"من از رحمت سیگار کشیدن خسته شده ام": یک ستون در مورد عادت های غذایی مادر

Anonim

پدر و مادر یک انتخاب دائمی است. بین تختخواب و زمان سکوت. بین نرخ شنا برای نوزادان و پیاده روی. و گاهی اوقات بین اخلاق و سلامت خودشان. در حدود یکی از این انتخابات، این ستون مادر است که از صرفه جویی از سطل زباله از بقایای بقایای در صفحه کاشت خسته شده است.

خیلی خوش شانس بودم. من هرگز مجبور شدم آخرین ماکارونی را بخورم. هرگز شوهر منحنی را نترسید یا با این واقعیت که شوهرم یک همسر منحنی داشته باشد. مامان به سادگی به پدر نگاه کرد، و پدر به طور آگاهانه سرش را تکان داد. من به مهد کودک رفتم، و در اتاق ناهار خوری مدرسه، هیچ کس به رفتار مواد غذایی من نرسیده بود.

با این حال، من یک ظرف واحد از آشپز مدرسه ما را به یاد نمی آورم، اما من فقط به یاد داشته باشید که در یک روز ما به دلایلی ما شروع به پرتاب عقب افتاده خام به سقف. آنها به گچ می چسبند و به ما نگاه کردند. با سرزنش

به عنوان یک کودک، ما با یک خانواده دوست بودیم: والدین دوست من هر ساله هر ساله در ماه ژانویه، برای کودکان یک درخت خیره کننده با مسابقات، ایده ها برگزار کردند. دسرها نیز در ارتفاع بودند. و یک بار، Goshina Grandma به نوعی گفت که به خوبی به ارمغان آورد دختران و پسران همیشه باید یک قطعه کوچک از کیک را بر روی یک صفحه ترک، به طوری که توسط ابرها شرمنده نیست و نشان می دهد که آنها خیلی گرسنه نیستند. هنگامی که او در این عبارت موافقت کرد، تقریبا هیچ کس از ما در صفحه دسر دیگر نبود، اما به دلایلی من این نماد را برای زندگی به یاد می آورم. اگرچه من فکر نمی کنم که در زمان ما اخلاقی است.

هنگامی که پسر من متولد شد، تصمیم گرفتم که او را مجبور نکنم که بخورم، ما هیچ ستون فقرات برای مادر و پدر، برای سوار و برای Peppe Peep نخواهیم داشت.

اجازه دهید کودک عادت های غذایی سالم داشته باشد! اجازه دهید او خود را مطالعه کند تا زمانی که او گرسنه است، و زمانی که او قبلا اشباع شده بود. اجازه دهید او هیچ کس برای یک پوسته وسوسه انگیز نان نیست.

از آنجا که من این پوسته تخلیه شده را خشکساد. و من سه قطعه خیار را از بین می برم، پنج قطعه نارنجی، ماست، برخی از فرسوده های غیر قابل درک، که او در فروشگاه به ثمر رساند و سپس رد شد، پوسته های تورم و بسیاری از چیزهای مختلف را رد کرد. به عنوان یک کاترپلار گرسنه اریکا چارلز، تنها با احساس گرسنگی، بلکه احساس وظیفه ای است. پس از همه، پرتاب مواد غذایی بد است.

هنگامی که پیانو معروف Svyatoslav ریشتر یک قطار در تور در جایی در سیبری رانندگی کرد و به چای خود دستور داد. نوشیدنی های داغ در یک شیشه شرکت آورده شده و در کنار بشقاب، دو قطعه شکر تصفیه شده را گذاشتند. ریشتر آنها را به چای اضافه نکردند. هنگامی که او شیشه ای خالی روی میز گذاشت، همسایه برای کوپه حرکت کرد: "و شکر را ترک کردید؟ او بعد از شما در جهنم تعقیب خواهد شد. "

البته، من اعتقاد ندارم که غذای پرتاب شده به من در نور، اما امروز به سطل زباله آسیب می رساند. حتی در تابستان در کشور، زمانی که ما کمپوست کامل داریم.

بنابراین، تا کنون به نظر می رسد مثل این است: ایجاد عادات غذایی سالم از فرزند شما، من اغلب با خودم قربانی کردم.

من نه تنها آنچه را که می خواهم می خورم، بلکه این واقعیت است که اراده این پرونده بر روی صفحه خود باقی می ماند. من نه تنها زمانی که من گرسنه هستم بخورم، بلکه وقتی که من خیلی دودی بودم. پیش بینی می شود که آن را در صفحه کودک من و به طور کامل بهینه سازی منو ما به طوری که اتحادیه نیست، تا زمانی که معلوم نیست: دیروز او خوردن تخم مرغ پخته شده با لذت بزرگ، و امروز پلاگین زرده در بشقاب باقی مانده است. و به نظر می رسد با عصبانیت. به طور طبیعی، بر من

البته این زرده، البته لزوما نباید انجام شود. من می توانم آن را در یک ظرف کوچک کوچک قرار دهم و آن را در یخچال و فریزر (به عنوان بخشی از برنامه مورد علاقه ما "، نه تنها احساسات کودک، بلکه اتحاد خود را نیز"). سپس من می توانم این زرده را به برخی از سالاد اضافه کنم. اجازه دهید آن را یکصد و سی هشتم، که در آن من باید در مورد امشب فکر کنم.

من می دانم که کسی می تواند بگوید: من یک مشکل را مطرح کردم، کودک غذاهای مختلفی را می خورد، ما باید شادی کنیم. این رول نبود، پس آنجا، آنچه در مورد این نگران نباشید، این زندگی است. اگر شما 30 کیلوگرم اضافی را به هزینه چنین عملیاتی نگذارید، هیچ مشکلی در این زمینه وجود ندارد. من هم هنوز نمره نگرفتم، اما من می دانم که افرادی که دقیقا برای چنین "موقعیت های موقعیتی" دقیقا شاخص توده ای از بدن خود را افزایش داده اند و سلامت خود را خراب کرده اند.

اگر به این متخصصان تغذیه گوش دهید، به نظر می رسد که اکثر آنها در این ژانر انجام می شود "می خواهید خوشحال باشید - آن را داشته باشید."

خسته از محو شدن؟ بنابراین به سادگی رحمت نیست! آیا خدمت کمتر (خوب، کسی، به من آموزش می دهد، لطفا فقط یک نیمی از تخم مرغ را بخورید). به فرزندتان بگویید، به طوری که او خودش همه چیز را در سطل پرتاب کرد، که در آن بازپرداخت نشد (و خودش بهتر است که در این لحظه بهتر شود). بستن بقایای، به نصف سال سوپ خوش آمدید. خارج از منظره، از ذهن. شادی کردن. یا متعلق به صبر است - دیر یا زود پس فرزند شما قطعا می خورد و دیگر مجبور نیستید که پشت سرش بخورید.

من عاشق فرزندم هستم، مادران به من می دهد بسیاری از احساسات کاملا باور نکردنی. اما امروز من ثبت نام شخصی خود را از شکایات به والدین باز می کنم و در آن یک نشانگر سیاه چاق هستم:

چیزی که من را تحت تاثیر قرار می دهد، در شماره 321 - من از امی از دود خسته شدم.

آنها بیانگر این مشکل می گویند - این اولین گام به سوی تصمیم اوست. اگر چه من صادقانه یک راه حل خاص برای خودم را در اینجا طلسم می کنم.

هنوز در موضوع خوانده می شود

ادامه مطلب