مسکو یک شهر از افراد بسیار آشنا است. معروف

Anonim
مسکو یک شهر از افراد بسیار آشنا است. معروف 10819_1

به نحوی، در Dmitrovka بزرگ، من به Danila Kozlovsky فرار کردم. میان روز. فقط به من، Danil Kozlovsky خود، بازیگر، مدیر، تولید کننده رفت. در حقیقت، ما سالها آشنا هستیم، با منافع خوش شانس، زمانی که هیچ کس جوان Danil را نمی دانست. ما خوشحالیم که به طور تصادفی ملاقات کردیم، شروع به چت کردیم.

اما figushushka. در ابتدا، برخی از دختران آمدند، سه چیز به دانل به عنوان یک خدای نگاه کرد، از autographs پرسید. Danila جایی که آنها امضا کردند، تقریبا در شمارنده ها. سپس دانش آموزان، شش مرد، با هم پرسیدند تا یک عکس بگیرند. Danila رد نشد، لبخند زد. بعد - عمه هوشمند: "ما بسیار ناخوشایند هستیم، اما نمی توانیم ..." به طور خلاصه، مکالمه بیرون نرفت. Danila Grinned: "خب، شما می دانید ..."

بله می فهمم. یک ستاره در خیابان راه رفتن غیرممکن است. طرفداران اینجا مانند اینجا، پرواز می کنند. گاهی اوقات حتی به خصوص به خصوص که در مقابل آنها قرار نمی گیرند. من یک مورد دیگر معروف را داشتم، مدیر، نام خانوادگی تماس نگیرید، به طوری که ناراحت نشوید. مصاحبه ساخت و آنها در یک پارک پاییز آرام ملاقات کردند، به طوری که هیچ کس ناراحت نشد. عمو می آید، مکالمه را عوض می کند. خوب، ما به نوعی پیچ گوشتی مودبانه از عمو. اما او همچنان به راه رفتن در اطراف فروشگاه ما، به عنوان اگر او به مدار به مدار. در اینجا قهرمان من تلفن را صدا می زند، او می شود، چند مرحله به سمت. شوت عمو بلافاصله به من: "گوش دادن، این شخص از تلویزیون، بله؟" به این ترتیب، او حتی اسامی را به یاد نمی آورد، او فقط روی صورتش واکنش نشان داد: یک ستاره، به سادگی غیر ممکن است!

یا داستان غم انگیز را با میخائیل Efremov به یاد داشته باشید؟ اولین بار در شبکه به نظر می رسد "گزارش" از یک عینک خاص، که رئیس Steady Efremov را برداشت و در مورد سرگرم کننده اظهار داشت. بنابراین او بازیگر "Efremenko" را نام برد.

مسکو یک شهر از افراد بسیار آشنا است. چهره های مشهور آنها همه جا هستند. به معنای واقعی کلمه در مورد ستاره ها قدم می زنند آنها حتی در مترو. در آنجا، من یک بار بیشترین لیزور و همسرش ایرینا Kzchechenko را دیدم. Gully به ماشین با افتخار رفت، Vasily Semenovich به زیبایی خود را حفظ کرد. همه بلافاصله عجله کردند تا مکان ها را به آنها بدهند. آنها با لبخند کاهش یافتند: "متشکرم، ما قبلا بیرون می رویم ..."

به نظر می رسد ناامید کننده Sboebles، پنهان نیست. هیچ زندگی، چیزهای ضعیف. نه، بی معنی آنها پنهان نمی شوند مشاهیر لازم است. آنها بدون آن هستند. این وزوز آنها، داروهای آنها است. آنها در حرفه خود بودند. اگر ستاره متوجه نشود - ستاره خشمگین است.

گوش کن، ما عصبی هستیم اگر ما کمی دوست داریم در پست. من می دانم دخترانی که به طور طبیعی به افسردگی می روند اگر تصاویر در Instagram قلب کافی نیستند. و اینها ما، مردم عادی، افراد غیرقانونی، سایه های یک شهر بزرگ هستند. و در اینجا - هنرمندان، خوانندگان، سازندگان. و حتی نیکاس، این وجود دارد، Safronov.

غرور - بیشتر گناه توده ای. آنها در مسکو زندگی می کنند تا در خیابان های خود در خیابان های خود راه بروند تا آنها را تشخیص دهند: "نگاه کنید، تماشا کنید که چه کسی می رود!" آنها خود را به صورت عجیب و غریب صحبت می کنند: "خب، من به صورت تارتان می روم." (فقط به جای کلمه "چهره" در E. دوم B، جایزه در استودیو!)

مسکو یک نمایشگاه عظیم غرور است، وقت خود را برای رفتن به طرفین، زمان تنها برای تبدیل شدن به آیفون های شکارچی از گذرگاه تصادفی، زمان برای مبارزه به عنوان خجالت: "خوب ... تشکر ... با تشکر ... ..."

به تازگی در اربات لین من رفتم تا یک فنجان قهوه بخرم. و اولین کسی که در مقابل او دید، الکساندر پال بود. او در مقابل ورودی نشسته بود، به من نگاه کرد. من حتی او را خوشحال کردم، اگر چه با کاخ فقط آشنا نیست. او به هیچ وجه پنهان نکرد، او عمدا خود را در واکنش افراد تصادفی تعیین کرد. شاید او یک دقیقه از هانرا داشته باشد، و او فکر کرد: "آیا مخاطب من را دوست دارد؟ آیا می داند؟ برخی در کافه، چک کنید! "

شوخی احتمالا او منتظر کسی بود، نگاه کرد. اما دوباره - بدون پنهان کردن اگر چه می توان آن را در گوشه قرار داد، روزنامه برای بستن، قطعا کسی را پیدا کرد که به او رفت. (اگر هر چیزی، من Pala یک بازیگر باشکوه را در نظر بگیریم. می تواند او را در یک کافه بگوید، اما، بر روی سلیقه من، به سلوبام چسبیده است - صدای بد، بسیار بد است.)

واقعیت این است که وقتی افراد مشهور نیاز دارند، آنها به طرز ماهرانه ای مخفی می شوند. من حتی در مورد یک ماشین شخصی نیستم ستاره می تواند حداقل در مترو سوار شود - و ستاره نمی تواند تشخیص دهد. یا آنها می توانند چنین فردی را ایجاد کنند که نمی خواهند بروند. در اینجا عصبانی است من او را یک بار در یک فروشگاه مرسوم، در Kuznetsky دیدم. به نظر می رسد او با همسرش بود. ایوان هود خود را پوشانده بود. اما من آموختم هر کس می داند Urgant حتی چوپانان کوه های Tuvinian را می داند. فقط چهره ایوان این بود که گوسفند تووینیان مورد استفاده قرار می گیرد.

هر قهرمان تواریخ های Tabloid و سکولار می تواند صورت مرده را انجام دهد. چهره ترسناک هیچ کس نمی خواهد برود و اگر ناگهان می آید - گورکی پشیمان خواهد شد. یک بازیگر نقش مکمل زن به نوعی با من پیچ خورده بود، من فقط به او جذاب بودم. ما در یک کافه در گوشه نشسته ایم، در گرگ و میش. و در اینجا پیشخدمت او گفت چیزی، مانند "چگونه من به شما خوشحالم." این بازیگر به او دستور داد که دختر به گرد و غبار دعوت شود. این یک قلم مو بود، در یک سینی حمل شد.

در مسکو، از ستاره ها عقب نشینی نکنید. آنها در هر گوشه ای، در هر کافی شاپ، در ایستگاه گاز، در آن روز بعد از ظهر، در حال حاضر یک مشهور است. و اگر شما آنها را متوجه نشوید، به این معنی است که آنها اکنون به آن نیاز ندارند.

ادامه مطلب