چگونه من نگرانی در مورد آنچه که آنها می خورند (یا نمی خورند) فرزندان من

Anonim
چگونه من نگرانی در مورد آنچه که آنها می خورند (یا نمی خورند) فرزندان من 12402_1

من مردی هستم که سخنرانان را درباره غذا می نویسد و شوهرم به همه اهمیت نمی دهد ...

منبع: مادر به آرامی (خیریه کوران متیو)

مادر چهار فرزند شارری در مورد چگونگی مقابله با تجربیات در مورد غذا گفت، و در عین حال او فرزندانش را آموخت که نترسید که غذاهای جدیدی را امتحان کنید، غذای سالم را انتخاب کنید، اجتناب از درگیری های مداوم در جدول. و ما داستان او را برای شما منتقل کردیم.

"مامان، شما دیگر ما را دوست ندارید؟"، "گفت: یک دختر نه ساله به طور ناگهانی از من پرسید. "پیش از این، ما غذاهای مضر زیادی را برای ما ممنوع کردیم. اما تمام تعطیلات ما کوکی ها، شیرینی ها و چیزهای دیگر را خوردیم، و شما در همه جا عصبانی نیستید."

"این بله است،" من فکر کردم.

شما باید چیزی در مورد خانواده ما بدانید. من مردی هستم که سخنرانان را درباره غذا می نویسد و شوهرم به این موضوع اهمیتی نمی دهد. او چیپ ها را دوست دارد و غذاهای فست فود و غذای سریع غذا اغلب غذاهای خانگی تازه آماده شده را ترجیح می دهد.

او متعلق به نوع "مرد چاق نازک" است، از لحاظ فنی او نازک است، اما او هیچ عضله ای ندارد و علائم دیگری از بدن سالم است که توسط ورزش و تغذیه سالم تضمین شده است. همه اینها من نمی گویم که آن را نپردازم و روشن شود که چه کسی این کوکی ها، شیرینی ها و چیزهای دیگر را که فرزندان ما در طول تعطیلات به دست آورده اند، خریداری کرده اند.

این است که او کودکان را به همه این رفتارهای مضر می دهد. و حدس می زنم چه کسی به خاطر این ناراحت است؟

عجیب و غریب به اندازه کافی، این من نیست.

اما همیشه چنین نیست.

ما چهار فرزند داریم: 6، 8، 9 و 11 ساله. من خیلی دیر شدم، قبل از اینکه وقت خود را برای ایجاد حرفه ای و توسعه ویژگی های رهبری و شخصیت های نمایندگی انتخاب کنید. با تمام این مجموعه، من عجله کردم تا مشکلات را حل کنم که غذا می تواند برای فرزندان ما ایجاد کند.

در اینجا فقط یک لیست کوتاه از غلظت غذا خوردن من است:

- کودکان در دوران کودکی وزن کافی را افزایش نخواهند داد.

- HAUSING کودکان دارای اضافه وزن یا چاقی هستند.

- دیابت.

- تنقلات و مواد غذایی ناسازگار.

- حساسیت غذایی.

- انرژی بیش از حد

- انرژی بیش از حد کمی.

- محکومیت افراد دیگر.

- با توجه به عادات غذایی بد، مشکلات با قلب در آینده.

و مهمتر از همه، شراب آن خواهد بود؟ ما در قرن بیست و یکم زندگی می کنیم، به این معنی، در هر صورت، من سرزنش خواهم کرد. در جامعه ما، هرچند که مشکلات ناشی از فرزندان من با غذا - همیشه در نظر گرفته می شود که می توانم آن را اصلاح کنم یا از آن اجتناب کنم، اما این کار را نکردم.

این بسیار خسته کننده بود. من به طور مداوم در مورد غذا فکر کردم. شما یک کودک را با یک دست نوسان می دهید، و دیگری در این زمان به دنبال دستور العمل های جدید از غذاهای سالم است. تلاش کنید که تمام مواد غذایی زیست محیطی، ارگانیک، سالم و در عین حال خوشمزه باشد. بدون پایان، همه حداقل امتحان را متقاعد می کنید.

موضوع مواد غذایی منجر به تنش در روابط با شوهرش شد. پس از همه، در حالی که من سعی کردم تمام محصولات مفید را تغذیه کنم، او از خرید رفتارها لذت برد. و سپس تصمیم گرفتم نقطه نظرم را تغییر دهم. و به فرزندانش توضیح داد.

من عاشق آشپزی هستم و خانواده ام غذا می خورم که از بدن استفاده می کند، اما در عین حال خوشمزه است. من مطمئن هستم که هر ظرف که من با عشق و مراقبت از آنها آماده می شود، پایه عادات سالم در تغذیه را فراهم می کند. چنین غذایی فقط یک محصول مغذی نیست بلکه پاداش، یک هدیه، حافظه است.

و اگر من صبحانه صبحانه به تخم مرغ های تازه خدمت کنم، بعد از ظهر اجازه دهید، آنها یک فنجان بزرگ شکلات داغ را بنوشیدند. اگر برای ناهار، آنها هویج ترد می کنند، پس من فکر نمی کنم که از آب نبات لذت ببرند. هر روز ما دوچرخه سواری می کنیم. ما سگ هایی داریم که ما پیاده روی می کنیم، تارپولین، که ما پرش می کنیم و احزاب که ما رقص می کنیم. بدن ما یک زندگی فعال زندگی می کنند، و کالری های کمی اضافی آسیب نمی رساند.

دلیل ترس من دوران کودکی من بود. وقتی کوچک بودم، خیلی از فرزندان خودم بسیار فریبنده بودم. من فلفل، ماهی، قارچ، پیاز و نیمی از آنچه که مادرم آماده شد، نمی خوردم. نه، نه، ماهی قزل آلا، و این ماهی های درخشان، که مادربزرگ من را در کوره برای ناهار خانواده آماده می کرد. در عوض، من یک سگ داغ داشتم، ترجیحا با چیپس.

همانند بسیاری از کودکان 70 ساله و 80 ساله، من به شیوه زندگی بیشتر دستور دادم، بلکه بلع بود. و من اجازه ندادم که آن را فراموش کنم. نه اینکه من به طور فعال مورد انتقاد قرار گرفتم، اما آنها درباره وزن من صحبت کردند. به عنوان مثال، پدربزرگ، به جای یک تبریک، می تواند بگوید: "و شما بهبود یافت."

البته، من از همه اینها متنفر بودم و برای فرزندانم بهترین خواستم.

من کیک های سالم را پختم، سوپ های پخته شده با سبزیجات "مخفی"، آنها را در میان وعده به آنها داد. ما غذاهای تایلندی، کاری و کباب را خوردیم. ما چیزهای زیادی را امتحان کردیم. کودکان هنوز هم غذاهای دلخواه دارند، اما هنوز هم با من در همان تیم هستند. و بیشتر از آن گاهی اوقات به نظر می رسد.

من اخیرا وقت نداشتم تا ناهار بخورم و آنها را برای خرید همبرگر ارائه دهم. حدس می زنم که چه کسی غذای مفید تر را پرسید؟ این راه کودکان است. من یک سالاد و مرغ کبابی خریدم. صرفه جویی در زمان، پول و یک ناهار مفید عالی.

و کدام راه را انجام می دهم:

- من دیگر از آنها برای انتخاب غذا انتقاد نمی کنم.

- شیرینی ها و سایر ظرافت ها را محدود نمی کنم.

- من به آنها کمک می کنم تصمیم درست بگیرند.

هر شب ما شام می خوریم اما من سعی می کنم آن را به یک مشکل تبدیل کنم. اول، همیشه نان تازه و میوه ها روی میز وجود دارد، من فکر می کنم هرگز صدمه دیده است. ثانیا، من آنها را کمی از وعده های غذایی مختلف به طوری که آنها آن را امتحان کردند. به معنای واقعی کلمه، دو قاشق. سپس خودشان می خواهند که آنچه را که دوست دارند اضافه کنند. آنها آزادی را برای تصمیم گیری دارند و فشار ناپدید می شود. برای وعده های غذایی، ما در مورد کسانی که جرأت ندارند یا به آن دسترسی ندارند صحبت نمی کنیم، بیش از حد یا کمی خوردیم، اما رویدادهای روز را تقسیم کردیم، پرید و خندیدیم.

و من سیستم را "Thumb Up - یک انگشت شست" معرفی کرده ام تا از زمان به زمان یاد بگیرم تا نظر منتقدان شخصی شما را بیاموزم. ما با کلمات مانند "تند و زننده" ممنوع است، اما نظرات سازنده در مورد طعم و مزه یا بافت ظرف استقبال می شود.

پیش از این، من بی نهایت در مورد تمام کودکان نگران تمام مواد غذایی، و در حال حاضر آن را متوقف به مرکز توجه من. شاید این به این دلیل است که آنها با آنها قدیمی تر و ساده تر شده اند تا با آنها مذاکره کنند. شاید به این دلیل که من موفق به افزایش مهارت در آنها یک جدید. شاید به این دلیل که آموخته ام، نمی توانم درک نابینا را درک کنم تا من را به عنوان توهین شخصی امتحان کنم ...

البته، همه چیز کامل نیست. و هنوز یک غذای وجود دارد که کودکان حاضر به تلاش هستند. و به احتمال زیاد، همیشه خواهد بود. ولی اهمیتی نداره. نکته اصلی این است که در حال حاضر آنها از صفحات خود نمی ترسند، آنها درک می کنند که غذا لذت بخش و صلح در خانواده است. و حتی اگر یک ظرف آن را دوست نداشت، پس از آن متفاوت خواهد بود، و شاید آن را خوشایند خواهد بود.

امروز در ناهار، آنها سوپ گوجه فرنگی را خوردند، که در آن لوبیا را برای بافت صاف و به عنوان یک پروتئین اضافه کردم. و سپس "طرح" بیسکویت های شام مفید را طراحی کرد و به خیابان رفت. یک راه خوب برای صرف یک روز - آرام و بدون استرس. برای همه ما.

ادامه مطلب