Ieria Valentin Vovka: "ایمان ما نیاز به پایداری دارد"

Anonim

یکی از لذت بخش ترین برای ast-news.ru یک خیریه در آستاراخان است. ما اخیرا یک ماده جالب در مورد بنیاد "ملودی خوشبختی" و رهبر آن الکساندر کووزمین را منتشر کردیم. امروزه، مخاطب ما - Ierie Valentin Vothen Vovka، رئیس موسسه خیریه کلیسای و خدمات اجتماعی اسقف اعظم کلیسای ارتدوکس روسیه، رؤسای کلیسای شاهزاده مقدس الکساندر نروسکی و معبد به نام سنت سرجیوس Radonezh

ما از پدر ولنتاین پرسیدیم، چرا او کلاچ خیریه را انتخاب کرد و چه شرایطی آنها را به یک کشیش ارتدوکس تبدیل کرد؟

پدر والنتین:

- من از غرب اوکراین هستم از کجا آمده ام، پایه های مذهبی قوی، اجزای معنوی قوی، سنت های کلیسای کلیسا وجود دارد. از دوران کودکی برای من، کلیسا خانه بود، جایی که من تمام تعطیلات و یکشنبه ها را سپری کردم. یک کودک از سنین اولیه به آداب و رسوم از بازدید از معبد تدریس می شود. نماز برای قلب های کودکان پاک بسیار سریع است. کودکان آنها را به طور طبیعی بیشتر از بزرگسالان که تازه شروع به پیوستن به خدا می کنند را درک می کنند.

هنگامی که یک نوجوان بود، همسایه من، یک زن صالح که از تمام خدمات کلیسا بازدید کرد، به من گفت: "شما یک پدر خوب خواهید بود!" سپس کلمات خود را به طور جدی درک نکردم. اما پروردگار به طوری که پس از ارتش، او را به آستاراخان با تیپ کارگران به منظور تعمیر کوچک در کلیسای جامع Pokrovsky تبدیل شد. سرنوشت بیشتر عشق را تعریف کرد - در اینجا من همسر آینده را ملاقات کردم و ازدواج کردم.

در ابتدا سعی کردم در امور سکولار شرکت کنم، اما پس از آن یک پرونده برای من اتفاق افتاد، بعد از آن تصمیم گرفتم زندگی ام را بازبینی کنم. یک بار در یک Saddemits پرشور، به معبد، یک کیف پول را در یک مینی بوس از دست داد، که در آن اسناد من و مقدار کمی از پول وجود داشت. سپس شهروندی روسیه نداشتم، بنابراین واقعیت از دست دادن تمام اسناد موفق نشد. هنگامی که او به معبد آمد، یک مادر توصیه کرد که نماز را قبل از یکی از آیکون هایی که من انجام دادم، نماز بخوانم. این افراد بی دست و پا گیر با مشکلات دنیوی خود را قبل از تعطیلات بزرگ منحرف کردند. سپس من شروع به دعا کردم و برای از دست دادن جستجو کردم: از رانندگان مینی بوس پرسیدم، اسناد مسافران را نپذیرفتند. من به جستجو برای افراد بی خانمان متصل شدم، با آنها آشنا هستم.

و هنگامی که، پس از از دست دادن همه امید، به یکی دیگر از مینی بوس، راننده به من نگاه کرد و گفت که چهره من به او آشنا بود. من به او درباره بدبختی هایم گفتم. سپس پاسپورت را از جعبه دستکش گذراند و به آن داد. راننده گفت که چند روز پیش، سند مسافران را گذراند. سپس من به جایی رفتم که کیف پولم را از دست دادم و به دنبال کانتور بودم که آنجا ایستاده بودم. تعجب من بود که من با تمام مطالب آن پشت سرش بودم.

من قطعنامه خوشحال از این داستان را به عهده گرفتم، مانند هدیه خدا برای این واقعیت که من اراده خود را تردید نکردم، صبر و شکیبایی نداشتم و نماز را ندیدم. متوجه شدم که این بدترین چیزی نیست که بتواند برای من اتفاق بیفتد، اما نمی خواست تعداد زیادی از مردم را در آن روزهای عید پاک روشن جذب کند.

این مورد به من آموخت که هرگز ناامید نشود و به اراده خدا تکیه کنم. سپس من در مورد شادی من به یونی متروپولیتن گفتم، در مورد چگونگی خداوند من را تجربه کرد. او به من گوش داد، یک محراب کوچک و منصوب را خراب کرد. و نه ماه بعد، در روز غسل تعمید خداوند، من به کشیش ها مقدس شدم. بنابراین یازده سال پیش، من برای اولین بار آب زایمان را تقدیم کردم. به زودی، Vladyka به من یک برکت برای تحصیل در حوزه علمي روحی مسکو در لارا لاورا مقدس داد.

هر کشیش باید تحصیلات معنوی را دریافت کند. وزارت کار کار نمی کند و نه فقط یک حرفه. هنگامی که شما به خدا می روید، اسقف قلب هر فرد را می بیند و به گفته سلسله مراتب کلیسا، به این سرویس می فرستد.

6.jpg

برای شرکت در وزارت اجتماعی پدر والنتین به طور داوطلبانه تبدیل شده است.

- این همه شروع به کار می کند. من وزارت امور خارجه را در کلیسای جامع شفاعت مریم مقدس برکت آغاز کردم. او تمام بی خانمان را در منطقه می دانست، هنوز نه یک کشیش. من واقعا می خواستم کمک های خاصی را به افرادی که نیاز به واضح تر در آن دارند، ارائه دهم. یک چیز بسیار دشوار است برای انجام کاری، و هنگامی که شما حمایت و افراد دوست داشتنی دارید، می توانید تلاش های خود را برای یک علت خوب هدایت کنید. ما همچنین بسیاری از خانواده های بزرگ و خرده فروشی های فقیر را داشتیم، که ما شروع به کمک به برکت خداوند یونها کردیم. این همه با یک نقطه بشردوستانه کوچک شروع به کار کرد، جایی که آنها چیزهای لازم و محصولات لازم را برای کسانی که نیاز داشتند جمع آوری کردند.

سپس ما کلمات "داوطلب" را نمی دانستیم، ما هیچ برنامه ای نداشتیم، همه چیز را در تماس قلب انجام دادیم. یک روز آنها به یک زن به یک زن رسید که پنج دختر را افزایش داد. آنها هیچ ظروف و تخت نداشتند. در شوک از دیده شده شروع به آوردن لوازم خانگی ابتدایی از خانه ها: من مبل خود را آوردم. داشتن ذخایر داخلی جامعه کوچک ما را خسته کرد، شروع به رشد کرد: فرمول، سازماندهی و طراحی چیزهای خوب برای کمک به تعداد زیادی از مردم.

در حال حاضر ما یک ساختمان از بخش اجتماعی و بنیاد خیرخواهانه "Elizavetsky" منطقه یک و نیم هزار متر مربع، که در آن یک مرکز بحران برای زنان جوان با کودکان که به یک وضعیت زندگی دشوار کاهش یافته است وجود دارد: توسط شوهران باقی مانده است ، دانش آموزان سابق یتیم خانه ها، و همچنین زنان که تحت خشونت قرار گرفته اند. این به آنها کمک می کند تا بر مشکلات ناشی از مشکلات روانی برخوردار باشند، آنها پناهگاه می دهند، مهارت های تدریس برای اشتغال آینده را آموزش می دهند، به ارتباط با خانواده خود کمک می کنند.

ما دو امتیاز بشردوستانه داریم که در آن شما می توانید لباس های رایگان کودکان، پوشک، کالسکه را دریافت کنید. یک اتاق بچه وجود دارد، جایی که والدینی که از روستا آمده اند می توانند زمان فرزندان خود را تحت نظارت داوطلبان ترک کنند، به طوری که خودشان امور خارجه را انجام می دهند. علاوه بر این، کار باشگاه "جلسات روانی" سازمان یافته بود، جایی که نوجوانان با معلولیت و والدین آنها می روند. این توسط 30 نفر بازدید شده است.

در قلمرو ورود معبد، ما همچنین یک نقطه انسانی داریم. سال گذشته، ما کمک مالی برای پروژه "چیز خوبی" را به دست آوردیم. در حال حاضر در شهر، عمدتا در نزدیکی معابد، ظروف وجود دارد که مردم لباس را می آورند. از آنجا، داوطلبان ما آن را دور می کنند، مرتب سازی می کنند، به بخش های مختلف منطقه ما تحویل می دهند.

بسیاری از افراد فقیر، به ویژه در روستاهای آستاراخان، در حال حاضر بسیار زیاد است. ما تمام انواع سهام را صرف می کنیم، به کودکان از بسیاری از کودکان و خانواده های نیازمند خانواده ها به تعطیلات کلیسا کمک می کنیم و همچنین در ماه سپتامبر به اندازه کافی کمک می کنیم. برای چندین سال، ما یک برنامه داریم که کودکان را از چنین خانواده هایی برای دریافت آموزش رایگان پیش دبستانی دریافت می کند. برای سال ما حدود صد نفر تولید کردیم.

پدر والنتین لبخند زد و جواب داد: "خداوند!"

- ما حامیان مالی نداریم که به ما کمک کند تا به طور مداوم و به طور مداوم به ما کمک کنند. ایمان ما نیاز به پایداری دارد به طوری که ما عاشق خدا نیستیم، اما از قلب، با فراخوانی. اگر به دلایلی انجام دادید، من باید این کار را بدون ایجاد شکسته انجام دهم. من مطمئن هستم که هیچ کشیش نمی تواند کاری انجام دهد، زیرا هر کس اطاعت خود را دارد.

فعالیت ما تا آنجا که ممکن است، در شبکه های اجتماعی پوشیده شده است. برای ما، اول از همه، فرصتی برای گفتن، برای آنها و چگونه ما این همه را انجام می دهیم. مردم آن را می بینند و پذیرش خود را می گیرند، چه کسی می تواند با محصولات، چیزها یا پول ها باشد.

ما با پدر والنتین در هنگام ورود معبد سنت Sergius Radonezh ملاقات کردیم، جایی که علاوه بر معبد در حال ساخت، یک مجموعه کامل از اشیا وجود دارد که ما از آن خواسته ایم که به پدر بگوییم.

- در سال 2013، من یک برکت دریافت کردم تا به رسمیت شناختن کلیسای سنت الکساندر نروسکی بر روی کوچه افغان ها، اما یک ظرفیت کوچک وجود داشت - بیش از بیست نفر وجود نداشت و Microdistrict بزرگ است. و خودمانندگان پیشنهاد کردند که یک معبد جدید را در محل یک ساختمان چند طبقه در سال 2012 ارائه دهند. در یک زمان کوتاه، ما بیش از دو و نیم هزار امضا را با ابتکار ساخت تراژدی معبد جمع آوری کردیم.

در میان امضاکنندگان نه تنها ارتدوکس بلکه مسلمانان و مردم دیگر ادیان بود. این معبد تنها بر اساس کمک های شهروندان است. هنگامی که آن را تنها به عامل معبد ظاهر شد، پس ما شروع به تغذیه افراد بی خانمان. آنها از من هر جای دیگری از کلیسای جامع شفاعت مقدس مقدس پیروی می کنند. این افراد بچه را دوست دارند. اغلب مردم از یتیم خانه ها، قربانیان Realtors سیاه، افراد آزاد شده از مکان های بازداشت و همچنین بیماری های روانشناختی است. اساسا این الکل نیست، بلکه به سادگی مردم ناامید کننده است.

تا به امروز، ما چنین برنامه ای نداریم که بتواند فرد را از وضعیت بی خانمانی خارج کند. افرادی که در خیابان به مدت طولانی اضافه شده اند، زندگی نمی کنند: آنها به خشونت، گرسنگی و سرما احترام می گذارند. و ما چنین افرادی را در آستاراخان در مورد هزاران نفر داریم.

هر کس برای اطمینان از پوسته ها و مراقبت غیرممکن است. در کل، در شهر ما دو مرکز بحران وجود داشت و مردم بی خانمان 100 تا 150 ساله را ارائه دادند. یکی از آنها - بر روی چشم انداز بوقلمون، به دلیل یک بیماری همه گیر بسته شده است. در طرف، یک آیتم با ظرفیت تا بیست نفر وجود دارد. و هیچ بالش بیشتری وجود ندارد، هر کجا که فرد بدون تخت می تواند شب را صرف کند. این افراد از آنها خواسته می شود و در شب، آنها باید جایی را صرف کنند. آنها بر روی نرخ های گرما بخوابند، تا تمام زمستان، آنها اغلب زنده ماندن یا غیرفعال نمی شوند.

2020 به ما نشان داد که مسیرهای اجتماعی می توانند بر روی یک مسیر خاص توسعه یابند. ما کمک مالی دادیم که ما خانه های خانگی را اثبات کردیم، اما به پایان رسید. در حال حاضر ما پروژه ما را "یک شبه" به طور انحصاری برای کمک های مالی ادامه می دهیم. ما یک چادر، رله، لوازم خانگی ابتدایی، یک اسلحه ژنراتور داریم، گرما را به دست می آوریم، اما هیچ وجوه برای سوخت گرما وجود ندارد. امروز، اگر ما عرضه بی وقفه سوخت دیزل را داشته باشیم، می توانیم به چهل نفر را برای شب انجام دهیم. برای این، روزانه یک و نیم هزار روبل ضروری است. دو هفته ما مردم را به طور مداوم گرفتیم، و اکنون ما شروع به وقفه با گرمایش کردیم.

با بی خانمان همه چیز آسان نیست. آنها هیچ بهداشتی، لباس های قابل تعویض ندارند، همه اموال آنها در یکی از Ulus قرار می گیرند - آنها خارج از جامعه هستند. بسیاری از آستراخان حتی ایده زندگی این افراد را ندارند. آنها به ما آمده اند، آنها چیزهای تمیز را دریافت می کنند و قدیمی را اخراج می کنند. بی خانمان شب را گرم و ایمنی، آنها همیشه می توانند چای داغ، و از زمان به زمان و غذای گرم را مصرف کنید. و هنگامی که یک فرد حداقل حداقل حداقل تأمین می شود، می تواند پول کسب شده در روز را جمع آوری کند و در نهایت از این شیوه زندگی بی خانمان خارج شود.

هنگامی که ما این پروژه را آغاز کردیم، آنها طیف گسترده ای از مردم و مقامات را جذب کردند: وزارت بهداشت، وزارت بهداشت، وزارت امور خارجه، روسگوردیا، وزارت توسعه اجتماعی، به طوری که تلاش های مشترک برای ارائه کمک به نیاز. سال گذشته، ارتقاء تمرکز های مختلف به ترتیب 30 نفر بی خانمان ارائه شد: برخی از اندام ها قطع شد، در نتیجه، زندگی خود را نجات داد، ده ها تن از مردم پاسپورت را دریافت کردند، دیگران به بازگشت به میهن خود کمک کردند، دو نفر حقوق بازنشستگی را به دست آوردند.

معبد ما به ساخت بچه های بی خانمان کمک کرد - مهاجران از یتیم خانه ها. قبل از آن، آنها زندگی می کردند - چه کسی تحت پل، که در راه آهن، کسی در استپ. من خیلی خوب تمام خانه های کودکان منطقه ما را می دانم، من همه آنها را گذراندم.

3.jpg

در قلمرو در معبد چادر بزرگ وجود دارد که در آن افراد بی خانمان در حال رفتن هستند، آنها در مورد دستورات سفارشات می دانند و سعی می کنند آنها را حفظ کنند. همچنین، در معبد، یک نانوایی وجود دارد، جایی که پخت با عشق و نماز ساخته شده است، کمک های مالیاتی که به آن به خیریه و نیازهای ورود می پردازد. در ورودی یک مغازه وجود دارد که در آن شما می توانید محصولات نانوایی خوشمزه و تازه را بخرید و چای بخورید. حتی یک لوکوموتیو بخار فوق العاده وجود دارد، تولید دونات.

علیرغم این واقعیت است که معبد و قلمرو آن در مرحله ساخت و ساز هستند، فضای فوق العاده روشن و شاد است. داوطلبان در مرتب سازی چیزها مشغول هستند و در معبد پایین آنها عبادت را اجرا می کنند.

- در خدمات اجتماعی، ما نمی توانیم ده کودک را از چند صد از دست بدهیم و هدیه را به دست آوریم و بقیه را ترک کنیم. اغلب اتفاق می افتد که آنها انسان هستند، ما از ناتوانی ما از دست دادن برای کمک به همه از دست می دهیم. اما به امید آقایان، دعا می کند تا بتواند به هر نیازمندان کمک کند. این همه ما، بالاتر از همه، برای خدا. اگر به مردم کمک کنید، اهداف مزدور را دنبال کنید، پس شما می توانید به سرعت خودتان را بسوزانید. ایمان ما مجبور به کمک به مردم همیشه و نه فقط یک تاریخ خاص نیست. اگر یک مرد بی خانمان یا فقیر را ببینید، به آنها کمک کنید، در مشکلات خود نفس بکشید.

یک مورد وجود داشت که یک زن چند مجموعه از لباس های تختخواب را به ما آورد. شش ماه بعد، او خواستار شد و خواسته بود تا بگوید چه کسی تا به حال کمک های خود را دریافت کرد. ما آن را با لیستی از خانواده های بزرگ که در آن این موارد داده شد، ارائه دادیم. او یکی از گوشی ها را نام برد و متقاعد شد که مجموعه لباس زیر زنانه او از طریق این افراد، و نه جایی دیگر، همانطور که قبلا فکر کرده بود، نبود. ما در حال تلاش برای کمک به کمک های عمده برای فعالیت های ما به عنوان شفاف به عنوان ممکن است.

پروژه "خوب" به معنای جریان بزرگ لباس است که مرتب شده و به طور عمده به حومه شهر فرستاده می شود، جایی که مردم به آن نیاز دارند. گاهی اوقات ما به مراکز منطقه ای بر اساس نوع مرتب شده بر اساس نوع. برای انجام این کار، مقامات محلی باید مردم را به منظور توزیع آنها بر اساس نیازها، تماس بگیرند. اما در بسیاری از شوراهای روستایی نمی خواهند این کار را انجام دهند. برای آنها ساده تر است که همه آنها خوب هستند و به مردم نیاز ندارند، اما این نیست. و بنابراین ما در همه جا داریم

در حال حاضر نیازهای بسیار بالایی در جامعه وجود دارد، مردم نمی خواهند با کوچک بودن محتوا باشند. شما نمیتوانید تصور کنید که چند محصول توسط شهروندان و شبکه های تجاری اخراج می شوند، زمانی که مردم گرسنه در اطراف آن وجود دارد.

من شنیدم که یک کسب و کار اجتماعی خاص در حال حاضر محبوب است، من چنین چیزهایی را درک نمی کنم. جایی که آنها به عموم مردم یا دوربین خوب عمل می کنند، هیچ نوع، اما تنها نادرست و ریاکاری وجود ندارد.

عشق یک قربانی است، و بدون فروتنی نمی تواند عشق باشد. و اگر عشق به خدا وجود ندارد، پس هیچ عشق به همسایه وجود ندارد. ایمان ما نوعی طرح نیست، زیرا مرد مؤمن با صدای زنگ در قلب خوب است، به این دلیل که نمی تواند این کار را انجام دهد.

مصاحبه آماده Ekaterina Nekrasov

ادامه مطلب