گران

Anonim
گران 10886_1

هنگامی که خودتان را با کسی مقایسه می کنید، می دانید که کسی خود را با شما مقایسه می کند ...

هنگامی که خود را با کسی مقایسه می کنید، می دانید که کسی خود را با شما مقایسه می کند.

***

سوم دلهره است. این برای همه به یک پنی طراحی شده است، تا نیم ساعت، تا چند متر. چقدر پول 11 روز هر ماه، چه زمانی شوهر می آید، چند متر برای رفتن به مهد کودک است. او تلاش می کند تا به یاد داشته باشید که چه اتفاقی می افتد متفاوت است، فقط گاهی اوقات در روح او یک حس غم انگیز را می کشد، مثل اینکه او زندگی را از دست داد. چند کشور دیده نمی شود و به سختی خواهد بود، چند پیروزی با شامپاین غنی نیست، چقدر جالب نیست و ناشناخته است، زمانی که آن را تبدیل به چند رأس بی نام بدون پرچم او، و پس از همه او امیدوار بود، راستی. مورد علاقه، چگونه در محل کار؟ پسر، مدرسه جالب چیست؟ Docha، ببینید آنچه امروز به شما وابسته است. در اجاق گاز بورچ، در کوره، در حال نزاع، در مه مه. کل موفقیت در شب ذوب می شود: خاک با کف در راهرو پر می شود، خانه از تخت کوچک ساخته خواهد شد، اسباب بازی ها با فرش رنگارنگ بر روی زمین می افتد، درس ها دوباره ساخته نمی شوند جریان زندگی و کجا؟ کجا خواهد بود اگر پول کمی بیشتر از یک متر مربع از یک ماه وجود داشته باشد؟

***

"دوباره، این چهره ها، خدای من، هر بار که خسته شده اید. من آنها را انتخاب نکردم، اما من باید"، "او در طول جلسه فکر می کند، در اطراف مردم مناسب و معقول با فستیوال و دیدگاه های خوب. برنامه روز نزدیک به عنوان کفش جدید است. آنها سگ ها را تکان می دهند، سگ ها، همه زمان ها با پرسشها تکان می خورد، هرچند از طریق دستیار تماس با شما پرسید. سلام سلام، مهربان باشید، قبل از جلسه متشکرم. در تمام روز در مورد کار، در مورد کار، در مورد کار. و در پشت یک بزرگ، چسبنده، به عنوان اگر ورق های مرطوب، افکار در مورد یک پسر کوچک کوچک. در مورد بوی شیرین موهایش، در مورد اعتماد به "مادران، مادران، آیا شما؟"، در مورد انگشتان نازک و نرم، که در شانه خود را قبل از خواب دروغ می گویند. در پخش از دوربین روشن است که او در حال حاضر در طراح، در طراح گران قیمت فوق العاده از مجموعه جدید، و پرستار بچه، یک زن خوب با برچسب قیمت بالا برای خدمات خود، دانش دو زبان، بالاترین آموزش و پرورش صبر و شکیبایی فرشته ای، نشسته در کنار، گره ها، به او جزئیات آبی می دهد. چرا آبی؟ لازم است او بگوید ... خوب، این زمان برای کنفرانس است. "روزی زمان وجود خواهد داشت، به طوری که ما برای اولین بار خواندن، Lepii، راه رفتن، پخته شده، این بار برای ما کافی خواهد بود، و هر ساعت به عنوان یک بانک سه لیتری بزرگ خواهد شد. من باید خیلی پور در آن، چون من نیاز دارم "M در مورد شما صحبت می کنم، شیرین من، من نمی دانم. مثل بچه ها به طور کلی، و همچنین خودتان. به چه کسی ساعت کار می کنم امروز؟ من می دانم. امیدوارم خواب ..."

***

شیشه جلو شیشه ای از سکه مس ماه، در جعبه تلویزیون - یک فیلم هوشمند، در جعبه جمجمه - خالی، افکار لاغر است. شما به چیزی جدید فکر نمی کنید: همه چیز قبلا بود. این تنها یک چیز باقی می ماند - مکیدن، آزار دهنده است. چشم انداز نویسنده، Kutsy Kostl. هنرمند رایگان! خیلی زیبا که حتی خسته است خیلی خالی است که دیوانه می شود "هیچ ایده ای وجود ندارد که بیشتر از من باشد،" او نشان می دهد، دروغ می گوید، دروغ گفتن بر روی تخت کثیف از یک آپارتمان قابل جابجایی در یک سفر، که چندین سال طول می کشد: او همه به دنبال معنی، تغییرات شهرها، خود را تغییر می دهد. در صبح شما باید زندگی کنید: چربی، خواندن، پیاده روی نیست. "به محض اینکه از خواب بیدار می شوم، به نظر می رسد که من الهه هستم، و نزدیک به ظهر - که انجیر خشک شده است." این امکان وجود خواهد داشت که سکه را از بازرگانان خسته کننده با تقسیم محو شده، به آنها بفرستیم، آنها را از طریق کل دنیا به دست آورید و نتیجه آن را به عنوان نام خانوادگی و آدرس پایان دادن به سگ جیملیل. در شب - برای ایجاد. در ابتدا به نظر می رسد که چیزی جالب به دست آمده است. سپس - کیهانی، بزرگسال و بیشتر از او. و بعد از آن مشخص می شود که این یک بیوه کامل، خانواده دار خشن است و او به نظر می رسد که به نظر می رسد غیر ضروری است. "در تقویت کننده و شارلوت، معنای بیشتری،" او را از بین می برد.

گاهی اوقات چیزی فلاش می شود، جایی که در جایی قرار می گیرد، شما می نویسید، شاید حتی کسی که کسی را خریداری کند، پول برای تغییر شهرهای خارج از پنجره ها وجود خواهد داشت، از بین بردن پیچ های خاکستری جاده ها، به دنبال چیزی معاف، معنی دار، خوب است . خوب، در حالی که ... نه مجهز به زندگی، نه ایده های بزرگ، هیچ پول بزرگ، بدون عشق، هیچ معنی، هیچ چیز. به معنی، به هر حال، به نوعی آن را به خصوص مجرم شناخته شده است.

در تمام زندگی ما، جاده های زیادی وجود دارد، اما در یک لحظه خاص ما می توانیم برویم، پرواز کنی، تنها در یک جاده سوار شویم، دیگران باقی می مانند. این اتفاق می افتد که اشتیاق اشتیاق به هیچ وجه نمی رود: ما از دست دادن افرادی که می توانند با انتخاب مسیر دیگری باشند. اما در هر راه شادی، حوادث، اکتشافات، قدمت، ایالت ها، آنها ارزش خود را دارند، وجود دارد. ارزش دوره های مختلف، گزینه های مختلف برای زندگی آنها، ارزش مقایسه آن نیست - همیشه احساس می شود که "جایی بهتر است". شما باید زندگی کنید که ما داریم ملودی های پیام، طعم، بوی، کلمات. از آنجا که این زندگی، در پایان، این مسیر است. ما می توانیم در فرصت های از دست رفته غمگین باشیم، اما این دلیلی نیست که به دقت از تجربه، احساسات، رقص برخورد کنیم. همه چیز مهم است

ادامه مطلب