15 داستان در مورد افرادی که مجبور به زنده ماندن خیانت از شخص مورد علاقه خود بودند

Anonim

متأسفانه، "آنها برای مدت طولانی زندگی می کردند و با خوشحالی زندگی می کردند." شاید تنها در افسانه ها یا فیلم ها. واقعیت این است که نرسیده تر است: ما با عزیزان خود، به طور مداوم ارتباط برقرار خواهیم کرد و حتی آنها را ترک می کنیم. اما گاهی اوقات چیزهای وحشتناک اتفاق می افتد، که بسیار دشوار است، و حتی بیشتر ببخشید. ما در مورد گنجینه ها صحبت می کنیم.

Adme.RU به شدت قهرمانان مقاله امروز را همدردی می کند و در عین حال آنها را تحسین می کنند: تنها مردم قوی می توانند به ندرت در مورد غم و اندوه خود صحبت کنند. بعضی از آنها ممکن بود که خیانت نیمه دوم را ببخشند و یک رابطه از صفر ایجاد کنند.

  • پس از 8 سال زندگی، شوهر من مرا انداخت. ما کودکان را از اولین ازدواج خود به ارمغان آوردیم، از طریق انواع بدبختی ها گذشت. همه چیز به درد رسیده است: من خریدم، از طریق اینترنت ملاقات کردم، ملاقات کردم، و تصمیم گرفتم که آن عشق بود. و ما عشق نداریم من می دانم که این اتفاق می افتد، اما آن را Gadko است. © Schatje / Pikabu
  • آنها در فاصله ای ملاقات کردند. برای هفته های گذشته او به من اس ام اس نوشت، اما من عذرخواهی کردم که نمی توانم به دیدار بروم. من به یک دوست رفتم. من متوجه شدم که او یک خانم جدید از قلب دارد. شگفت زده شد و پرسید که چه کسی. معلوم شد، دختر من. او به همه گفت که ما با او شکست خوردیم و یک رابطه جدید را آغاز کرد. و من خودم را نمی شناسم © Facetaxi / Reddit
  • داستان یک دوست پسر عالی - هوشمند، سخت کار. او 2 سال ازدواج کرد. به نحوی به زودی با گل ها و دسر عزیزم آمد (یک سالگرد دوستیابی وجود داشت)، و او در خانه با دیگری است. او فقط رفته و بازگشت به کار. من او را در ساعت 5 صبح دیدم: من در پارکینگ نشستم و گریه کردم. ما (همکاران) پدرش را نام برد - او آمد و پسر را گرفت. معلوم شد، همسر دیگر اولین بار این را ایجاد نمی کند. امیدوارم او بهبود یابد. © joppike / reddit
  • من به دختر رفتم، و او با یک مرد آنجا بود. من از من پرسیدم چرا من آمدم، و من: "بنابراین شما به من کلیدها را دادید. من می خواستم تعجب کنم. " 15 سال بعد او مرا یافت و گفت که او مجبور بود صحبت کند. من فکر کردم، می خواهم عذرخواهی کنم چگونه! من سعی کردم به خرید لوازم آرایشی، فروش که او در حال حاضر انجام می دهد. © Ebone12355 / Reddit

15 داستان در مورد افرادی که مجبور به زنده ماندن خیانت از شخص مورد علاقه خود بودند 13095_1
© TeamTime / DepositPhotos

  • ما در یک تاکسی کار می کنیم. پرواز می کند، من به ایستگاه می روم، یک زن با چمدان بگیرید. آدرس نهایی در حومه ها (حل و فصل کلبه) است. یک زن به من شکایت می کند، آنها می گویند، به ندرت رانندگان تاکسی می خواهند بروند. ما به خانه می رویم، و به یاد داشته باشید که دیروز اینجا بود: "بنابراین من دیروز بودم، یک دختر صبح دختر گرفتم!" زن: "چه دختر؟" © Tatmachok / Pikabu
  • این داستان چند سال پس از طلاق یک دوست به من گفت. شوهر سابق او یک بور آبی چشم است، به طور مستقیم خوش تیپ است. آنها از مدرسه هستند. متاهل، چند ماه گذشت دیانا تلویزیون را تماشا کرد، و شوهرش به خانه می آید. و یک دختر را با من هدایت می کند! آنها به اتاق خواب می روند، دیانا - پشت سر آنها. آینده می گوید که او فکر کرد که دیانا خواهر این مرد بود. هیچ هیستریک یا رسوایی رخ نداد: دوست دختر فقط از دختر خواسته بود که ترک کند. و تنها پس از دومین حادثه مشابه طلاق گرفت. © Starr Spencer / Quora
  • در شب بیدار شدم، اما هیچ داماد در نزدیکی وجود ندارد. رفت به جستجو در مهمان طبقه دوم، و درب قفل شده است. من شکست خوردم - او آنجا است. من دوباره به شدت تحت فشار قرار گرفتم و بسته شدم من نمی دانستم چه باید بکنم، و پدر و مادر داماد نامیده می شود. پدر وارد شد، رسوایی را ساخت. من شب را در شب پدر و مادرش گذراندم. © DDDALLESSS / REDDIT
  • شوهر شوهر در خیانت آنها در آشپزخانه نشسته بودند، او به خواب رفتن دمپایی در پان و زمان مقاربت آمد. فقط او به آن دیوار نگاه کرد، جایی که ساعت ما هرگز آویزان نبود. به سوال "او چه کسی است؟" من حتی باز نکردم، اما من نمی فهمم کجا مجازات شد. © ناشناس نویسنده / IDEER

15 داستان در مورد افرادی که مجبور به زنده ماندن خیانت از شخص مورد علاقه خود بودند 13095_2
© DepositPhotos.

  • سابق من اغلب بدون هیچ دلیلی از من حسادت داشت، حتی "از شما متشکرم" به یک مرد دیگر که در سرنشینان درک شده است. به زودی هیسترها متوقف شد به تازگی متوجه شده است که او یک روش "نوآورانه" را در برابر حسادت نشان داد: خود را تغییر دهید. پس از همه، پس او حق ندارد من را مجبور به برقراری ارتباط با هر کسی! © ناشناس نویسنده / IDEER
  • یک نوت بوک همسرش پیدا کرد. در صفحه اول، یک برنامه از 10 مرحله در مورد چگونگی پرتاب من به خاطر یک مرد دیگر توصیف شد. این کار را ساده کرده است. © decorama / reddit
  • این دختر تلفن را از بین برد و از من خواسته بود تمام داده ها را از آن به یکی جدید انتقال دهد. نقل مکان کرد من یک میلیون پیام و تصاویر بی نظیر را با یک مرد دیگر دیدم. © toronto_programmer / reddit
  • زن سبک و جلف ما اخیرا خود را متمایز کرده است. من یک مچ دست مکانیکی را در جایی در خیابان پیدا کردم و آنها را به تخت ما کشید. بله، به طوری که کسانی که زیر تشک در سر سر سر سقوط کردند. من تقریبا دیوانه شدم، سعی کردم تمام شب را درک کنم، این صدای تیک زدن و جایی که از آن می آید. چند ساعت پیش، من با یک دختر یخ زده صحبت کردم. داستان با گربه بی نظیر بود. در واقع، همه چیز بیشتر مسخره بود. در روز دوشنبه، در حالی که من در محل کار بودم، در آپارتمان من موفق به بازدید از 2 نفر ناشناخته به من. او چند روز پس از گفتگو ما ظاهر نشد. دیروز من تماس گرفتم و گفتم که او مرا پرتاب می کند امروز برای همه چیز آمد. همراه با پسر جدید شما. © parenkristiny / pikabu

15 داستان در مورد افرادی که مجبور به زنده ماندن خیانت از شخص مورد علاقه خود بودند 13095_3
© DepositPhotos.

  • چند سال پیش با یک زن ملاقات کرد. به این نکته اشاره کرد که روز بدون او نمی تواند زندگی کند. من او را به نحوی شبانه با یک پیشنهاد برای دیدار (2 بلیط به کرواسی خریدم، شگفتی بود). او می گوید: "بیا، پس از چند دقیقه، پیام می نویسد که متاسفانه نمی تواند. من او را به عقب می خوانم، و او به هیچ وجه. من گفتم خداحافظ، اما به دلایلی من گوشی را نگرفتم و این عبارت را شنیدم: "نگران نباش، او ما را ناراحت نخواهد کرد. بله، قطعا می گویم، اما اکنون لحظه نامناسب است. " با او یک مرد دیگر بود. روز بعد صحبت کرد و شکست خورد. او یک اس ام اس دیگر نوشت که او بسیار متاسف بود، اما من جواب ندادم. در کرواسی با دوست دوران کودکی رفت. سفر Gorky-sweet بیرون آمد. © ناشناس نویسنده / Quora
  • هر کس سال نو داشت و شوهرم مرا ترک کرد، زیرا همکار سابق سال نو را خوشحال کرد و از آن خواسته بود که چگونه بود. او تصمیم گرفت که این نشانه باشد. قبلا، او هرگز این کار را نکرد. خوب، بله، معجزه سال نو، زیرا مردم از یکدیگر یکدیگر را تبریک نمی گویند! او گفت که او نمیتواند احساسات خود را خستگی کند، خسته و نیاز به فکر کردن همه چیز، در جداگانه ای زندگی خواهد کرد. Pustorant از تقریبا 7 سال زیبا با هم. من نمی دانم چه باید بکنم: آیا این یک شوهر برای بازگشت است، آیا قبل از یک همکار، برای او عذرخواهی می کند، زیرا از تبریک سحر و جادو سال نو آگاه نیست. © ناشناس نویسنده / IDEER
  • 1 ژوئن 2018، جمعه عادی. شوهر من را بوسید و به کار رفت. من در خانه مشغول بودم تماس بگیرید در درب - یک غریبه وجود دارد. گفت که همسر من و همسر همسرش. شش ماه پیش، او آنها را گرفت. سپس یک بار دیگر گرفتار شدم و همه چیز را خواستم تا همه چیز را متوقف کنم، در غیر این صورت من در مورد ارتباط آنها به من خواهم گفت. همسر من تصمیم گرفت که او در Pont گرفته شود، آنها همچنان به ملاقات ادامه دادند. به طور خلاصه، من آخرین کسی بودم که درباره خیانت آموختم. شوهر خانگی دیگر بازگردانده نشد - آپارتمان را در همان روز حذف کرد. 24 سال با هم بوده است. هنوز صدمه دیده است © headcase-and-a-half / reddit

ما امیدواریم که هرگز در زندگی خود خیانت نکنید. اما اگر این اتفاق افتاد، داستان ما را به ما بگویید.

ادامه مطلب