در مورد نیاز به تجدید نظر آمار

Anonim

در مورد نیاز به تجدید نظر آمار 7297_1

تا سال 2020 به پایان رسید بسیاری از روند جدید به اقتصاد جهانی، که یکی از آنها ارزش های کسری بودجه و شاخص های بدهی عمومی را در اکثر کشورهای توسعه یافته ثبت کرد. اگر چه نتایج نهایی هنوز خلاصه نشده است، می توان گفت که کسری بودجه فدرال ایالات متحده بیش از حد (با توجه به قانون ضد بحران 900 میلیارد دلار در ماه دسامبر، 20.4 درصد از تولید ناخالص داخلی، ژاپن - 20.2 درصد از تولید ناخالص داخلی، انگلستان - 16.6٪ از تولید ناخالص داخلی و تنها آلمان سال گذشته موفق به نگه داشتن آن در 4.8٪ از تولید ناخالص داخلی. این ارزش ها در کل تاریخ پس از جنگ بالاتر بود و به طور اساسی فراتر از محدوده این نشانه ها بود که در سال های اخیر توسط مقامات کشورهای مربوطه تأسیس شد (در منطقه یورو، 3٪ از تولید ناخالص داخلی مورد ارزیابی قرار گرفتند ایالات متحده برای سال 2019-2020 با 4.9٪ از تولید ناخالص داخلی، در ژاپن، 5.8٪ از تولید ناخالص داخلی).

در عین حال، در تمام کشورهایی که ذکر شد، هیچ چیز فاجعه بار وجود ندارد. تورم تحت کنترل قرار می گیرد، و علیرغم رکود اقتصادی (بر اساس داده های اولیه، تولید ناخالص داخلی ایالات متحده به میزان 3.5٪، آلمان - 5.0٪، ژاپن - 5.5٪ و انگلیس - 10.3٪)، تجمع از جمعیت حتی رشد کرد و شهروندان به "بقای" در یک بیماری همه گیر سازگار شدند. یک پیشنهاد بزرگ پولی موجب کاهش شدید نرخ بهره، تحریک هر دو سرمایه گذاری و مصرف کالاهای بادوام، خرید مسکن و اتومبیل ها شد. تقریبا تمام پیش بینی ها برای سال 2021 در مورد بازسازی اقتصاد و تحسین در سال 2022 صحبت می کنند. به عبارت دیگر، بخش واقعی، همانطور که انتظار می رود، به سرعت موقعیت خود را به سرعت بازگرداند، به رغم شاخص های وحشتناک کسری بودجه و بدهی های عمومی.

رویدادهای سال گذشته در یک جنبه دیگر منحصر به فرد بود. با وجود ارتباطات پیشانی اقتصاد، رشد بیکاری و موقعیت فاجعه بار بسیاری از صنایع، بازارهای سهام بهبودی سریع به طور موفقیت آمیز نشان داده اند: S & P500 یک سال به میزان 16.3 درصد بیشتر از پایان سال 2019 و 70.5 درصد بیشتر از پایین ترین نقطه پاییز بسته شده است در ماه مارس؛ DAX - به ترتیب 3.7٪ و 62.5٪ بالاتر، Nikkei 15.2٪ و 82.3٪ است. در عین حال، بسیاری از دارایی ها حاکم بودند - بنابراین، 2020 تنها سال بود، با توجه به نتایج آن، با کاهش تولید ناخالص داخلی، املاک و مستغلات در هر یک از کشورهای توسعه یافته کاهش یافته است. اکثر دارایی های سرمایه دیگر نیز قیمت را کاهش نداد.

ثروت و اعتبار

نتیجه یک وضعیت بسیار خاص از رشد همزمان بدهی های عمومی و ثروت عمومی بود. اگر شما نمونه ای از ایالات متحده را ارزیابی کنید، معلوم می شود که بدهی های عمومی سال گذشته 4.6 تریلیون دلار افزایش یافته است، در حالی که کل سرمایه گذاری بازار سهام 6.55 تریلیون دلار است و دارایی های خانوار بیش از 7.8 تریلیون دلار است. شمارنده بدهی های مشهور دولت نشان می دهد که رشد بدهی در آمریکا میانه - اما نگرش بدهی خانوارها به تولید ناخالص داخلی بیش از یک چهارم در 12 سال گذشته کاهش یافته است. اگر چه وام مسکن در حال حاضر امروز ثبت شده است، سهم وام گیرندگان با بالاترین امتیاز اعتبار در سه ماهه سوم سال 2020 بیشترین میزان را در 20 سالگی به دست آوردند - و سهم درآمد یکبار مصرف، که به پرداخت بدهی های وام مسکن پرداخت می شود، دو بار کاهش یافته است در ابتدای آغاز سال 1970 واقع شده است.)، و بدهی ها در کارت های اعتباری بیش از 14 درصد کاهش یافته است. اگر هنوز هم کاهش هزینه های قرض گرفتن دولت را در نظر بگیرید، معلوم می شود که بودجه 7.8 درصد از کل هزینه ها را برای حفظ تعهدات خود صرف می کند و در سال های 1999 تا 2009، زمانی که بودجه فدرال ایالات متحده با مازاد مواجه می شود 11.2-11.0٪ بود.

همه گفتند که یک سوال نسبتا واضح را مطرح می کند: چقدر روش های قبلی ارزیابی خطرات کمبود و بدهی ها امروز می تواند به اندازه کافی در نظر گرفته شود؟ هر بانک، تصمیم گیری در مورد صدور وام به وام گیرنده خصوصی بدون شک، درآمد فعلی خود را در نظر می گیرد (نوعی از تولید ناخالص داخلی، اگر ما در مورد ایالات صحبت کنیم)، اما همچنین بر ارزش بازار دارایی ها متمرکز شده است که می تواند به مقررات منتقل شود (به نوعی شبیه ثروت ملی). آیا برای مقایسه بدهی و کسری بودجه با تولید ناخالص داخلی منسوخ نشده است؟ آیا امروزه امروزه نسبت های اقتصادی قابل توجهی را منعکس می کند و یا به محافظه کارانه گرایش آگاهی ما احترام می گذارد؟

نه خیلی بد

رویدادهای 10 سال گذشته مجبور به طور جدی در مورد اهمیت شاخص های سنتی موفقیت اقتصادی کشورهای مختلف فکر می کنند. بنابراین، به عنوان مثال، در تولید ناخالص داخلی، چین، بیشترین توسعه جهان در طول 20 سال گذشته، شکاف را با ایالات متحده کاهش داده است - اگر شما در قیمت تولید ناخالص داخلی در قیمت های فعلی، از 9.1 تریلیون دلار به 5.9 تریلیون دلار و اگر چین حتی به پیش درآمد خرید، چین حتی به پیش رفت و آمریكا را به مبلغ 3.5 تریلیون دلار فروخت. اما شکاف در ثروت ملی (ثروت ملی ملی) حتی رشد کرد - 42.8 تریلیون دلار در سال 2020 در برابر 39.5 تریلیون دلار در سال 2000 افزایش یافت. علاوه بر این، علیرغم تمام استدلال های مربوط به تهاجم "دوران چینی"، از سال 2015، فاصله بین ایالات متحده و چین در این شاخص سریعتر رشد می کنند.

اگر به موضوع مستقیم ما بازگردید، به ویژه به بدهی های عمومی، معلوم می شود که طی 10 سال گذشته (و برای این سال ها، وام های بزرگی در ارتباط با بحران پیشین و چندین امواج "کاهش کمی") وجود دارد اندازه آن در ارتباط با ثروت ملی ایالات متحده عملا رشد نکرده است (در سال 2010 در سال 2010، 25.4 درصد در سال 2010 25.4 درصد افزایش یافته است). این احتمال وجود دارد که خیلی زود است که نتیجه های دور از این را انجام دهیم، اما روند به وضوح نشان می دهد که وضعیت در اقتصادهای توسعه یافته، حتی بدون توجه به راحتی، که آنها می توانند پول لازم برای غلبه بر بحران را از دست بدهند در سال های اخیر خیلی بد نیست که چگونه این گاهی اوقات به نظر می رسد.

چگونه می توان مقایسه کرد

ثروت ملی (و تحت آن به عنوان ارزش کل دارایی های متعلق به شهروندان کشورهای مربوطه برای منفی از تعهدات خود را درک می شود) - شاخص توسعه اقتصادی امروز به وضوح کم ارزش است. در نظر گرفته شده در پویایی، آن را نشان می دهد چندین روند بسیار مهم، بدون توجه به تصویر اقتصادی از دنیای مدرن به نظر می رسد حداقل ناقص است.

  • اول، ما شروع کردیم، این شاخص باعث شک و تردید شد که کسری بودجه بالا بودجه و بدهی های عمومی در کشورهای توسعه یافته منبع افزایش خطر هستند: آنها در سطح نسبتا پایین باقی می مانند و در رابطه با حجم ثروت ملی، روند رشد را ندارند .
  • ثانیا، او می گوید که در مورد کیفیت توسعه توسعه بسیار زیاد است: از سال 2000، تنها چین (+6 موقعیت) و هند (+7)، در حالی که "ببرهای آسیایی" در رتبه بندی کشور کشور ها نشان داده شده است: کره جنوبی، هنگ کنگ، تایوان ، سنگاپور - یا رتبه خود را حفظ کرده یا در مقایسه با سایر کشورها فرود آمد (و آلمان، فرانسه، ایتالیا و اسپانیا موقعیت خود را در مورد نتایج این 20 سال حفظ کردند).
  • سوم، روسیه از این دیدگاه ارزیابی می شود، به نظر می رسد بسیار بدتر از استفاده از مقایسه تولید ناخالص داخلی برای PPS یا در نرخ فعلی است: آن را فقط 0.8٪ ثروت جهانی در برابر 3.08٪ از تولید ناخالص داخلی جهانی را تشکیل می دهد در PPP و 1.74٪ از دوره های ارز فعلی؛ علاوه بر این، بر اساس این معیار، روسیه به یک گروه از اقتصادهای بلندمدت از نوع ایتالیا و ژاپن تبدیل می شود، که اوج به خوبی سودمند به 2020 سال گذشته نرسیده است، و در مورد (که کاملا در مورد ما انتظار می رود) 2013 ، - دقیقا با او، مانند من پیش بینی شده، ما باید دستاوردهای اقتصادی خود را تا زمانی که بلشویک ها از سال 1913 مقایسه کنیم، مقایسه کنیم

بحران، که در حال حاضر هنوز تجربه اقتصاد جهانی را تجربه می کند، هرچند که به طور مستقیم توسط پاندمیک ویروس ووهان تحریک می شود، در عین حال، هر دو این مشکلات را نشان می دهد و نه روند جدیدی که در طول 10-15 سال گذشته تشکیل شده است (و عمدتا برای آخرین 50 - بیشتر، به Inomertsev، Vladislav مراجعه کنید. اقتصاد بدون دگما: به عنوان ایالات متحده یک نظم اقتصادی جدید ایجاد کرده است، مسکو: انتشارات خانه "Alpina"، 2021). و ما یک اشتباه غیر قابل انکار را مرتکب خواهیم شد اگر ما در شرایط جدید برای ارزیابی مشکلات اقتصادی و دستیابی به داده ها بر اساس داده ها و نسبت ها، که به مدت طولانی به طور موفقیت آمیز به اقتصادها، با درجه پیچیدگی و روش های آن، به طور موفقیت آمیز مورد استفاده قرار گیرد مقررات آنها کاملا متفاوت از آنچه در حال حاضر متفاوت است.

نظر نویسنده ممکن است با موقعیت نسخه VTime مطابقت نداشته باشد.

ادامه مطلب