بار قبل از سال 2021، این موضوع در سال 2014 مورد بحث قرار گرفت - در ارتباط با رویدادهای اوکراین. با این حال، فیلسوفان و وکلا در مورد "حق به قیام" و خیلی زودتر صدها سال قبل از دوران ما در چین باستان و یونان باستان بیان شدند. در طول زمان گذشته، علم حقوقی آثار متفکران را به عنوان شناخت و توجیه سرنگونی اعتراضات غنی کرده است و به شدت در برابر قانونی بودن چنین فرصتی صحبت می کند.

مشخصه چیست، "حق قیام" و اولین رهبر روسیه شوروی ولادیمیر لنین را به رسمیت شناخت. او در کار کلاسیک خود، "دولت و انقلاب" نوشت که تقویت سرکوب، تقویت دفتر سرکوب "انقلاب را مجبور می کند تا تمام نیروهای تخریب علیه قدرت دولتی را تمرکز کند".

آیا آنها در سیستم های مختلف حقوقی و ایالات متحده "حق به قیام" را تشخیص می دهند و چگونه ثابت می شود - بسته به زمان آزاد شما می توانید آن را در 5، 50 یا 500 کلمه بخوانید.

در 5 کلمه

به طور کلی، بله، در روسیه - نه.

در 50 کلمه

"حق قیام" آلمان، جمهوری چک، فرانسه، ایالات متحده آمریکا، حتی انگلیس را تشخیص می دهد. در حال حاضر در سال 1793، "اعلامیه حقوق بشر و شهروند" فرانسه، قیام را "مقدس ترین حقوقی، مسئولیت های لازم برای مردم" اعلام کرد. تعدادی از شرکت کنندگان در این نشست پیش نویس قانون اساسی روسیه سال 1993 برای تحکیم چنین حقوقی و در آن، به عنوان یک نتیجه، این ایده پشتیبانی نشد.

در 500 کلمه

مفهوم "حق به قیام" متفکران برای مدت زمان طولانی توسعه یافته اند. احتمالا اولین کسی بود که اولین بار در قرن های XII-XI به حاکمان دوران ما از چین باستان از سلسله ژو بود. برای توجیه تشنج قدرت از سلسله قبلی، آنها یک آموزش کامل، که به عنوان "ماموریت بهشت" شناخته می شود، توسعه دادند. پایان نامه مرکزی او می نویسد: آسمان، نظم طبیعی و اراده حاکم عادلانه را برکت می دهد، که به این معناست "پسر آسمان" است. با این حال، تیران بهشت ​​ناراضی خواهد بود و مجوز خود را پاسخ می دهد، که آن را یک حاکم ارزشمند تر منتقل کرد.

"حق قیام" در سنت اسلامی است. وزیر اسلام عربستان سعودی در سالهای 1998-2014، شیخ صالح علی شیخ محتوای هشتمین هادی را توضیح داد که می گوید: "گوش دادن و اطاعت، حتی اگر شما برده را به شما بگویید." به نظر او، "اطاعت و اطاعت از حاکم تنها در این واقعیت است که او را نفس نمی کشد." اگر به دلایلی حاکم بر گناه، گناه، نمی توان اطاعت کرد.

در اروپا، آغاز ایدئولوژی "حقوق به قیام" "Tiranobors" از Garmody و Aristiton در یونان باستان گذاشته شد. در حدود 514، قبل از دوران ما، آنها تلاش خود را برای ترانیان هیپیوس و هیپارک انجام دادند و خود را از دست دادند. شهروندان سپاسگزار، Tiranoubyts را به عنوان قهرمانان ملی احترام می گذارند و یک بنای یادبود را احیا کردند، که اولین بنای تاریخی سیاسی در قاره محسوب می شود.

در سال 1215، Barons English پادشاه جان جان بیگانگی را "منشور بزرگ ارزشمند" را مجبور کرد. یکی از مقالات این سند گفت که اگر پادشاه "در چیزی علیه هر کسی غلبه کند و یا هر یک از مقالات جهان یا ضمانت ضمانت را نقض می کند،" اجازه دهید بارون ها، "همراه با کل زمین، مجبور خواهند شد و آن را شلوغ خواهند کرد تمام راه ها تنها ممکن است، این است که با گرفتن قلعه ها، زمین ها، اموال و همه به شیوه های دیگر. " با وجود این واقعیت که در واقع این مقاله در واقع تبدیل نشد، منشور خود را به عنوان یک کل هنوز توسط قانونگذار بریتانیا به عنوان معتبر شناخته شده است.

علاوه بر اعلامیه فرانسه از سال 1793، "حق به قیام" که در اعلام استقلال ایالات متحده توضیح داده شده است: "هنگامی که یک سری طولانی از سوء استفاده و خشونت به آن اعتماد به نفس می دهد تا مردم را مجبور به پذیرش استبداد نامحدود، سرنگونی کند از چنین دولت و ایجاد تضمین های امنیتی جدید برای آینده، مردم حق و تعهد می شود. " در واقع، همه وکلای موافق نیستند که چنین توضیحی تمام قیام های احتمالی را برای آینده توجیه می کند. بعضی از آنها بر این باورند که این اعلامیه یک بار اقدام یک بار داشت.

در قانون اساسی مدرن کنونی، "حق به قیام" به طور مستقیم ثبت شد، به عنوان مثال، در قانون اصلی آلمان. ماده 20 گفت: "همه آلمانی ها حق دارند در برابر هر کسی که سعی خواهند کرد تا نظم قانون اساسی را لغو کنند، در صورتی که هیچ گونه درمان دیگری وجود نداشته باشد." مشابه در معنای وضعیت در قانون اساسی یونان است: "انطباق با قانون اساسی به وطن پرستی یونانی ها، که حق و تعهد را برای مقاومت در برابر تمامی وسایل ممکن برای هر کسی که سعی در لغو آن دارد، اختصاص داده شده است جمهوری چک: "شهروندان حق دارند که مقاومت کنند تا از هر کسی که نظم دموکراتیک را اعمال می کنند، مقاومت کنند. حقوق بشر و آزادی های اساسی."

در قانون اساسی روسیه "حق به قیام" رسما به رسمیت شناخته نشده است. جامعه علمی هنوز مصالحه ای را در این زمینه به دست نیاورده است که آیا این حق "طبیعی" (ذاتی در انسان به موجب طبیعت آن) یا هنوز "مثبت" است (که نیاز به پذیرش یک قانون خاص) ندارد. هنوز مشخص نیست که آیا این فرد مناسب است (به عنوان حق Tyranoubium) یا جمعی (فقط مردم می توانند شورش کنند و نه یک نفر). یک مشکل جدی، تمایز بی رحمانه بین تروریست ها و مبارزان آزادی است. او هنوز اجازه رضایت بخش خود را پیدا نکرده است.

# 550500

منبع

ادامه مطلب